شناسه کتاب
﴿ صفحه 1 ﴾
در جستجوی عرفان اسلامی
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی
تدوین و نگارش:
محمدمهدی نادری قمی
﴿ صفحه 2 ﴾
مصباح یزدی، محمدتقی، 1313 ـ
در جستجوی عرفان اسلامی / محمدتقی مصباح یزدی؛ تدوین و نگارش: محمدمهدی نادری قمی. – قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
352ص.( انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛ 439؛ عرفان؛ 9).
7-268-411-964:ISBN
فهرستنویسی براساس اطلاعات فیپا.
کتابنامه: ص. 352 ـ 351؛ همچنین به صورت زیرنویس.
1. عرفان اسلامی. الف. نادری قمی، محمدمهدی، 1345 ، گردآورنده. ب. عنوان.
4د6م / 284 BP
﴿ صفحه 4 ﴾
در جستجوی عرفان اسلامی
مؤلف: آیتالله محمدتقى مصباح یزدى
تدوین و نگارش: محمدمهدی نادری قمی
ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)
چاپ: نگارش
نوبت و تاریخ چاپ: چهارم، پاییز 1390
شمارگان: 2000 قیمت: 5000 تومان
دفتر مركزی پخش: قم، خیابان شهدا، کوی ممتاز، پلاك 38، تلفن و نمابر: 7742326 ـ 0251
شعبه مؤسسه امام خمینی(ره): قم، بلوار امین، بلوار جمهوری اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، تلفن: 2113629ـ 0251
كلیه حقوق براى ناشر محفوظ است
شابک: 7ـ268ـ411ـ964
﴿ صفحه 9 ﴾
مقدمه معاونت پژوهش
حقیقت؛ اصیلترین، جاودانهترین و زیباترین راز هستى و نیاز آدمى است كه سلسله مؤمنان و عالمان صادق چه جانها كه در راه آن نباخته، و جاهلان و باطلپرستان چه توطئهها و ترفندها كه براى محو و مسخ آن نساختهاند. چه تلخْواقعیتى است مظلومیت حقیقت، و چه شیرینْحقیقتى است این واقعیت كه در مصاف همیشگى حق و باطل، حق سربلند و سرفراز است و باطل از بینرفتنى و نگونسار. این والا و بالانشینىِ حقیقت، گذشته از سرشت حق، وامدار كوششهاى خالصانه و پایانناپذیر حقیقتجویانى است كه در عرصه نظر و عمل، كمر همت محكم بسته و از دام و دانه دنیا رستهاند. در این میان، نقش و تأثیر ادیان و پیامبران الهى، و بهویژه اسلام و پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و جانشینان برحق و گرامى او(علیهم السلام)، برجستهترین است.
دانشمندان نامآور شیعه رسالت خطیر و بىنظیر خویش را بهرهگیرى از عقل و نقل و غوص در دریاى معارف قرآن و برگرفتن گوهر ناب حقیقت از سیره آن پیشوایان و عرضه آن به عالم بشرى و دفاع جانانه در برابر هجوم ظلمتپرستان حقیقتگریز دانسته و در این راه دیدهها سوده و جانها فرسودهاند. اكنون، در عصر بحران معنویت كه دشمنان حقیقت و آدمیت هر لحظه با تولید و انتشارِ فزون از شمارِ آثار نوشتارى و دیدارى و بهكارگیرى انواع ابزارهاى پیشرفته سختافزارى و نرمافزارى در عرصههاى گوناگون براى سیطره بر جهان مىكوشند، رسالت حقیقتخواهان و اندیشمندان حوزوى و دانشگاهى، بهویژه عالمان دین، بس عظیمتر و سخت دشوارتر است.
