ریــا
بیان كردیم كه گرچه هر عملى را مىتوان براى رضاى خدا انجام داد و رنگ عبادت به آن داد، ولى اعمالى وجود دارد كه حتماً باید به قصد قربت و امتثال
﴿ صفحه 36﴾
امر الهى انجام شود و اگر به این نیت، انجام نگردد، نهتنها ثوابى ندارد، كه موجب عذاب نیز مىشود. در این اعمال، كه همان عبادت به معناى خاص آن است، نیت شرط درستىِ عمل است و از این رو در صورت صحیح نبودن نیت، آن عمل باطل مىشود. گرچه بحث ما در خصوص نماز بود، اما اشاره كردیم عبادتهاى دیگرى هم غیر از نماز وجود دارد كه آنها نیز متقوّم به نیت است و اگر به نیت «ریا» انجام گیرد، باطل مىشود. البته در مورد برخى عبادات مثل «خمس» و «زكات» بحثهایى بین فقها وجود دارد كه اگر كسى در آنها قصد قربت نداشته باشد، آیا حتى تكلیف مالى هم از او ساقط نمىشود، یا تكلیف مالى ساقط مىگردد، ولى به سبب ریایى كه انجام داده گناهكار به شمار مىآید، و یا اینكه ریا در «خمس» و «زكات» نه باطلكننده است و نه گناه، بلكه فقط باعث مىشود فرد از این كار خود ثوابى نبرد؟ اینها بحثهایى تخصصى است مربوط به فقها و مراجع، و از مورد بحث ما خارج است.
كارهایى را كه به صورت عبادت انجام مىشود و قصد قربت در آنها لحاظ گردیده، مىتوان به دو دسته كلى تقسیم كرد: یك دسته آنهایى هستند كه ماهیت و عنوان اصلىشان چیزى جز عرض بندگى به پیشگاه خداوند نیست و هیچ وجه دیگرى در آنها لحاظ نشده است؛ مثل نماز، روزه و حج. دسته دوم اعمالى هستند كه قصد و غرض اصلى در آنها عرض بندگى به پیشگاه خداوند نیست، ولى در عین حال قصد قربت در آنها شرط شده است؛ مثلا غرض اصلى در تشریع زكات، كمك به نیازمندان و سایر مصرفهایى است كه براى زكات تعیین گردیده، ولى قصد قربت هم در انجام آن لحاظ شده است. حضرت امام(قدس سره)، رهبر كبیر انقلاب، از این افعال به «افعال قُربى» تعبیر مىكردند.
﴿ صفحه 37﴾
در اینگونه موارد كه ماهیت كار، عرض بندگى به پیشگاه خدا است، عمل باید خالص به قصد قربت انجام گیرد و هیچ قصد و نیت دیگرى در آن دخیل نباشد. اگر كسى كه نماز مىخواند، هم براى امتثال امر الهى باشد و هم براى «ریا» و اینكه مردم از او تعریف كنند، نهتنها نماز باطل است و ثوابى ندارد، بلكه گناه هم كرده است. اما مواردى مثل انفاق كه ماهیت عمل، عرض بندگى نیست، اگر به قصد قربت انجام نشود، ظاهراً اثرش فقط در این حد است كه آن عمل نفعى برایش نخواهد داشت، ولى عذاب و عقابى هم در پى ندارد؛ مثلا در انفاق، مثل این است كه پولش را به دریا ریخته باشد.(16) مفید و مؤثر بودن اینگونه اعمال به این است كه با قصد قربت انجام شوند؛ یعنى قصد قربت، مقوّم عمل است و بدون آن، اصلا عمل شكل نمىگیرد تا بخواهد اثر داشته باشد. به تعبیر قرآن باید «یُرِیدُونَ وَجْهَهُ»(17) و «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الاَْعْلى»(18) باشد.
به هر حال، اگر بخواهیم كارى به صورت «عبادت» واقع شود، حتماً باید با نیت خالص و به قصد قربت انجام گیرد. براى تكمیل بحث، به چند روایت اشاره مىكنیم.
