مقدمه
«اَلحَمدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ و صَلّى اللّه على سَیّدنا و نبیّنا محمّدٍ و اهل بَیْتِه المَعصومین و لَعنَةُ اللَّهِ على اَعدائِهم اَجمَعین»
با یك نگاه گذرا به سوره مباركه والعصر مى فهمیم كه :
بر خلاف گمان انسان كه خیال مى كند هر روز به عمرش افزوده مى شود، هر روز كه مى گذرد از سرمایه او كاسته مى شود؛ پدر بزرگ ها در حقیقت «پدر كوچك» هستند و نوزادها كه عمرى در پیش دارند، بیشترین سرمایه ها را دارا مى باشند. به زمان سوگند كه انسان همچون یخ هر لحظه در حال آب شدن است (وَالْعَصْرِ اِنَّ اْلاِنْسانَ لَفى خُسْرٍ) پس در برابر به هدر رفتن عمر باید چیزى بهتر از عمر به دست آوریم. مال و مقام و مدال بهتر از عمر نیست. آنچه بهتر از عمر ماست، ایمان و عمل صالح است (اِلاّالْذینَ امَنوا و عَمِلواالْصالِحاتِ). ایمان و كار نیك اگر توسعه پیدا نكند، ارزشى نخواهد داشت. بنابراین، باید دیگران را نیز به ایمان و عمل صالح سفارش و دعوت كنیم (وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ)؛ البته پیمودن این راه، مشكلاتى در بر خواهد داشت؛ یعنى اگر بخواهیم مردم را به خیر و معروف دعوت كنیم و از مفاسد و انحرافاتى كه دارند، باز داریم، احتمال دارد كه برخوردهاى ناگوارى پیش آید؛ ولى به هر حال باید با پشتكار این راه را بپیماییم (وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ).
كوتاه سخن اینكه هستى براى ما آفریده شده است و هر روز كه از عمرمان كاسته مى شود، اگر چیزى ذخیره نكنیم، در این بازار هستى باخته ایم. بهترین ذخیره ها ایمان و عمل صالح و سفارش كردن دیگران به حق و صبر است. سفارش به حق، همان امر بمعروف است كه شامل فكر حق، حرف حق، قانون حق، رهبر حق، حكومت حق مى شود؛ یعنى باید هر روز معروف ها را گسترش دهیم و از مفاسد و منكرها جلوگیرى كنیم.
در زمان ما، با رهبرى امام خمینى (رضوان الله تعالى علیه) و خون شهدا، بزرگترین منكر (طاغوت و سلطه آمریكا) محو و بزرگترین معروف (استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى) بر پا شد.
ولى این بنا و ساختمان نیاز به حفاظت دارد. اگر دیوارى بندكشى نشود، آجرها و سنگهاى آن یكى پس از دیگرى فرو مى ریزد.
به هر حال امام خمینى و شهداى عزیز، نظامى ساخته و به دست ما سپرده اند و این ما هستیم كه باید از آن بخوبى پاسدارى كنیم؛ هر جا فسادى دیدیم، فریاد بزنیم و آن را بیان كنیم. همچنین، هر روز معروفى را گسترش دهیم.
یكى از معروف ها برپایى نماز است كه بحمد الله در جامعه ما گسترش یافته است. امروز كه این كلمات را مى نویسم، ده ها هزار نماز جماعت به طور آزاد در مراكز آموزشى، میادین ورزشى، پادگانها، ادارات و كارخانجات بر پا مى شود.
معروف دیگر، توجه به قرآن است كه صدها هزار نفر از این نسل به آموزش و حفظ و مفاهیم آن رو آورده اند.
معروف دیگر، پیشرفتهاى علمى، ابتكارات، اختراعات، برنده شدن در مسابقات علمى و از همه مهم تر پیروزى رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس و خنثى كردن توطئه ها و توسعه كتابخانه ها و دانشگاهها و كم شدن بى سوادى و افزایش خدمات بهداشتى و علمى، رفاهى و... است. اما در كنار همه اینها، مفاسد فراوانى نیز وجود دارد كه باید براى محو آنها فكرى كرد.
ستاد احیاى امر به معروف
به فكرم رسید، اكنون كه خداوند توفیق تشكیل ستاد اقامه نماز را به ما داد و توانستیم میلیونها جلد كتاب نماز در سطوح مختلف تهیه، تكثیر و توزیع كنیم و فرهنگ نماز را گسترش دهیم، دوستانى را پیدا كنیم تا براى زكات و امر به معروف نیز كارى فرهنگى انجام دهیم.