﴿ صفحه 10 ﴾
در جهان تشیع، پژوهشگران حوزوى در علوم فلسفى و كلامى، تفسیرى و حدیثى، فقهى و اصولى و نظایر آن كارنامه درخشانى دارند، و تأملات ایشان بر تارك پژوهشهاى اسلامى مىدرخشد. در زمینه علوم طبیعى و تجربى و فناورىهاى جدید نیز پژوهشگران ما تلاشهایى چشمگیر كرده، گامهایى نویدبخش برداشته و به جایگاه درخور خویش در جهان نزدیك شدهاند، و مىروند تا با فعالیتهاى روزافزونشان مقام شایسته خویش را در صحنه علمى بینالمللى بازیابند. ولى در قلمرو پژوهشهاى علوم اجتماعى و انسانى، تلاشهاى دانشمندان این مرز و بوم آنگونه كه شایسته نظام اسلامى است، بهبار ننشسته و آنان گاه به ترجمه و اقتباس نظریات دیگران بسنده كردهاند. در این زمینه كمتر مىتوان ردّ پاى ابتكارات و بهویژه خلاقیتهاى برخاسته از مبانى اسلامى را یافت و تا رسیدن به منزلت مطلوب راهى طولانى و پرچالش در پیش است. ازاینروى، افزون بر استنباط، استخراج، تفسیر و تبیین آموزههاى دینى و سازماندهى معارف اسلامى، كاوش درعلوم انسانى و اجتماعى از دیدگاه اسلامى و تبیین آنها از مهمترین اهداف و اولویتهاى مؤسسات علمى بهویژه مراكز پژوهشى حوزههاى علمیه است.
مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(رحمه الله) در پرتو تأییدات رهبر كبیر انقلاب اسلامى و حمایتهاى بىدریغ خلف صالح وى، حضرت آیتالله خامنهاى «مد ظله العالى» از آغازِ تأسیس بر اساس سیاستها و اهداف ترسیم شده از سوى حضرت آیتالله محمدتقى مصباح یزدى «دامت بركاته» به امر پژوهشهاى علمى و دینى اهتمام داشته و در مسیر برآوردن نیازهاى فكرى و دینى جامعه، به پژوهشهاى بنیادى، راهبردى و كاربردى پرداخته است. معاونت پژوهش مؤسسه براى تحقق این مهم، افزون بر برنامهریزى و هدایت دانشپژوهان و پژوهشگران، در زمینه نشر آثار محققان نیز كوشیده و بحمدالله تاكنون آثار ارزندهاى را در حد توان خود به جامعه اسلامى تقدیم كرده است.
كتابِ حاضر، عمده مباحثى است كه استاد فرزانه، حضرت آیتالله محمدتقى
﴿ صفحه 11 ﴾
مصباح یزدى «دامت بركاته» تاكنون و در جلسات مختلف، پیرامون موضوع عرفان بیان داشتهاند و با تلاش پژوهشگر ارجمند، حجتالاسلام والمسلمین آقاى محمدمهدى نادرى قمى نگارش یافته است. هدف اصلى كتاب ارایه تصویرى روشن از عرفان اسلامى و مشخصههاى اساسى آن مىباشد. معاونت پژوهش، دوام عمر پربركت معظمله و توفیق روزافزون پژوهشگر محترم این اثر را از خداوند متعال خواستار است.
معاونت پژوهش مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(رحمه الله)
﴿ صفحه 12 ﴾
﴿ صفحه 13 ﴾
مقدمه نگارنده
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
وصلى الله على سیدنا محمد وآله الطاهرین
اِلهی هَبْ لی كَمالَ الاِْنْقِطاعِ اِلَیْكَ وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها اِلَیْكَ حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النّورِ فَتَصِلَ اِلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ؛(1)
بارالها! كاملترین انقطاع به خودت را نصیب من گردان؛ و چشمان قلبهاى ما را به روشنىِ نگاه به خودت روشن كن، تا بدانجا كه چشمان قلبها حجابهاى نور را پاره كند و به معدن عظمت واصل شود و جانهاى ما به عزت بارگاه قدسىات آویخته گردد!
انسان، آنگونه كه خداى سبحان در قرآن مىفرماید، به طور فطرتى طالب خدا است و آن یگانه را مىجوید؛ گرچه دنیاطلبى و توجه آدمى به انواع شهوات و لذایذ مادى بر این اصیلترین گرایش انسانى حجابى مىشود و او را از پرداختن به آن باز مىدارد:
﴿ صفحه 14 ﴾
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُون؛(2) پس روى خود را با گرایش تمام به حق، بهسوى دین كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خداوند تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمى دانند.
