باب دوستى دنیا و حرص بر آن
بَابُ حُبِّ الدُّنْیَا وَ الْحِرْصِ عَلَیْهَا
(2575) 1- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هِشَامٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ رَأْسُ كُلِّ خَطِیئَةٍ حُبُّ الدُّنْیَا
اصول كافى جلد 4 صفحه:2 روایة:1
حضرت صادق (ع) فرمود: ریشه و سر هر خطا كارى دوستى دنیا است.
توضیح:
باید دانست كه دنیا و دوستى آن بخودى خود مذموم نیست، آنچه مذموم است آن دنیائى است كه انسانرا از كسب كمالات و تحصیل آخرت باز دارد، و او را بمهالك اندازد، و گرنه وسیله بسیارى از سعادت همین دنیا و دوستى آن است، دنیا است كه محل نزول فرشتگان رحمت، و خانه پیمبران، و جاى تجارت اولیاء خدا بوده، چنانچه امیرالمؤمنین (ع) فرماید، و روى همین اصل، پیمبران و ائمه اطهار از خداى تعالى طول عمر و ماندن در دنیا را مى خواستند، چنانچه در كلام سید الساجدین علیه السلام است، كه از خدا براى صرف در اطاعتش طول عمر مى خواهد، و البته این چنین دنیائى عین آخرت است، چنانچه در روایت صحیح از ابن ابى یعفور حدیث شده است كه گوید: عرض كردم بحضرت صادق علیه السلام كه ما دنیا را دوست داریم؟ فرمود: میخواهى براى چه كار؟ عرض كردم: مى خواهم بوسیله آن تزویج كنم و حج بجاى آورم و بر نانخورهاى خود انفاق كنم، و به برادران دینى خود برسانم، و صدقه دهم؟ فرمود: این از دنیا نیست، (بلكه) این آخرت است. پس رویهمرفته آنچه از اخبار و آیات استفاده مى شود آن است كه دوستى دنیائى كه باعث فراموشى آخرت و تن پرورى و واگذاردن دستورات الهى و حرص بر لذات و شهوات و گناهان و امثال اینها باشد مذموم است، و بعبارت روشنتر دنیا را براى دنیا بخواهند نه براى آخرت، ولى اگر دنیا را براى درك سعادات و كسب كمالات و آخرت بخواهد مذموم نیست بلكه ممدوح است (این بود ملخص كلام مجلسى علیه الرحمة در باب ذم دنیا).
2- عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ مَا ذِئْبَانِ ضَارِیَانِ فِى غَنَمٍ قَدْ فَارَقَهَا رِعَاؤُهَا أَحَدُهُمَا فِى أَوَّلِهَا وَ الْ آخَرُ فِى آخِرِهَا بِأَفْسَدَ فِیهَا مِنْ حُبِّ الْمَالِ وَ الشَّرَفِ فِى دِینِ الْمُسْلِمِ
اصول كافى جلد 4 صفحه:3 روایة:2
حماد بن بشیر گوید: شنیدم از امام صادق (ع) كه میفرمود: دو گرگ درنده و خونخوار كه بگله بى شبانى برسند یكى از آندو در جلو گله بایستد و دیگرى در آخر آنها زیان آنها بیشتر از دوستى دنیا و شرف براى دین مسلمان نیست.
توضیح:
مقصود از دوستى شرف در روایت همان اعیان منشى و تكبرى است كه از این ناحیه پیدا شود، و سدى در مقابل پذیرفتن حق و دعوت پیمبران گردد، و براستى این گونه خود بستگیها در تاریخ بزرگترین بدبختى بوده كه گریبانگر دسته از شرافت مآبان شده و آنان را از درك هرگونه حقیقى باز داشته است.
3- عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِى أَیُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍ ع قَالَ مَا ذِئْبَانِ ضَارِیَانِ فِى غَنَمٍ لَیْسَ لَهَا رَاعٍ هَذَا فِى أَوَّلِهَا وَ هَذَا فِى آخِرِهَا بِأَسْرَعَ فِیهَا مِنْ حُبِّ الْمَالِ وَ الشَّرَفِ فِى دِینِ الْمُؤْمِنِ
اصول كافى جلد 4 صفحه:3 روایة:3
امام باقر (ع) فرمود: دو گرگ درنده و خونخوار در گله بى شبان كه این یكى در جلو و آن دگر در عقب آن بیفتند زودتر آنان را از بین نبرند كه دوستى مال و شرافت در دین مؤمن افتند (یعنى ایندو خوى نابود كننده، دینرا زودتر از آندو گرگ از میان مى برند).
4- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى الْخَزَّازِ عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الشَّیْطَانَ یُدِیرُ ابْنَ آدَمَ فِى كُلِّ شَیْ ءٍ فَإِذَا أَعْیَاهُ جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ
اصول كافى جلد 4 صفحه:3 روایة:4
امام صادق (ع) فرمود: شیطان پسر آدم را در هر چیز مى چرخاند (و بهر گناهى پیشنهاد مى كند) همین كه او را خسته كرد، در كنار مال كمین مى كند، و چون بدان جا رسد گریبانش را مى گیرد.
شرح:
مقصود اینست كه مال و ثروت بزرگترین كمینگاه شیطان است زیرا بسیار كم است كه بان برسد و او را نفریبد.
5- عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِی أُسَامَةَ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ لَمْ یَتَعَزَّ بِعَزَاءِ اللَّهِ تَقَطَّعَتْ نَفْسُهُ حَسَرَاتٍ عَلَى الدُّنْیَا وَ مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِى أَیْدِى النَّاسِ كَثُرَ هَمُّهُ وَ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ وَ مَنْ لَمْ یَرَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ نِعْمَةً إِلَّا فِى مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ فَقَدْ قَصَرَ عَمَلُهُ وَ دَنَا عَذَابُهُ
اصول كافى جلد 4 صفحه:3 روایة:5
و آنحضرت علیه السلام فرموده كه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هر كه با تسلیت و دلجوئى خداوند تسلى نجوید (و در مقابل ناملایمات بردبارى نكند) نفسش از حسرت هاى پى در پى بند آید، و هر كه چشم بدنبال آنچه در دست مردمان دیگر است اندازد، اندوهش فراوان گردد، و سوز دلش درمان نپذیرد، و هر كه جز در خوردن و یا نوشیدن یا جامه پوشیدن براى خداى عزوجل در خودش نعمتى نبیند بطور تحقیق (چنین كسى) كردارش كم و كوتاه، و عذابش نزدیك است.
(2580) 6- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ زِیَادٍ الْقَنْدِیِّ عَنْ أَبِی وَكِیعٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِیِّ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الدِّینَارَ وَ الدِّرْهَمَ أَهْلَكَا مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ هُمَا مُهْلِكَاكُمْ
اصول كافى جلد 4 صفحه:4 روایة:6
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده: درهم و دینار (و دوستى آنها) آنان را كه پیش از شما بودند هلاك كردند، و همان دو هلاك كننده شمایند.
7- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یَحْیَى بْنِ عُقْبَةَ الْأَزْدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَثَلُ الْحَرِیصِ عَلَى الدُّنْیَا مَثَلُ دُودَةِ الْقَزِّ كُلَّمَا ازْدَادَتْ مِنَ الْقَزِّ عَلَى نَفْسِهَا لَفّاً كَانَ أَبْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتَّى تَمُوتَ غَمّاً وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَغْنَى الْغِنَى مَنْ لَمْ یَكُنْ لِلْحِرْصِ أَسِیراً وَ قَالَ لَا تُشْعِرُوا قُلُوبَكُمُ الِاشْتِغَالَ بِمَا قَدْ فَاتَ فَتَشْغَلُوا أَذْهَانَكُمْ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِمَا لَمْ یَأْتِ
اصول كافى جلد 4 صفحه:4 روایة:7
و از حضرت امام صادق (ع) حدیث شده كه حضرت باقر علیه السلام فرمود: شخص حریص بر دنیا مانند كرم ابریشم است كه هر چه بیشتر ابریشم بر خود مى پیچید راه بیرون شدنش دورتر و بسته تر میگردد، تا اینكه از غم و اندوه بمیرد.