به جمع فضلاى قم - كه از شاگردان شهید آیت الله بهشتى و قدوسى - رفتم و ناله اى زدم و همراهانى پیدا كردم. با آیت الله جنتى ستاد احیاى امر به معروف را تشكیل دادیم و كار را شروع كردیم. از خداوند هم توفیق خواستیم. در این ستاد، هر یك از دوستان كارى را به عهده گرفت و سهم من هم كار فرهنگى و تبلیغى شد. لازم دانستم كتابى در این زمینه بنویسم. این كتاب تكمیل پانزده جلسه درسهایى از قرآن است كه در تلویزیون پیرامون امر به معروف داشته ام. در این كتاب، علاوه بر اهمیت موضوع و آثار شوم ترك آن، به شیوه ها و وظایف آمران به معروف و نیز علاوه بر آیات و روایات، به مسائل اجتماعى و حكومتى و روانى كه مربوط به این فریضه مى شود اشاراتى شده است.
نكته قابل توجه اینكه، معروف و منكر هاى هر گروه و دستگاهى را مؤمنان واقعى آن نظام بهتر مى شناسند؛ یعنى فرمانده یك ارتش، بهتر از هر كس معروف و منكر پادگان را مى شناسد. اگر او با همفكران مؤمن خود جلساتى در جهت گسترش معروف و جلوگیرى از منكرات تشكیل دهد، با امدادهاى الهى مى تواند پادگان را به یك محیط بسیار سالم تبدیل كند. همچنین معتمدین بازار، مدیران كارخانه ها، پیرمردان روستاها، قهرمانان ورزشكار، اساتید دانشگاه ها، معلمان دلسوز و مسئولین نظام، هر یك در هر رتبه اى كه هستند، به خاطر محبوبیت و تخصص و سابقه و شناخت عمیق از جزئیات، بیش از هركس مى تواند معروف را گسترش دهند لذا قرآن، امر به معروف و نهى از منكر را بیشتر به دوش كسانى گذاشته، كه از امكانات ویژه اى برخودارند؛ زیرا مردم از این افراد حرف شنوى بیشترى دارند.(1)
از خداوند توفیق همه را در انجام این فریضه الهى خواهانم و اگر لغزشى در نوشته هایم هست، از خداوند عزیز عذر مى خواهم و از بزرگانى كه به من یارى مى دهند، تشكر مى كنم.
سیماى امر به معروف و ...
* امر به معروف، نشانه عشق انسان به مكتب است.
* امر به معروف، نشانه عشق انسان به مردم است.
* امر به معروف، نشانه تعهد و سوز و علاقه انسان به سلامتى جامعه است.
* امر به معروف، نشانه تولّى و تبرّى است.
* امر به معروف، نشانه آزادى در جامعه است.
* امر به معروف، نشانه ارتباط میان آحاد مردم است.
* امر به معروف، نشانه فطرت بیدار است.
* امر به معروف، حضور و غیاب واجبات است ؛ چرا نماز نخواندى ؟ چرا روزه نگرفتى؟
* امر به معروف، ضامن اجراى تمام واجبات و نهى از منكر، ضامن ترك همه محرمات است.
* امر به معروف، تشویق نیكوكاران در جامعه است.
* امر به معروف، تذكر و آگاه كردن افراد جاهل است.
* نهى از منكر، تلخ كردن كام خلافكاران است.
* امر به معروف و نهى از منكر، گاز و ترمزى است كه ماشین جامعه را هدایت مى كند.
* امر به معروف و نهى از منكر والدین است كه اساس تربیت كودك را تشكیل مى دهد.
* امر به معروف، سبب دلگرمى و تقویت افراد كم اراده مى شود.
* امر به معروف، نشانه حضور در صحنه است.
* امر به معروف، مقام و حقى است كه خداوند به اهل ایمان داده تا بر اعمال یكدیگر نظارت داشته باشند.
* نهى از منكر، جبران كننده كمبود تقواى بعضى از افراد جامعه است.
* امر به معروف، جامعه را رشد مى دهد و نهى از منكر، جامعه را از سقوط نجات مى دهد.
* امر به معروف حافظ مرزها و حقوق افراد است ؛ و جامعه بى فریاد، جامعه اى مرده است و افراد ساكت، جماداتى متنفّس بیش نیستند.
* امر به معروف و نهى از منكر، نشانه غیرت دینى، احساس مسئولیت و مشكلات مردم را مشكلات خود دانستن است.
* امر به معروف و نهى از منكر، نوعى قرنطینه روحى در برابر عیب ها و گناهانِ مُسرى است.
* امر به معروف و نهى از منكر، نوعى انضباط اجتماعى است؛ یعنى محدود كردن تمایلات اشخاص در برابر مصالح جامعه ؛ در واقع نوعى كنترل افراد لاابالى است.
* امر به معروف و نهى از منكر، نشانه رشد است. حضرت لوط در برابر گروه گناهكار پرسید: آیا در میان شما یك نفر رشید هست تا مانع این كار شما شود؟(2)
* با امر به معروف و نهى از منكر، مسائل داخلى جامعه حل مى شود و مى تواند با دشمنان خارجى مقابله كند.