آرى، بیشتر مردم نمىدانند كه گمشده آنها خدا است و با رسیدن به او است كه روح ناآرامشان به قرار و آرامش مىرسد. از اینرو بسیارى از مردم دنیا را مىبینیم كه در تكاپوى ماده و مادیات هستند و گمشده خود را در برهوت امور مادى و دنیایى جستجو مىكنند: یكى در ثروت، یكى در شهرت، یكى در شهوت، یكى در قدرت، یكى در ریاست، یكى در علم و....
اما در این میان، اندك كسانى را نیز مىتوان یافت كه دل در گرو حقیقت هستى دارند و شب و روز در طلب اویند و او را مىجویند. اینان خانه دل را به صاحب اصلى خانه سپردهاند و هیچ لذتى را بالاتر از خلوت و انس با او نمىیابند، و بلكه هر چه غیر از این است را لذت نمىبینند و نمىدانند. آنان همانانند كه جلودار و قافلهسالارشان حدیث محبت و عشق را چنین زمزمه مىكند:
وَاَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّة بِغَیْرِ ذِكْرِكَ؛(3) بار خدایا! از هر لذتى كه غیر از لذت ذكر تو باشد، استغفار مىكنم.
این آویختگان بارگاه قدسى اله، باور و احساس قلبى و حقیقىشان این است كه با خدا همه چیز دارند و بى او هیچ ندارند؛ و این حقیقت را چنین فریاد مىزنند كه:
﴿ صفحه 15 ﴾
ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَمَا الَّذی فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؛(4) چه دارد آنكه تو را ندارد؟! و چه ندارد آن كه تو را دارد؟!
اینان همانانند كه عاجزانه و از سر صدق و اخلاص از محبوب خویش مىخواهند كه:
اِلهی هَبْ لی كَمالَ الاْنْقِطاعِ اِلَیْكَ؛(5) بارالها! كامل ترین انقطاع به سوى خودت را نصیب من گردان.
و خداى سبحان نیز با اجابت این درخواست، با این سرگشتگان و شوریدگان محبت خویش چنان مىكند كه آنان ریشه محبت هرچه غیر از او را از دل بر مىكنند و جز او ملجأ و پناهى نمىگزینند:
اَنْتَ الَّذی اَزَلْتَ الاَْغْیارَ عَنْ قُلوبِ اَحِبّائِكَ حَتّى لَمْ یُحِبُّوا سِواكَ وَلَمْ یَلْجَئُوا اِلى غَیْرِكَ؛(6) تویى آن كس كه محبت اغیار را از قلب هاى محبانت ریشه كن ساختى، آن چنان كه محبوبى جز تو ندارند و غیر تو پناهى نمى گزینند.
اما جرعهنوش جام «محبت»، بىشك ابتدا باید از وادى «معرفت» عبور كرده باشد و شناختى هرچند اجمالى از محبوب و اوصاف او داشته باشد؛ چراكه محبت به «مجهول مطلق» محال است. در واقع بهره هر كس از «زمزم محبت» به اندازه بهره او از «نور معرفت» است و حدیث دلدادگى و شوریدگى، در رؤیت و شناخت محبوب ریشه دارد. در این زمینه، گرچه شناخت غایبانه و معرفت حصولى و باواسطه نیز مىتواند پل عبور از وادى «معرفت» به سراى «محبت» باشد؛ ولى معرفت حضورى و جمال محبوب را بىواسطه دیدن حكایتى است از سنخى دیگر، و آتشى كه این معرفت در جان آدمى مىاندازد با پرتو ضعیف و كمرنگ معرفت حصولى بسیار فاصله دارد.