شرح:
یعنى دلبستگى بدنیاى از دست رفته باعث خرابى فكر و اندیشه درباره آخرت میگردد، و شخص را از آماده شدن براى آن عالم باز میدارد.
8- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیْمَانَ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ مَعْمَرِ بْنِ رَاشِدٍ عَنِ الزُّهْرِیِّ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ قَالَ سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ قَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ ص أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْیَا فَإِنَّ لِذَلِكَ لَشُعَباً كَثِیرَةً وَ لِلْمَعَاصِى شُعَبٌ فَأَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ الْكِبْرُ مَعْصِیَةُ إِبْلِیسَ حِینَ أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ ثُمَّ الْحِرْصُ وَ هِیَ مَعْصِیَةُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ ع حِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمَا فَكُلا مِنْ حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِینَ فَأَخَذَا مَا لَا حَاجَةَ بِهِمَا إِلَیْهِ فَدَخَلَ ذَلِكَ عَلَى ذُرِّیَّتِهِمَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَكْثَرَ مَا یَطْلُبُ ابْنُ آدَمَ مَا لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَیْهِ ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هِیَ مَعْصِیَةُ ابْنِ آدَمَ حَیْثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِكَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ الْكَلَامِ وَ حُبُّ الْعُلُوِّ وَ الثَّرْوَةِ فَصِرْنَ سَبْعَ خِصَالٍ فَاجْتَمَعْنَ كُلُّهُنَّ فِى حُبِّ الدُّنْیَا فَقَالَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذَلِكَ حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ كُلِّ خَطِیئَةٍ وَ الدُّنْیَا دُنْیَاءَانِ دُنْیَا بَلَاغٍ وَ دُنْیَا مَلْعُونَةٍ
اصول كافى جلد 4 صفحه:4 روایة:8
زهرى گوید: از حضرت على بن الحسین (ع) پرسیدند: بهترین كردارها در نزد خداوند چیست؟ فرمود: كردارى پس از شناختن خداى عزوجل و شناختن پیغبرش صلى الله علیه و آله بهتر از بغض دنیا نیست، زیرا كه براى آن شعبه هاى بسیارى است، و براى گناهان نیز شعبه هائى است، پس اول چیزى كه بوسیله آن نافرمانى خداوند شد كبر بود و آن گناه شیطان بود آنهنگام كه سر باز زد و تكبر ورزیده و از كافرین شد، سپس حرص است و آن گناه آدم و حوا علیهماالسلام بود آنهنگام كه خداوند عزوجل به آندو فرمود: «بخورید از هر جا كه مى خواهید و نزدیك نشوید بدین درخت كه میشوید از ستمگران» (سوره اعراف آیه 19) و آندو دنبال چیزى رفتند كه بدان نیازى نداشتند، و این خوى در نژادشان تا روز رستاخیز در آمد و روى همین است كه بیشتر آنچه آدمیزاد بجستجوى آن است چیزهائیست ك بدان نیاز ندارد، سپس حسد است و آن گناه فرزند آدم (قابیل) است، آنهنگام كه ببرادرش (هابیل) حسد ورزید و او را كشت، و از این منشعب میشود: دوستى زنان، دوستى دنیا، دوستى ریاست، دوستى راحتى (و راحت طلبى) دوستى سخنورى و گفتار، دوستى برترى بر دیگران، دوستى ثروت، و اینها هفت خصلت است كه همه آنها در دوستى دنیا گرد آمده، و پیمبران و دانشمندان پس از شناختن آن گفته اند: دوستى دنیا سر هر گناهى است، و دنیا دو قسم دنیا است، دنیاى بلاغ (یعنى بمقدار ضرورت زندگى، یا بمعناى وسیله رسیدن به آخرت) و دنیاى ملعون.
