حكمت خواندن قرآن در نماز
پس از گفتن تكبیرةالاحرام، واجب است نمازگزار سوره حمد و سورهاى دیگر از قرآن را بخواند. البته به اعتقاد شیعیان، نمازگزار نمىتواند سورههایى را كه سجده واجب دارند در نماز بخواند. در اینجا دو سؤال مطرح مىشود:
اول اینكه چرا واجب است مردم در نماز قرآن بخوانند؟ و دوم اینكه چرا قرائت در نماز با سوره حمد آغاز مىگردد؟
اتفاقاً برخى این دو سؤال را در محضر امام رضا(علیه السلام) مطرح كردند و آن حضرت در پاسخ سؤال اول فرمودند: «حكمت خواندن قرآن در نماز این است كه مردم قرآن را كنار ننهند و ضایع نسازند، بلكه ارتباط مردم با قرآن حفظ گردد و مردم از آن درس بیاموزند تا در نتیجه ناآگاه نمانند».(124)
پس مسلمانان باید هر روز بخشى از قرآن را بخوانند و بدانند كه به جهت اهمیت ارتباط با قرآن و حفظ پیام و رسالت آن، خداوند واجب كرده كه نمازگزاران روزانه ده بار در نماز قرآن بخوانند. اگر جز این مىبود و خواندن قرآن در نماز واجب نمىگشت، چه بسا ارتباط بسیارى از مسلمانان با قرآن كه بهترین تحفه و نعمت خداوند براى انسانها و تنها راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است ـ قطع مىگردید. پس مسلمانان با اختلاف مرتبههایى كه دارند، ناگزیر هستند كه ارتباط ثابتى با قرآن داشته باشند. طبیعى است كه وقتى این ارتباط با قرآن برقرار گردید، كم كم با زبان و قرائت قرآن آشنا
﴿ صفحه 161﴾
مىشوند و همچنین زمینه درك مفاهیم قرآن در آنها پدید مىآید و مسیر عمل به قرآن نیز هموار مىگردد. اما اگر خواندن قرآن در نمازْ واجب نمىگشت و خواندن قرآن تنها مستحب مىبود، بسیارى از افراد انگیزهاى براى خواندن قرآن نمىداشتند و با بسته شدن این راه، عملا حكمت نزول قرآن كه هدایت انسانهاست تحقق نمىیافت.
اما در پاسخ به سؤال دوم كه چرا خداوند واجب كرده كه ما هر روز ده بار سوره فاتحةالكتاب را در نمازهایمان بخوانیم؟ حضرت فرمودند: «چون در هیچ سورهاى از قرآن، به اندازه سوره حمد سخنان حكمتآموز و نیك جمع نگشته است».(125)
افزون بر این، مىتوان فهمید كه ارتباط ضرورى و واجب با قرآن، از رحمت و لطف الهى در حق ما سرچشمه مىگیرد، تا بدین وسیله از معارف و حقایق بىكران قرآن، در راستاى سعادت و نیل به كمال بهره گیریم. چه بسا اگر خداوند ما را ملزم مىكرد كه در نماز تنها دعا بخوانیم، از بركات قرآن محروم مىماندیم. اما ما به عنوان مسلمان با خداوند پیمان بستهایم كه در جهت كسب رضا و خواست او حركت كنیم و راه او را براى رسیدن به سعادت خویش برگزینیم. خداوند هم تنها راه ارتباط با خود را قرآن قرار داده تا ما در پرتو استفاده و عمل به این كتاب آسمانى، به مقام قرب او دست یابیم.