﴿ صفحه 16 ﴾
گرچه در لزوم معرفت عقلى و حصولى نسبت به خداى متعال تردید نمىتوان كرد؛ ولى سخن در این است كه آنچه جان آدمى را به واقع جلا و تكامل مىبخشد و شایسته دریافت عنایات ربانى و مخاطب گشتن به خطابات رحمانى همچون «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلى رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبادِی * وَادْخُلِی جَنَّتِی»(7)مىگرداند، نور معرفت حضورى آن ذات اقدس است؛ وگرنه معرفت حصولى همان است كه گاه رهآوردى جز ظلمت و حجاب بیشتر براى نفس ندارد و مصداق «العلم هو الحجاب الاكبر» مىگردد. آرى، آن نورى كه جان اولیا را مىنوازد از جنس اشراق حقیقى است كه حضرت رب الانوار بر دل خاصّان درگاهش مىتاباند و آنان را به مقام عالى «توحید» نایل مىگرداند:
اِلهی اَنْتَ الَّذی اَشْرَقَتِ الاَْنْوارَ فی قُلُوبِ اَوْلِیائِكَ حَتّى عَرَفُوكَ وَوَحَّدُوكَ؛(8) بارالها، تویى كه انوار [معرفت] را بر قلبهاى اولیا و خواصّت متجلّى ساختى تا به مقام معرفت نایل شدند و تو را به یكتایى شناختند.
و این نور همان گوهر بىبدیلى است كه بسیارى از بزرگان، عرفا و اهل طریقت و سیر و سلوك سالها در جستجوى آن، سختىهاى فراوانى را بر خویش هموار ساخته و بىقرارىها كرده و نالهها سردادهاند كه:
فَاَنْتَ لا غَیْرُكَ مُرادی ولَكَ لا لِسِواكَ سَهَری وسُهادِی وَلِقاؤُكَ قُرَّةُ عَیْنى ووَصلُكَ مُنى نَفْسى وَاِلَیْكَ شَوْقى وفی مَحَبَّتِكَ وَلَهی وَاِلى هَواكَ صَبابَتی؛(9) تویى و نه غیر تو مراد من، و براى تو است نه دیگرى شب زندهدارى و بىخوابى من، و ملاقات تو روشنىِ چشم من است و وصالت آرزوى دلم، و شوقم به سوى تو است و شیفته دوستى توام و در هواى تو است دلدادگىام.
﴿ صفحه 17 ﴾
آرى، كیمیاى محبت كه مس وجود را طلا مىكند و از بىمقدارى به ارزش و قدر مىرساند، در حقیقت بازتابشى است از نور «معرفت حضورى» حضرت پروردگار. خداى سبحان نیز علامت ایمان را محبت خویش قرار داده است:
وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لله؛(10) كسانى كه ایمان آوردهاند، به خدا محبت بیشترى دارند.
حقیقت عبودیت و بندگى، آنگاه در آیینه جان آدمى تجلى مىیابد كه به رشته محبت الهى متصل گردد؛ و رشته محبت خداوند نیز به حبل معرفت شهودى آن ذات اقدس گره خورده است. امام صادق(علیه السلام) نیز در حدیثى به این پیوستگى اشاره مىفرماید:
اِنَّ اُولىِ الاَْلْبابِ الَّذینَ عَمِلوا بِالْفِكْرَةِ حَتّى وَرِثُوا مِنْهُ حُبَّ اللهِ؛(11) خردمندان آن كسانى هستند كه اندیشه را به كار مى گیرند تا بر اثر آن محبت خدا را به دست آورند.