توضیح:
آنچه در هفت خصلت ترجمه شد بنابر اینست كه دوستى ثروت را خصلتى جداگانه بحساب در آوریم، و اگر چه لفظ «حب» در كلام نیست لكن از اینكه بوسیله «واو» عطف شده است این معنى را میتوان استفاده نمود، و بعضى گفته اند: كه دوستى برترى و ثروت یكى است بقرینه اینكه لفظ «حب» در ثروت ذكر نشده، و آن خصلت دگر كبر است كه در صدر حدیث یاد شده، و حسد نیز بجهت اینكه شعبه هاى آن ذكر شده خودش در شمار و حساب نیامده است.
9- وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِی مُنَاجَاةِ مُوسَى ع یَا مُوسَى إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ عُقُوبَةٍ عَاقَبْتُ فِیهَا آدَمَ عِنْدَ خَطِیئَتِهِ وَ جَعَلْتُهَا مَلْعُونَةً مَلْعُونٌ مَا فِیهَا إِلَّا مَا كَانَ فِیهَا لِى یَا مُوسَى إِنَّ عِبَادِیَ الصَّالِحِینَ زَهِدُوا فِی الدُّنْیَا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ وَ سَائِرَ الْخَلْقِ رَغِبُوا فِیهَا بِقَدْرِ جَهْلِهِمْ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ عَظَّمَهَا فَقَرَّتْ عَیْنَاهُ فِیهَا وَ لَمْ یُحَقِّرْهَا أَحَدٌ إِلَّا انْتَفَعَ بِهَا
اصول كافى جلد 4 صفحه:5 روایة:9
امام صادق (ع) فرمود: در مناجات موسى علیه السلام آمده است كه: اى موسى دنیا خانه كیفر است، من آدم را براى خطائى كه از او سر زد در ان كیفر دادم، و دنیا را ملعونه قرار دادم، آنچه در آنست ملعونست مگر آنچه براى من باشد، اى موسى بندگان شایسته من باندازه دانششان در دنیا زهد ورزیدند، و دیگران باندازه نادانیشان بدان رغبت كردند، و كسى نیست كه آنرا بزرگ شمارد و چشمش در آن روشن گردد، و هیچكس آنرا زبون و پست نشمرد جز آنكه بدان بهره مند شود.
10- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِى جَمِیلَةَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا ذِئْبَانِ ضَارِیَانِ فِى غَنَمٍ قَدْ فَارَقَهَا رِعَاؤُهَا وَاحِدٌ فِى أَوَّلِهَا وَ هَذَا فِى آخِرِهَا بِأَفْسَدَ فِیهَا مِنْ حُبِّ الْمَالِ وَ الشَّرَفِ فِى دِینِ الْمُسْلِمِ
اصول كافى جلد 4 صفحه:5 روایة:10
(ترجمه این حدیث در اول همین باب در شماره 2 گذشت).