﴿ صفحه 162﴾
﴿ صفحه 163﴾
فصل پنجم: نماز مقبول و آثار آن
﴿ صفحه 164﴾
﴿ صفحه 165﴾
امام صادق(علیه السلام) با بیان حدیثى قدسى، برخى از شرایط و آثار نماز مقبول را چنین ذكر فرمودهاند:
یَا ابْنَ جُنْدَب قال اللهُ جلّ و عزّ فی بَعضِ ما اَوْحى: اِنَّما اَقْبَلُ الصَّلاةَ مِمَّنْ یَتَواضَعُ لِعَظَمَتی و یَكُفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ مِنْ اَجْلی و یَقْطَعُ نَهارَهُ بِذِكْری و لا یَتَعَظَّمُ عَلى خَلْقی و یُطْعِمُ الْجائِعَ و یَكْسوُ الْعارِیَ وَ یَرْحَمُ المُصابَ و یُؤْوِی الْغَریبَ فَذلِكَ یُشْرِقُ نورُهُ مِثْلَ الشَّمسِ اَجْعَلُ لَهُ فی الظُّلْمَةِ نوراً و فی الجَهالةِ حِلْماً اَكْلاَُهُ بِعِزَّتی وَ اَسْتَحْفِظُهُ ملائكتی یَدْعُونی فَاُلَبّیهِ و یَسْأَلُنی فَاُعْطیهِ فَمَثَلُ ذلك الْعَبدِ عندی كَمَثَلِ جَنّاتِ الفِردَوسِ لا یُسْبَقُ اَثمارُها و لا تَتَغَیَّر عن حالِها.(126)
اى پسر جندب! خداوند عز و جل در برخى از بیانات قدسى خود مىفرماید:
من نماز را از كسى قبول مىكنم كه در برابر عظمتم تواضع و فروتنى كند و خود را براى رضاى من از خواستههاى شهوانى نگه بدارد. روز خود را با یاد من سپرى كند و در مقابل آفریدگانم تكبّر و بزرگمنشى ننماید. گرسنه را سیر، برهنه را پوشیده، و مصیبتزده را ترحّم كند، و غریب را پناه بدهد. پس چنین فردى (كه نمازش قبول است) كسى است كه نور او مانند خورشید مىدرخشد. من به او در تاریكىها نور، و در هنگام مواجهه با جهالتها بردبارى مىبخشم. او را به عزّت خود حفظ و به وسیله فرشتگانم حراست مىنمایم.
﴿ صفحه 166﴾
او مرا مىخواند و من نیز پاسخ مثبتش مىدهم و از من چیزى مىخواهد و به او مىبخشم. چنین فردى مانند بهشتهاى فردوس نزد من است كه میوه آن پژمرده نمىشود و حال آن تغییر نمىیابد.
شرایط قبولى نماز
با توجّه به این حدیث شریف مىتوان شرایط و آثار نماز مقبول را چنین بیان كرد:
1. تواضع در مقابل عظمت پروردگار
نمازگزار باید در هنگام نماز، عظمت خدا را به یاد آورد. انسان هرچه بیشتر به درك عظمت خدا موفق گردد، تواضعش در مقابل ذات اقدس خداوندگارى بیشتر خواهد شد و به كوچكى و ناچیزى خود پى خواهد برد.
2. پرهیز از هوسرانى براى رضاى خداوند
شرط دوم این است كه نمازگزار به خاطر خدا از هوا و هوسهاى باطل خود دست برداشته و بگوید: خدایا! به خاطر اینكه تو را دوست دارم، دنبال شهوترانى و گناه نمىروم. همانطور كه انسان به خاطر دوستان خود از برخى خواستههایش صرف نظر مىكند، به خاطر خدا هم، باید از شهوتهاى نامشروع خود چشم بپوشد. بین نمازِ خوب خواندن و دنبال شهوتهاى نامشروع رفتن نسبت معكوس وجود دارد؛ به این معنا كه انسان هر قدر نمازش را بهتر بخواند، به همان میزان از شهوتهاى نامشروع دور مىشود و به عكس، هرچه بیشتر شهوترانى كند، از نماز دور گردد.(127) قرآن كریم، این مطلب را درباره برخى اقوام گذشته به زیبایى بیان كرده و پس از ذكر نام تعدادى از انبیا(علیهم السلام) مىفرماید:
﴿ صفحه 167﴾
إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِیًّا؛(128)
هرگاه آیات خداى رحمان بر ایشان خوانده مى شد، سجده كنان و گریان به خاك مى افتادند.
