مفهوم دشمن از منظر قران
آن عاملی که ملّتها را در مقابل قدرتها ضعیف میکند، بیارادگی خود ملّتهاست. اگر ملّتی با اراده حرکت کند، به خدا متّکی باشد و دستور الهی را اطاعت نماید، هیچ قدرتی نمیتواند مویی از سر او کم کند «أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ » (1) ابراهیم علیه السلام فرمود: «اف بر شما و بر آن چیزی که جاهلانه عبادتش میکنید و در مقابل آن سر فرو میآورید.» سیر حرکت ابراهیم علیه السلام به این ترتیب بود که اوّل حرکت تندی انجام داد، تا وجدانها و ذهنها را متوجّه کند، آنگاه، با استفاده از آن توجّهی که دلها پیدا کرد، سخن حق را در یک جمله به دلها و ذهنهای آنها القاء نمود. بعد از آنکه بیداری در مردم به وجود آمد، نوبت به دشمن رسید تا عکس العمل نشان دهد. دشمن کیست؟ همان است که قرآن فرمود: « وَیُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِیلُوا مَیْلًا عَظِیمًا » (2) کسانی که مست شهوت و قدرت و پولند، آنها هستند که میخواهند همهی مردم در حال غفلت باشند. همه مست باشند؛ چون آنها مستند! مسأله این است. ملّت و رهبر الهی ایران ـ آن مردی که در راه انبیاء حرکت میکرد ـ همین راه را طی نمودند و امروز شما ملاحظه میکنید که در دنیا، بیداری به وجود آمده است. این سخن، سخنی اغراقآمیز و مبالغه آلود نیست؛ بلکه یک حقیقت است. میبینید که عکس العمل دشمن چگونه است؟! میبینید که قدرتهای استکباری و در رأس آنها قدرت استکباری آمریکا چگونه به تهدید میپردازند و برای تبلیغات علیه ملّت ایران و نظام اسلامی پول خرج میکنند؟! این عکس العمل آنهاست. اگر آنها از حرکت عظیم ملّت ایران ضربه نخورده بودند عکس العمل نشان نمیدادند. (بیانات در صحن آستان قدس رضوی 01/01/1373)
دشمن کیست؟
دشمن کیست؟ هرکس که با حاکمیّت نظام مستقل مردمی دینی مخالف است، دشمن است. طمع ورزان، غارتگران، سودجویان، زراندوزان، زورگویان، وابستگان، مایلین به فساد و کسانی که از حاکمیّت فرهنگ دینی زیان شخصی میبینند، دشمنند. البته در رأس اینها دشمنان خارجی هستند که بیش از همه ضرر دیدهاند. آمریکا بیش از همه از تشکیل حکومت اسلامی خسارت دید و هنوز میبیند ـ آنها جلوتر از همهاند ـ صهیونیستها همینطور، کمپانیهای بزرگ جهانی همینطور، بیبندوبارهای گوناگون در بخشهای مختلف همینطور، کیسه دوختههای برای ثروت ملی همینطور. همه اینها دشمنند.
چه عاملی برای دشمن ـ همان جبههی دشمنی که گفتم؛ هرکس هست ـ بهتر از این است که در داخل جامعهی اسلامی، مردم و جوانها بالاخره به این نتیجه برسند که چرا باید با کیسهدوختههای خارجی که میخواهند منابع ایران را غارت کنند، مخالف باشند؟! نخیر، بفرمایند تشریف بیاورند؛ حکومت را خودشان خودشان تنظیم کنند؛ ادارهی امور را خودشان به عهده بگیرند؛ از منابع هم هرچه میخواهند، ببرند؛ لطف کنند فقط چیزی به ما بدهند تا بخوریم و گرسنه نمانیم! همچنان که در دوران قبل از انقلاب اینگونه بود. البته آنجا این قسمت آخر دیگر نبود که «بدهیم بخورند تا گرسنه نمانند»؛ نخیر، گرسنگی و فقر و ناتوانی و بیخونی عمومی ملت بیداد میکرد. اگر این فکر را در بین مردم ترویج کنند و به صورت یک باور در آورند، آیا خطری برای یک ملت بالاتر از این هست؟ (بیانات در دیدار جمع کثیری از مردم قم 19/10/1379)
جبههی دشمن، غیر از آن آدم غافلی است که خودی هم هست؛ منتها بیچاره دچار غفلت و اشتباه و فریب میشود؛ بر اثر حادثهای، عقده و کینهای پیدا میکند و در مقابل نظام میایستد، در مقابل سخن حق میایستد؛ در مقابل امام و راه امام میایستد. این، آن دشمن اصلی نیست؛ این یک آدم فریب خورده است؛ این یک آدم قابل ترحّم است! دشمن اصلی آن کسی است که پشت سر این قرار میگیرد، اما خودش را نشان نمیدهد. در داخل کشور، خودش را نشان نمیدهد، در خارج کشور چرا؛ در جبههی جهانی، در جبههی بین المللی، بعنوان یک عضو وفادار سازمان جاسوسی سیای آمریکا، یا موساد صهیونیستها چرا. کاملاً چهرهی او آشکار است؛ حرف هم میزند، حقایق را هم میگوید؛ انگیزههایی را هم که برای مبارزه با اسلام و مسلمین دارد، بیان میکند، امّا آن دنبالهی او که داخل کشور است، خود را دم چک اقتدار حکومت قرار نمیدهد. میداند که این حکومت، حکومت مقتدری است؛ حکومتی است که متّکی به آراء مردم است؛ متّکی به محبّت مردم است؛ متّکی به ایمان مردم است. از این حکومت میترسند و خودشان را جلو نمیدهند؛ حرفشان را با یک واسطه، با دو واسطه، با سه واسطه، از زبان آدمهای غافل میزنند. یک وقت میبینید طرف یک روحانی است، امّا غافل و فریب خورده و بیخبر؛ یا یک دانشجوست، امّا اسیر احساسات شده و نیندیشیده؛ یا یک فرد معمولی حتّی انقلابی است، امّا زمان را نشناخته، دشمن را نشناخته،یا احیاناً دچار عقده و کینهای شده است. حرف از زبان این افراد خارج میشود؛ امّا این بیچاره حرف خودش نیست؛ حرف دشمن است! دشمن ما آن کسی که: « قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ » (3). دشمن ما آن کسی است که برای این انقلاب، نه فقط دل نسوزانده است، بلکه حتی در مقابل این انقلاب، در برهههایی از زمان شاید ایستاده است. بعضیشان در مقابل انقلاب در زمان رژیم پهلوی ایستادند؛ بعضیشان بعد از آنکه نظام اسلامی بر سر کار آمد، خرابکاری کردند؛ بعضیشان مدّتی را ترسیدند، کنار رفتند و خود را مخفی کردند؛ بعد که حالا فرصتی برایشان پیش آمده، از لاک خود بیرون خزیدهاند؛ خیال میکنند که فرصتی هست.
گفت این مار است او کی مرده است
از پی بیآلتی افسرده است
اینها از پی بیآلتی افسرده بودند، بعد آفتابی به تنشان خورد، خیال میکنند که الان میدانی است که بتوانند نیش بزنند، وارد میدان میشوند. منتها باز هم مارگونه! (بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران 26/9/1378)