(2585) 11- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ بْنِ عَلِیٍّ الْكُوفِیِّ عَنْ مُهَاجِرٍ الْأَسَدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَرَّ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع عَلَى قَرْیَةٍ قَدْ مَاتَ أَهْلُهَا وَ طَیْرُهَا وَ دَوَابُّهَا فَقَالَ أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ یَمُوتُوا إِلَّا بِسَخْطَةٍ وَ لَوْ مَاتُوا مُتَفَرِّقِینَ لَتَدَافَنُوا فَقَالَ الْحَوَارِیُّونَ یَا رُوحَ اللَّهِ وَ كَلِمَتَهُ ادْعُ اللَّهَ أَنْ یُحْیِیَهُمْ لَنَا فَیُخْبِرُونَا مَا كَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فَنَجْتَنِبَهَا فَدَعَا عِیسَى ع رَبَّهُ فَنُودِیَ مِنَ الْجَوِّ أَنْ نَادِهِمْ فَقَامَ عِیسَى ع بِاللَّیْلِ عَلَى شَرَفٍ مِنَ الْأَرْضِ فَقَالَ یَا أَهْلَ هَذِهِ الْقَرْیَةِ فَأَجَابَهُ مِنْهُمْ مُجِیبٌ لَبَّیْكَ یَا رُوحَ اللَّهِ وَ كَلِمَتَهُ فَقَالَ وَیْحَكُمْ مَا كَانَتْ أَعْمَالُكُمْ قَالَ عِبَادَةُ الطَّاغُوتِ وَ حُبُّ الدُّنْیَا مَعَ خَوْفٍ قَلِیلٍ وَ أَمَلٍ بَعِیدٍ وَ غَفْلَةٍ فِى لَهْوٍ وَ لَعِبٍ فَقَالَ كَیْفَ كَانَ حُبُّكُمْ لِلدُّنْیَا قَالَ كَحُبِّ الصَّبِیِّ لِأُمِّهِ إِذَا أَقْبَلَتْ عَلَیْنَا فَرِحْنَا وَ سُرِرْنَا وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنَّا بَكَیْنَا وَ حَزِنَّا قَالَ كَیْفَ كَانَتْ عِبَادَتُكُمْ لِلطَّاغُوتِ قَالَ الطَّاعَةُ لِأَهْلِ الْمَعَاصِى قَالَ كَیْفَ كَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِكُمْ قَالَ بِتْنَا لَیْلَةً فِى عَافِیَةٍ وَ أَصْبَحْنَا فِى الْهَاوِیَةِ فَقَالَ وَ مَا الْهَاوِیَةُ فَقَالَ سِجِّینٌ قَالَ وَ مَا سِجِّینٌ قَالَ جِبَالٌ مِنْ جَمْرٍ تُوقَدُ عَلَیْنَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ قَالَ فَمَا قُلْتُمْ وَ مَا قِیلَ لَكُمْ قَالَ قُلْنَا رُدَّنَا إِلَى الدُّنْیَا فَنَزْهَدَ فِیهَا قِیلَ لَنَا كَذَبْتُمْ قَالَ وَیْحَكَ كَیْفَ لَمْ یُكَلِّمْنِى غَیْرُكَ مِنْ بَیْنِهِمْ قَالَ یَا رُوحَ اللَّهِ إِنَّهُمْ مُلْجَمُونَ بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ بِأَیْدِى مَلَائِكَةٍ غِلَاظٍ شِدَادٍ وَ إِنِّى كُنْتُ فِیهِمْ وَ لَمْ أَكُنْ مِنْهُمْ فَلَمَّا نَزَلَ الْعَذَابُ عَمَّنِى مَعَهُمْ فَأَنَا مُعَلَّقٌ بِشَعْرَةٍ عَلَى شَفِیرِ جَهَنَّمَ لَا أَدْرِى أُكَبْكَبُ فِیهَا أَمْ أَنْجُو مِنْهَا فَالْتَفَتَ عِیسَى ع إِلَى الْحَوَارِیِّینَ فَقَالَ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ أَكْلُ الْخُبْزِ الْیَابِسِ بِالْمِلْحِ الْجَرِیشِ وَ النَّوْمُ عَلَى الْمَزَابِلِ خَیْرٌ كَثِیرٌ مَعَ عَافِیَةِ الدُّنْیَا وَ الْ آخِرَةِ