سپس در ادامه مىفرماید:
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ؛(129)
آنگاه پس از آنان جانشینانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوسها پیروى كردند.
انسان اگر بخواهد بداند چرا آنطور كه باید و شاید نمىتواند در نماز با خدا انس بگیرد، باید ببیند چقدر به شهوتهاى ناروا و فكرهاى باطل دل بسته است.
3. یاد همیشگى پروردگار
شرط سوم این است كه نمازگزار، روز خود را با یاد خدا سپرى كند. هستند كسانى كه همیشه و در همه حال به یاد خدا هستند و هرگز از یاد او غافل نمىشوند:
رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ؛(130)
پاكمردانى كه هیچ كسب و تجارتى آنان را از یاد خدا غافل نگرداند.
خداوند چنین مردانى دارد كه حتى كارهاى مادى دنیا، آنان را از یاد خدا بازنمىدارد.
مرحوم علامه طباطبایى(رحمه الله) در این باره كه انسان چگونه هم مىتواند به یاد خدا باشد و هم به امور زندگى خود بپردازد، مىفرمودند: همانطور كه هیچگاه از دست دادن عزیزى یا محبت داشتن به دوستى، مانع از كار و فعالیت روزانه نمىشود و انسان به رغم اینكه به امور دنیوى خود مشغول است، به
﴿ صفحه 168﴾
یاد عزیز از دست رفته و یا دوست خود نیز مىباشد، مردان الهى نیز به همین صورت همواره و در تمام حالتها به یاد خدا هستند.
4. تواضع در مقابل بندگان خدا
انسان همانگونه كه در پیشگاه الهى متواضع است، باید به بندگان خدا هم بزرگى نفروشد.(131) بنابراین، پرهیز از فخرفروشى به خلق خدا، یكى دیگر از شرایط قبولى نماز است.
5. سیر كردن گرسنگان
یكى از شرایط نماز آن است كه اگر گرسنهاى را دید كه توان سیر كردن شكم خود را ندارد، او را اطعام كند. این خود یكى از مصادیق زكات است. در اصطلاح قرآن، زكاتْ فقط آن زكات واجبى نیست كه به اموال خاصى تعلق مىگیرد، بلكه مفهوم زكات در قرآن، انفاق در راه خداست. در اسلام، هم زكات واجب داریم و هم زكات مستحب؛ زكات واجب، فقط به برخى اموال تعلق مىگیرد، ولى زكات مستحب، شامل صدقهها، انفاقها و مواردى نظیر آن مىشود. زكات و نماز هیچگاه از یكدیگر جدا نمىشوند؛ قرآن از زبان حضرت عیسى(علیه السلام) مىفرماید:
وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَیًّا؛(132)
و تا زندهام مرا به نماز و زكات سفارش كرده است.
بنابراین، انفاق به نیازمندان، از دیگر شرطهاى قبولى نماز است.
﴿ صفحه 169﴾
6. پوشانیدن لباس بر برهنگان
شرط دیگر قبولى نماز این است كه انسان اگر برهنهاى را دید كه توان پوشاندن خود را ندارد، او را بپوشاند. البته این سخن بدین معنا نیست كه فرد حتماً باید برهنه باشد، یعنى ساتر عورت هم نداشته باشد تا ما به او لباس بدهیم، بلكه منظور این است كه اگر كسى احتیاج به لباس داشت، براى او لباس تهیه كنیم.
7. ترحم به مصیبتدیدگان
یكى دیگر از شرایط قبولى نماز آن است كه اگر كسى به مصیبتى دچار شده به كمك او بشتابیم.
8. پناه دادن به غریبان
از دیگر شرطهاى قبولى نماز آن است كه اگر بیچارهاى سرپناهى ندارد، تا آنجا كه برایمان مقدور است، براى وى مسكن تهیه كنیم.