و آنگاه ثمرات مقام محبت را چنین برمىشمارد:
فَاِذا بَلَغَ هذِهِ الْمَنْزِلَةَ جَعَلَ شَهْوَتَهُ وَمَحَبَّتَهُ فی خالِقِهِ فَاِذا فَعَلَ ذلِكَ نَزَلَ الْمَنْزِلَةَ الْكُبْرى فَعایَنَ رَبَّهُ فی قَلْبِهِ وَوَرِثَ الْحِكْمَةَ بِغَیْرِ ما وَرِثَهُ الْحُكَماءُ وَوَرِثَ الْعِلْمَ بِغَیْرِ ما وَرِثَهُ الْعُلَماءُ وَوَرِثَ الصِّدْقَ بِغَیْرِ ما وَرِثَهُ الصِّدّیقُونَ: اِنَّ الْحُكَماءَ وَرِثُوا الْحِكْمَةَ بِالصَّمْتِ وَاِنَّ الْعُلَماءَ وَرِثُوا الْعِلْمَ بِالطَّلَبِ وَاِنَّ الصِّدّیقینَ وَرِثُوا الصِّدْقَ بِالْخُشُوعِ وَطُولِ الْعِبادَةِ؛(12)چون به این منزلت برسد، خواهش و محبت خود را از آنِ پروردگارش قرار دهد، و هرگاه چنین كند به بزرگترین منزلت دست یابد و پروردگارش را در دل خویش ببیند، و حكمت را بیابد نه از طریقى كه حكما یافتند، و دانش را نه از طریقى كه دانشمندان، و صدق را نه از طریقى كه صدّیقان. حكیمان حكمت را
﴿ صفحه 18 ﴾
با خاموشى به چنگ آوردهاند، و دانشمندان دانش را با طلب و جستجو، و صدّیقان صدق را با خشوع و عبادت طولانى.
مرحوم ملا احمد نراقى نیز در مثنوى طاقدیس در وصف مقام محبت چنین مىگوید:
خیمه زد چون در دلت سلطان عشق *** مُلك دل گردید شهرستان عشق
هم هوى زان جا گریزد هم هوس *** جز یكى آنجا نیابى هیچكس
آنچه او خواهد همى خواهى و بس *** نى هوى باشد تو را و نى هوس
بلكه خواهش از تو بگریزد چنان *** كانچه تو خواهى نخواهى، خواهد آن
گیرد اندر بزم اطمینان مقام *** فادخلى فى جنّتى آمد پیام
اما گوهر معرفت و محبت الهى هرگز به آسانى به چنگ نمىآید و سالك براى رسیدن به آن باید با مشكلات بسیارى دست و پنجه نرم كند. گزاف نیست اگر بگوییم مهمترین مسأله و مشكلى كه سالك با آن روبهرو است پیداكردن اصل راه است؛ چه آنكه اگر مسیر انتخاب شده اشتباه باشد، سالك از كوششها، رنجها و مرارتهاى خود طرْفى نخواهد بست و طىِ طریق، حاصلى جز دورى از مقصد برایش نخواهد داشت. از اینرو قبل از هر چیز باید براى شناخت راه صحیح عرفان، طریقت و سیروسلوك تلاش فراوانكرد و نهایت وسواس و دقت را به خرج داد. در این راه، بهرهگیرى از مشورتها
﴿ صفحه 19 ﴾
و رهنمودهاى بزرگان و اساتید قابل اعتمادى كه سوابق و مطالعات و تجربیاتى در این مهم دارند و با آموزهها و مؤلفههاى اسلام راستین آشنایند، مىتواند بسیار مفید و راهگشا باشد. بدین منظور حقیر بر آن شدم تا مجموعهاى را در این زمینه از مطالبى كه استاد فرزانه و اسلامشناس آگاه و برجسته، حضرت آیتالله مصباح یزدى(13) دامظلهالعالىـ
﴿ صفحه 20 ﴾
در جلسات مختلف بیان داشتهاند، گردآورى و تنظیم نموده و به رشته تحریر درآورم. اكنون خداى منّان را شاكرم كه این توفیق را نصیب فرمود و پس از چند ماه مطالعه و تلاش، اكنون این مجموعه مىتواند در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.
﴿ صفحه 21 ﴾
لازم به ذكر است كه با مشورت و موافقت جناب استاد دام ظلهـ حقیر مطالبى را به عنوان پاورقى اضافه كردهام. از اینرو به جز یكى دو پاورقى در فصل اول، بقیه پاورقىهاى این فصل و سایر فصول كتاب، از اضافات حقیر است و اگر كم و كاستى و ضعفى در آن به چشم مىخورد نیز به همین دلیل است. امید كه حضرت حق در همه كارها به ما اخلاص عنایت فرماید تا مورد قبول و عنایت حضرتش واقع گردد. آمین.
تیرماه 1384 شمسى
مطابق با جمادى الثانى 1426 قمرى
محمدمهدى نادرى
﴿ صفحه 23 ﴾