در اهمیت امر به معروف همین بس كه علما به دلیل ارتباط قلبى انسان با آن (یعنى تنفر قلبى از منكر)، آن را در اصول دین؛ و به دلیل برخوردهاى عملى، و اینكه یكى از واجبات است، آن را در ردیف فروع دین مطرح كرده اند. شهید ثانى مى فرماید: آیات و روایات امر به معروف و نهى از منكر آنقدر زیاد است كه كمر را مى شكند.(3)
همین امروز اگر یك ابر قدرت یا قلدرى كه منطقه اى را بمباران مى كند و بزرگترین منكرات را انجام مى دهد، خود را در برابر فریاد همه كشورها ببیند، هرگز دست به این جنایت نمى زند. سكوت جوامع بین المللى و ترس سردمداران و بى تفاوتى و بى خبرى توده هاى مردم سبب شده است كه مستكبران جهانى در برابر بزرگترین منكرات خود هیچ احساس خطرى نكنند.
اگر كارخانه اى نیاز به بازرسى و نظارت مهندسان متخصص دارد، جامعه بشرى هم نیاز به نظارت و بازرسى دانشمندان اسلام شناس دارد.
در حدیث مى خوانیم : بهترین دوست آن است كه هنگام خلاف، مانع تو شود و بدترین دوست آن است كه به تو تذكر ندهد. امام صادق علیه السلام مى فرماید: بهترین دوست من كسى است كه عیب هاى مرا به من هدیه كند.
در روایات مى خوانیم: «مؤمن همیشه مراقب كارهاى خود است» یعنى از خودش حساب پس مى گیرد.
آرى ! اگر ما از درون مراقب خود باشیم و مردم از برون مراقب ما باشند و در رأس، نظامى سیاسى و حكومتى مشوق خوبیها و مانع بدیها باشد، بهترین امت خواهیم بود. چنان كه قرآن مى فرماید: كُنْتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالْمَعروفِ و تَنْهَوْن عن الْمُنكَرِ تُؤمِنُونَ بِاللّه(4)
در نهج البلاغه مى خوانیم: تمام كارهاى خیر و حتى جهاد در راه خدا، نسبت به امر به معروف مثل رطوبت دهان است نسبت به آب دریا.(5)
ریشه هاى فطرى و غریزى و عقلى
تمام پدران و مادران در طول تاریخ، فرزندان خود را به كارهایى واداشته و از كارهایى نهى كرده اند بنابراین، مسأله امر و نهى و تشویق و هشدار، ریشه در درون هر انسانى دارد و مربوط به زمان و مكان و یا نژاد و منطقه خاصّى نمى شود.هر مسأله اى این گونه فراگیر باشد، نشانه از فطرى بودن آن دارد.
عكس العمل حیوانات در برابر خطرها
مسأله هشدار و اخطار و یا فریاد در برابر خطرها و انحرافها، مخصوص انسانها نیست. در قرآن مى خوانیم: همین كه مورچه اى دید حضرت سلیمان با لشكرش در حركتند، فریاد زد و به سایر مورچگان گفت: به لانه هاى خود بروید تا پایمال آنان نشوید.(6)
و همین كه هدهد در پرواز خود از فضاى كشور سبا متوجه انحراف مردم شد و دریافت كه مردم خورشید پرستند، نزد حضرت سلیمان آمد و با ناله خود، از این انحراف شكایت كرد.(7)
بنابراین، فریاد در برابر انحراف و دلسوزى براى دیگران، نه تنها مسأله اى فطرى براى انسانهاست، بلكه ریشه غریزى در حیوانات دارد؛ لذا اگر گفته شود كه انسانِ بى تفاوت از حیوان پست تر است، سخن گزافى نباشد، البته مسؤولیت همه مردم نسبت به امر به معروف و نهى از منكر یكسان نیست؛ بلكه وظیفه علما و دولتمردان از دیگران بیشتر است.(8)
ریشه عقلى
امر به معروف و نهى از منكر یك ضرورت عقلى است. این مسأله بقدرى روشن است كه نگرانم اگر توضیحى داده شود، همچون ابرى جلوى خورشید، از شفافیت آن بكاهد.
كدام عاقل است كه سكوت در مقابل خطر و انحراف راپسندیده و آن را محكوم نكند؟
كدام عقل است كه راهنمایى، دلسوزى، تشویق به كار خیر و جلوگیرى از مفاسد را لازم نداند؟
از آنجا كه دین اسلام مطابق با عقل و فطرت است، مى توان گفت كه تمام آیات و روایاتِ امر به معروف و نهى از منكر، ما را به همین قضاوتِ روشن عقل ارشاد مى كند.