در حدیثى قدسى اینگونه آمده است: اَنَا خَیْرُ شَریك فَمَنْ عَمِلَ لی وَلِغَیْری فَهُوَ لِمَنْ عَمِلَ لَهُ غَیْری.(19)
كسانى كه در كارى مشاركت مىكنند هر كدام سهمى معیّن از سود و درآمد
﴿ صفحه 38﴾
حاصل از آن مىبرند. خداى تعالى مىفرماید من بهترین شریك هستم؛ چراكه از تمامى سهم خود هرچه هم زیاد باشد صرف نظر مىكنم و آن را به شریكم مىدهم. اگر شما نمازى خواندید كه 99 درصد آن براى من و فقط یك درصدش براى مردم بود، من از 99 درصد سهم خود صرف نظر مىكنم و آن را به مردم مىدهم تا همه نماز شما از آنِ مردم باشد! هر عبادتى كه اندك سهمى براى غیر خدا در آن باشد، به همین سرنوشت دچار مىشود و خداوند
همه آن را رد خواهد كرد. رد كردن هم گاه فقط به این است كه عمل باطل است و ثوابى ندارد، زمانى نیز بالاتر است و افزون بر آن، عذاب را نیز در پى دارد.(20)
نشانههاى اخلاص و ریا
براى تشخیص اینكه در انجام عملى، نیت انسان خالص بوده یا نه، راههاى مختلف و نشانههایى هست كه اگر انسان در آنها دقت كند، كاملا براى خودش معلوم مىشود كه آیا نیتش خالص بوده یا خیر.
اگر كسى مثلا بیمارستانى ساخته، باید ببیند اگر به جاى اسم او، اسم دیگرى را بر سر در بیمارستان بنویسند، برایش اهمیت دارد و ناراحت مىشود یا نه؟ اگر كار براى خدا باشد، نباید براى او هیچ تفاوتى داشته باشد كه اسم او را بنویسند یا ننویسند؛ اگر مىبیند تفاوت دارد، نشانه آن است كه عملش خالص نبوده است. گاه ریایى بودن عمل حتى بر خود انسان مخفى است و خودش هم خیال مىكند عملش خالص است، در حالى كه در واقع اینگونه
﴿ صفحه 39﴾
نیست. یكى از كارهاى عالمان اخلاق این است كه بكوشند فرد را به انگیزههاى مخفى و ناپیدایى كه در عمل هست و خود انسان هم متوجه نیست، توجه دهند. به عنوان مثال: اگر انسان نمازى را در مسجد و در حضور دیگران خواند، ببیند اگر دیگران هم نبودند و خود تنها در مسجد بود، همینطور نماز مىخواند؟ اگر پاسخ منفى است، بداند كه ریا در نماز او راه پیدا كرده است. اگر تاریك بود و دیگران نمىتوانستند حالت ایستادن و چهره و سایر حركات او را در حین نماز ببینند، آیا همینگونه كه الآن چراغ روشن است و دیگران حركات او را مىبینند رفتار مىكرد؟ اگر پاسخ منفى است، نشانه ریایى بودن عمل است. اگر همیشه در جایى معیّن از مسجد نماز مىخوانده، آیا اگر روزى نتواند در آن مكان مشخص نماز بخواند ناراحت نمىشود؟ اگر ناراحت مىشود، نشانه این است كه عمل خالص نیست، بلكه «كجا» بودن عمل هم در كار او تأثیر دارد!
یا اگر مثلا كسى امام جماعت است و در نماز اشتباهى كرد و دید در اثر این اشتباه خجالت كشیده و عرق شرم بر پیشانىاش نشسته، علامت آن است كه حضور و عدم حضور مردم برایش مهم است. اگر مردم نبودند، از اشتباهش خجالت نمىكشید، ولى حالا كه مردم هستند خجالت مىكشد و این مرتبهاى از مراتب ریا است.
یا اگر انسان هر روز با دوستش به مسجد مىرفته، ولى امروز دوستش كار دارد و نمىآید و او هم چون دوستش نمىآید امروز به مسجد نرود، معلوم مىشود روزهاى قبل هم قصدش خالص نبوده، بلكه آمدن دوستش نیز دخالت داشته است.