اصول كافى جلد 4 صفحه:5 روایة:11
امام صادق (ع) فرمود: عیسى بن مریم بقریه ای گذشت كه اهل آن و پرنده ها و جاندارانش یكجا مرده بودند، فرمود: همانا اینها بخشم و عذاب (خدا) هلاك شده اند، و اگر بمرگ خود بتدریج مرده بودند هر آینه یكدیگر را بخاك سپرده بودند، حواریون عرض كردند: یا روح الله از خدا بخواه اینان را براى ما زنده كند تا بما بگویند كردارشان چه بوده (كه باین عذاب گرفتار شده اند) تا ما از آن دورى كنیم، عیسى (ع) از پروردگار خود خواست، پس از جانب فضا بدو ندا شد: كه آنان را صدا بزن، پس عیسى علیه السلام شب هنگام بر تپه ای از زمین بر آمد، و فرمود: اى مردم این ده، یك تن از میان آنها پاسخ داد، بلى اى روح خدا و كلمه اش، فرمود: واى بر شما كردار شما چه بود؟ در پاسخ عرض كرد: پرستش طاغوت، و دوستى دنیا بهمراه ترس اندك (از خدا) و آرزوى دور و دراز، و غفلت در سرگرمى و بازى، عیسى علیه السلام فرمود: دوستى شما بدنیا چگونه بود؟ عرض كرد: مانند دوستى كودك بمادرش، هرگاه بما رو میآورد شاد و خرسند میشدیم؟ و چون از ما رومیگرداند گریان و غمناك میشدیم فرمود: پرستش شما از طاغوت چگونه بود؟ عرض كرد: گنهكاران را فرمانبرى داشتیم، فرمود: سر انجام كار شما بكجا كشید؟ عرض كرد: شبى را بخوشى بسر بردیم و بامدادان در هاویه افتادیم، فرمود: هاویه چیست؟ عرض كرد: سجین است، فرمود: سجین چیست؟ عرض كرد: كوههائى از آتش گداخته است كه تا در روز قیامت بر ما فروزان است، فرمود: چه گفتید و بشما چه گفتند:؟ عرض كرد: گفتیم ما را بدنیا بر گردانید تا در آن زهد ورزیم، بما گفته شد: دروغ میگوئید: فرمود: واى بر تو چه شد كه جز تو دیگرى از این جماعت با من سخن نگفت؟ عرض كرد: یا روح الله همه آنها بدهنه ولگام آتشین مهار شده اند، و بدست فرشتگان سخت و تند گرفتارند، و من در میان آنها بسر میبردم ولى از آنها نبودم، تا آن هنگام كه عذاب خدا آمد مرا هم با ایشان در برگرفت، پس من به تار موئى بر لبه دوزخ آویزانم و نمیدانم كه آیا در آن برو درافتم و یا از آن رهائى یابم، پس عیسى (ع) بسوى حواریون رو كرده فرمود: اى دوستان خدا خوردن نانى خشك با نمكى زبر و خوابیدن بر مزبله ها خیر بسیاریست در صورتى كه در دنیا و آخرت در عافیت باشد.
12- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بَاباً مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ مِنَ الْحِرْصِ مِثْلَهُ
اصول كافى جلد 4 صفحه:7 روایة:12
امام صادق (ع) فرمود: خداوند درى از دنیا بر بنده نگشاید جز اینكه بمانند آن درى از حرص بر او بگشاید.
شرح:
مقصود این است كه هر مقدار مال زیاد گردد بهمان مقدار حرص زیاد شود چنانچه تجربه شده است.
13- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ص تَعْمَلُونَ لِلدُّنْیَا وَ أَنْتُمْ تُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ عَمَلٍ وَ لَا تَعْمَلُونَ لِلْ آخِرَةِ وَ أَنْتُمْ لَا تُرْزَقُونَ فِیهَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَیْلَكُمْ عُلَمَاءَ سَوْءٍ الْأَجْرَ تَأْخُذُونَ وَ الْعَمَلَ تُضَیِّعُونَ یُوشِكُ رَبُّ الْعَمَلِ أَنْ یُقْبَلَ عَمَلُهُ وَ یُوشِكُ أَنْ یُخْرَجُوا مِنْ ضِیقِ الدُّنْیَا إِلَى ظُلْمَةِ الْقَبْرِ كَیْفَ یَكُونُ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ مَنْ هُوَ فِى مَسِیرِهِ إِلَى آخِرَتِهِ وَ هُوَ مُقْبِلٌ عَلَى دُنْیَاهُ وَ مَا یَضُرُّهُ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِمَّا یَنْفَعُهُ
اصول كافى جلد 4 صفحه:7 روایة:13
از امام صادق (ع) حدیث شده كه حضرت عیسى (ع) فرمود: اى مردم شما، براى دنیا كار میكنید در صورتیكه بدون كارى روزى بشما داده شود، و براى آخرت كار نمیكنید در حالیكه در آخرت جز در برابر كردار بشما روزى داده نشود، واى بر شما علماى بدكردار، مزد را بگیرید و كا را ضایع سازید، نزدیك است كه صاحب كار، كارش را بپذیرد و نزدیك است كاركنان از تنگناى دنیا بتاریكى گور روند، چگونه دانشمند است كسى كه در راه آخرت است و رو بدنیا دارد، و آنچه باو زیان رساند محبوبتر است نزدش از آنچه باو سود رساند.
شرح:
آنچه ترجمه شد بنابراین است كه مراد از «ب» در جمله «رب العمل» خداى متعال باشد و لفظ «یقبل» بیاء موحدة و بصورت معلوم خوانده شود و از قبول گرفته شده باشد. ولى ممكن است «یقبل» بصورت مجهول خوانده شود و مقصود از «رب العمل» نیز عابدى باشد كه از عالم و دانشمند پیروى و تقلید مى كند، و آنچه از دانشمند مى شنود بآن عمل كند و خود عالم عمل نكند، كه حضرت بخواهد توبیخ كند دانشمندانى را كه بگفتار خود عمل نكنند، و این كلامى است كه فیض علیه الرحمة در معناى حدیث فرموده است، و محتمل است «یقیل» بیاء مثناة و از اقاله باشد، و بنابراین ترجمه چنین است: «نزدیك است صاحب كار كارش را پس بگیرد...» و این احتمال را مجلسى علیه الرحمة از بعضى نقل فرموده است.
14- عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو فِیمَا أَعْلَمُ عَنْ أَبِى عَلِیٍّ الْحَذَّاءِ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَبْعَدُ مَا یَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا لَمْ یُهِمَّهُ إِلَّا بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ
اصول كافى جلد 4 صفحه:8 روایة:14
امام صادق (ع) فرمود: دورترین حالى كه بنده از خداى عزوجل دارد اینست كه اندوهى جز براى شكم و فرج نداشته باشد.
15- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ وَ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْعَبْدِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى یَعْفُورٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الدُّنْیَا أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ یَنَلْ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الْ آخِرَةُ أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ الْغِنَى فِى قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَهُ
اصول كافى جلد 4 صفحه:8 روایة:15
و نیز آنحضرت (ع) فرمود: هر كه بامداد كند و روز را بشب رساند و بزرگترین اندوهش دنیا باشد خدایتعالى فقر و پریشانى را جلوى چشمش نهد، و كارش را پریشان سازد، و بجز بدانچه خداوند روزى او كرده نرسد، و هر كه بامداد كند و شام كند و بزرگترین اندوهش آخرت باشد، خداوند توانگرى و بى نیازى در دلش نهد و كارش را منظم كند.
شرح:
مجلسى علیه الرحمة (در این جمله كه فرماید): خداوند پریشانى را جلوى چشمش نهد گوید: زیرا هر چه از دنیا بدست او رسد بهمان انداره حرصش افزون گردد و نیازش زیاد شود، یا بخاطر كمى توكل او برخدا برخى از درهاى روزى بر او بسته گردد، (و اینكه فرمود:) خداوند توانگرى در دلش نهد، یعنى بوسیله توكل بر خدا، وبیرون بردن حرص و دوستى دنیا از دلش، او را بى نیاز كند.