در خصوص همین مسأله مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملكى تبریزى(رضی الله عنه) در كتاب اسرار الصلوة این قضیه را نقل كردهاند كه:
﴿ صفحه 40﴾
یكى از بزرگان سالها در نماز جماعت یكى از علماى بزرگ شركت مىكرد و همیشه در صف اول در جایى خاص مىایستاد. یك روز هنگامى به نماز رسید كه صف اول پر شده بود و دیگر در آن صف و در آن مكان خاص، جایى براى او نبود. به ناچار در جایى دیگر ایستاد. در حین نماز احساس كرد از اینكه در این صف و در این مكان نماز مىخواند خجالت مىكشد؛ چراكه مردم همیشه او را در صف اول مىدیدند و امروز، مثلا در صف دوم مىبینند. از این رو مىدید كه پیش خودش خجالت مىكشد!
مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملكى نقل كرده كه بعد از این قضیه، آن مرد بزرگ سى سال نمازش را اعاده كرد و گفته بود تا امروز نمىدانستم نمازم را به این قصد خواندهام كه مردم مرا در صف اول ببینند! امروز دیدم از ایستادن در صف دوم خجالت مىكشم، فهمیدم كه نیتم خالص نبوده و غیر خدا هم در آن دخیل بوده است. اگر خالص براى خدا بود، نباید صف اول و دوم هیچ تفاوتى براى من داشته باشد. خداى صف دوم، همان خداى صف اول است و هیچ فرقى نمىكند!
باز مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملكى تبریزى در اسرار الصلوة قضیه دیگرى را به این صورت نقل كردهاند كه:
شخصى در ایام محرم، كه مجالس عزادارى متعدد برپا مىشود، همیشه مایل بود كه در مجلسى خاص شركت كند. یك روز به خودش آمد كه گویا آن مجلس خاص برایش اهمیت پیدا كرده است. با خودش فكر كرد اگر من براى گریه بر امام حسین(علیه السلام) و اقامه عزاى سیدالشهدا(علیه السلام) به روضه مىروم، روضهها از این جهت با هم تفاوت ندارند؛ پس چرا من همیشه مایلم به آن مجلس خاص بروم. مدتها فكر كرد تا بالاخره با زحمت متوجه شد كه آن
﴿ صفحه 41﴾
مجلس چه خصوصیتى برایش دارد كه موجب مىشود آن را ترجیح دهد. پس از آن، بنا گذاشت جاهایى روضه برود كه هیچ خصوصیتى برایش نداشته باشد.
ریاى ناپیدا
اگر عبادت خالص باشد، آنچنان ارزشمند مىشود كه گاه حتى فرشتگان نیز نمىتوانند قیمت آن را تعیین كنند و فقط خود خداى تعالى مىتواند آن را ارزشگذارى نماید. اما اگر نیت عمل خالص نباشد، مانند جنس بدلى خواهد بود كه ارزشى ندارد، یا مانند غذاى مسموم مىشود كه نهتنها ارزشى ندارد، كه كشنده و مضر نیز هست. از نظر احكام اسلامى، اگر در ظرفى بسیار بزرگ از شربت یا غذایى مایع، به اندازه سر سوزنى خون بیفتد، تمام آن شربت و غذا نجس مىشود و باید با همه زحمتهایى كه براى آن كشیده و پولهایى كه هزینه شده، آن را به دور ریخت. گاه اعمال عبادى انسان نیز همینطور است. ممكن است عبادتى را با هزار زحمت و مشقت انجام دهیم، اما چون به اندازه بسیار كمى قصد غیر الهى و غیر خدایى در آن داشتهایم، تمام آن عمل را از بین برده باشیم. بر اساس روایات، خداى تعالى به فرشتگان مىفرماید چنین عملى را به صورت صاحبش بزنید!(21)
از این رو، باید افزون بر اینكه به ظاهر عبادت توجه مىكنیم كه مسایل شرعى آن رعایت شود و به درستى انجام گیرد، باید به «نیت» خود نیز توجه داشته باشیم تا نكند خداى ناكرده پس از سالها عبادت، بفهمیم قصدمان خالص نبوده و یك عمر عبادتمان هیچ ثمرى برایمان ندارد.
روایتى، هم در كتابهاى شیعه و هم در كتابهاى اهل سنّت نقل شده كه
﴿ صفحه 42﴾
در آن پس از آنكه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) «ریا» را نوعى «شرك» مىدانند، مىفرمایند:
اِنَّ الشِّرْكَ اَخْفى مِنْ دَبیبِ النَّمْلِ عَلى صَفاة سَوْداءَ فِی لَیْلَة ظَلْماءَ؛(22)همانا شرك مخفىتر است از حركت مورچهاى بر سنگى صاف و سیاه در دل شبى تاریك.
مورچه، حشرهاى بسیار كوچك است و دست و پاى بلندى هم ندارد. سنگ هم صاف است. بنابراین، حركت مورچه بر سنگ صاف، هیچ اصطكاك و سر و صداى محسوسى ایجاد نمىكند كه انسان متوجه آن شود. از این رو، اگر این حركت در شب تاریك انجام شود، آنچنان ناپیدا و نامحسوس است كه انسان هیچ راهى براى پى بردن به آن ندارد و این حركت كاملا از او مخفى خواهد ماند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىفرماید نفوذ شرك در دل انسان از این حركت، مخفىتر و ناپیداتر است. از این رو، ریا هم كه نوعى شرك است، مىتواند اینچنین ناپیدا و نامحسوس باشد. شاید این آیه نیز اشاره به همینگونه شرك داشته باشد:
وَ ما یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ؛(23)
و بیشترشان به خدا ایمان نمىآورند، جز اینكه [چیزى را با او] شریك مىگیرند.
البته شرك، مصداقها و مرتبههاى گوناگونى دارد و انسان باید از خداى تعالى بخواهد و خود نیز بكوشد عبادتهایش به دور از هرگونه شرك و ریا و انگیزه غیر خدایى انجام شود.
در برخى عبادتها، تشخیص ریا از غیر ریا آسانتر است و نشانههاى
﴿ صفحه 43﴾
آشكارترى وجود دارد. تبلیغ كردن و منبر رفتن كه كار ما طلبههاست، از شمار این موارد است. شكى نیست كه هدایت و ارشاد مردم و ترویج دین خدا و بیان احكام و معارف اسلام، از بزرگترین عبادتهاست. در روایتى از پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) خطاب به امیرمؤمنان على(علیه السلام) چنین آمده است:
لأَنْ یَهْدِیَ اللهُ بِكَ رَجُلا واحِداً خَیْرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ؛(24)
اگر خدا یك نفر را به دست تو هدایت كند، برایت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن مىتابد.
بنابراین، هدایت مردم فضیلتى وصفناشدنى و ثوابى بالاتر از حد تصور دارد. اما همین كارى كه این همه ثواب دارد، اگر براى خدا نباشد، ارزشى نخواهد داشت. این ثوابها به كسى مربوط است كه تبلیغ و سخنرانى را فقط و فقط براى جلب خشنودى خداوند انجام دهد. اما از كجا بفهمیم كه این كار براى خدا بوده یا نه؟ یك راه آن این است كه ببینیم اگر مبلّغ و واعظ دیگرى هم این سخنرانى را كرده و باعث هدایت یك نفر گردیده بود، آیا واقعاً همینقدر خوشحال مىشدیم یا الآن چون این كار به دست ما انجام شده راضى و خوشحال هستیم؟ اگر فقط هدایت انسانها هدف بوده، نباید بین این دو حالت تفاوتى وجود داشته باشد. یا اگر شما بیمارستانى را بنا كنید و مردم در آن مداوا شوند و به بیماران نیازمند كمك شود، ثواب آن به شما خواهد رسید، گرچه نام شخص دیگرى را روى آن بیمارستان گذاشته باشند. از این رو، اگر واقعاً هدف، جلب رضایت الهى باشد، بدون اسم هم به دست مىآید، ولى اما اگر كسى اصرار دارد كه حتماً باید اسم خودش روى بیمارستان باشد، تردیدى نباید كرد كه در نیت خود اخلاص ندارد.
﴿ صفحه 44﴾
البته رسیدن به چنین مراتبى از اخلاص، كار آسانى نیست و به تلاش و زحمت زیادى نیاز دارد، اما این كارى است كه ارزش این زحمت را دارد، چون تفاوت عمل خالص با عمل غیر خالص، از زمین تا آسمان است.