(2590) 16- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ كَثُرَ اشْتِبَاكُهُ بِالدُّنْیَا كَانَ أَشَدَّ لِحَسْرَتِهِ عِنْدَ فِرَاقِهَا
اصول كافى جلد 4 صفحه:9 روایة:16
و نیز آنحضرت علیه السلام فرمود: هر كه بیشتر بدنیا آلوده است هنگام جدائى از آن افسوسش سخت تر است.
17- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْعَبْدِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْیَا تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا یَفْنَى وَ أَمَلٍ لَا یُدْرَكُ وَ رَجَاءٍ لَا یُنَالُ
اصول كافى جلد 4 صفحه:9 روایة:17
عبد الله بن ابی یعفور گوید: شنیدم از امام صادق (ع) كه میفرمود: هر كه دل بدنیا بندد به سه خصلت دل بسته است: اندوهى كه پایان ندارد. و آرزوئى كه بچنگ نیاید، و امیدیكه بدان نرسد.
شرح:
مجلسى (ره) گوید: زیرا آنچه فراخور حرص او است براى او فراهم نگردد. و از آفات و مصائب آن نتواند دورى كند، پس همیشه در غم و اندوه آنچه از دستش رفته و آنچه برایش فراهم نگشته مى باشد.
باب طمع
بَابُ الطَّمَعِ
1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ
اصول كافى جلد 4 صفحه:9 روایة:1
امام صادق (ع) فرمود: چه زشت است براى مؤمن كه میل و رغبتى در او باشد كه او را خوار كند.
شرح:
مجلسى (ره) گوید: مقصود رغبت بمردم است بخواهش كردن از ایشان، و این است آن رغبتى كه باعث خوارى و ذلت است و اما رغبت بجانب پروردگار متعال پس آن عین عزت است.
2- عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ بَلَغَ بِهِ أَبَا جَعْفَرٍ ع قَالَ بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ یَقُودُهُ وَ بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ
اصول كافى جلد 4 صفحه:9 روایة:2
از امام باقر (ع) روایت كنند كه فرمود: چه بد بنده ایست آن بنده كه در او طمعى باشد كه او را بكشاند، و چه بد بنده ایست آن بنده كه در او میل و رغبتى باشد كه او را خوار كند.
شرح:
مجلسى (ره) گوید: شاید مقصود از طمع همان میل دل است كه آنچه در دست مردم است دوست دارد و آرزو كند، و مقصود از میل و رغبت اظهار آن است بخواهش كردن و خواستن از مخلوق خدا و كشاندن با اول مناسب است چنانچه خوار كردن با دومى مناسبت دارد.
3- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِیِّ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع رَأَیْتُ الْخَیْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ
اصول كافى جلد 4 صفحه:10 روایة:3
زهرى گوید: على بن الحسین علیهماالسلام فرمود: من تمامى خیر و سعادت را دیدم گرد آمده در اینكه باید طمع از هر چه در دست مردم است برید.
شرح:
مجلسى (ره) گوید: زیرا طمع: خوارى، پستى، حسد، كینه، دشمنى، غیبت، بدگوئى، ستم، مداهنه، نفاق، ریاء، صبر بر باطل مردم، بى توكلى بخدا و مفاسد بى شمار دیگر به بار آورد، و علاج همه آنها بقطع طمع است.
(2595) 4- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُلَیْمَانَ بْنِ رُشَیْدٍ عَنْ مُوسَى بْنِ سَلَّامٍ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا الَّذِى یُثْبِتُ الْإِیمَانَ فِى الْعَبْدِ قَالَ الْوَرَعُ وَ الَّذِى یُخْرِجُهُ مِنْهُ قَالَ الطَّمَعُ
اصول كافى جلد 4 صفحه:10 روایة:4
سعدان گوید: به امام صادق (ع) عرض كردم: چیست آن كه ایمان را در بنده پایدار كند؟ فرمود: ورع و پارسائى (و پرسیدم) آنچه كه او را از ایمان بیرون برد چیست؟ فرمود: طمع است.