زنگرایى در جهان معاصر
عوامل پدید آمدن و رشد نهضتهاى دفاع از زن در جهان معاصر، به ویژه در كشورهاى غربى چیست؟
(84) در این زمینه، پژوهشگران تحقیقهایى كرده، و عواملى را بر شمردهاند. به طور خلاصه مىتوان گفت: سه عامل اساسى در به پدیدآمدن و رشد نهضتهاى دفاع از حقوق زن بیشترین تأثیر را داشته است:
1. هوسرانى و شهوتطلبىِ مردان: شكّى نیست كه در هر یك از جوامع و فرهنگهاى بشرى و به ویژه در نظامهاى دینى، زنان كم و بیش قید و بندهایى از قبیل «حجاب» داشتهاند. مردان شهوت پرست در صدد برآمدند تا با عناوین فریبندهاى چون «حقوق زن» و «آزادى زنان» آنان را از آن قید و بندها رها سازند و از خانهها بیرون بكشند و بدین ترتیب، به ارضاى هرچه بیشتر شهوتهاى حیوانى خود بپردازند.
2. بهرهكشى اقتصادى از زنان: پس از صنعتى شدن كشورهاى غربى، سرمایهداران و كارفرمایان به جست و جوى نیروى كار ارزان برخاستند و چون زنان تا آن زمان و در آن ممالك، درآمدى نداشته، به طور طبیعى مىپذیرفتند كه مزدى كمتر از مردان به آنان بپردازند، كارخانهداران در صدد سوءاستفاده از این وضع برآمدند. شعارهایى از قبیل: «زنان باید آزاد باشند؛ در چهاردیوارى خانه محصور نمانند؛ استقلال اقتصادى داشته باشند و در صحنههاى
﴿ صفحه 333 ﴾
اجتماعى به كار و سازندگى مشغول شوند»، دستاویز خوبى براى كارخانهداران بود تا به این وسایل بتوانند زنان را به محیط كارخانهها بكشانند و از آنان بهرهبردارى اقتصادى كنند.
3. استفاده از آراى سیاسى زنان: در نظامهاى مردمسالار (دموكراتیك) كه مدّعىِ اتّكاى حكومت بر آراى مردمند، جاهطلبان و شیفتگان قدرت، چون زنان را انعطافپذیرتر و تأثیر تبلیغها را در آنان بیشتر مىیافتند و از طرفى نیازمند آراى بیشترى بودند، كوشیدند تا آنان را به میدان اجتماع و سیاست وارد كنند و با فریفتن و تحت تأثیر قرار دادنِ آنان، آراى بیشترى به دست آورند و بر اریكه قدرت تكیه زنند.
آثار و نتایج نهضتهاى دفاع از حقوق زن
آیا نهضتهاى دفاع از حقوق زن در جهان معاصر تاكنون موفّق بودهاند یا خیر؟ نتایج حاصل از این حركتها تا چه حد به نفع زنان بوده است؟
(85) متأسّفانه باید پذیرفت كه نتایج بهدست آمده از نهضتهاى دفاع از حقوق زن در قرن اخیر، منفى بوده و ضررهاى بزرگى نیز براى قشر زن و حتّى بشر داشته است. این نظرى است كه بیشتر محقّقان و متفكّران غربى هم آن را باور دارند. در اینجا به برخى از پیامدهاى سوء اینگونه حركتها اشاره مىكنیم:
أ. زنان كرامت خود را از دست داده، به ابتذال كشیده شدند و به صورت ابزار هوسرانىهاى مردان درآمدند. این ابتذال تا بدانجا كشیده شده است كه به جاى آن كه مردان در طلبِ زنان باشند و به خواستگارى ایشان بروند، زنان در پى مردان مىافتند و خود را بر آنان عرضه مىكنند.
ب. در دسترس بودن بیش از حدّ زنان و رفتار غیر طبیعى آنان، سبب شده كه مردان كمكم از آنان رویگردان، و حتّى متنفر شوند و این امر باعث شده است تا مردها براى ارضاى غریزه جنسى خود، به همجنسان خود روى آورند. سردى و بىمهرى مردان نیز زنان را واداشته است كه عطش جنسى خود را با همجنسان خود فرو بنشانند. رواج همجنسبازى در كشورهاى غربى، به طور عمده معلول همین علّت است و خود، علّتِ بسیارى از بیمارىهاى جسمى و روانى شده است؛ به گونهاى كه امروزه، این پدیده یكى از مشكلهاى بزرگى است كه تمدّن غرب با آن دست به گریبان است.
﴿ صفحه 334 ﴾
ج. كار كردن زنان در بیرون از خانه، مانع از آن شد كه بتوانند به كارهاى خانه چنانكه باید و شاید رسیدگى كنند و همین ضعف، سبب بروز اختلافهاى خانوادگى شد. از طرفى، استقلال اقتصادى و داشتن درآمد هم سبب جسورتر شدن زنان شد و بیم آنان را از متاركه و طلاق كاهش داد؛ در نتیجه، دامنه نزاعهاى خانوادگى گسترش یافت. ناگفته پیدا است كه پیامد تشدید این گونه اختلافها، در غالب موارد چیزى جز طلاق و جدایى زن و شوهر نیست.
د. یكى از نتایج نهضتهاى طرفدار زنان، منع تعدّد زوجها بود. گفتند و نوشتند كه بیش از یك زن داشتن، بىحرمتى به شخصیت زنان و سبب تضییع حقوق آنان است؛ پس نباید به مرد اجازه داد كه همسر دیگرى برگزیند. نتیجه دیگر، منع ازدواج موقّت بود كه آن هم با استدلالهایى مشابه به كرسى نشست. از دست به دستِ هم دادنِ چند عاملِ همجنسبازى، ازدیاد طلاق، ممنوعیّت چند همسرى و منع نكاح موقّت، آنچه حاصل شد، فقط افزایش سریع تعداد دختران شوهر نكرده و زنان بیوه بود. این امر در كشورهایى كه به جنگهاى شدید داخلى یا برون مرزى مبتلا مىشدند و تعداد فراوانى از مردانِ خود را از دست مىدادند، شكل مصیبتبارتر و چاره ناپذیرترى به خود مىگرفت و از صورت امر موقّت و گذرا خارج مىشد.
هـ. مردان كه از چند همسرى و نكاح موقّت به شدّت منع شده بودند، وقتى با یك زن، غریزه جنسى خود را اشباع شده نمىیافتند، چارهاى جز رفیقهبازى نمىدیدند؛ از همین رو، ارتباطهاى نامشروع جنسى با دختران و زنان بىشوهر و حتّى زنان شوهردار رایج شد. تحقیقهاى آمارى خود غربیان، بیانگر این واقعیت دردآور است كه اكثریّت قریب به اتّفاق مردان، در جوامع غربى، به یگانه زن قانونى خود بسنده نمىكنند و با دختران و زنان دیگر سر و سرّى دارند.
و. ارتباطهاى جنسى نامشروع، سبب گسیختگى علایق خانوادگى، فروپاشى و انهدام كانون گرم خانواده و پیدایش اطفال نامشروع و بىسرپرست مىشود.
آشفتگىهاى روانى و اجتماعى ناشى از به اصطلاح آزادى زن، محدود به این موارد نیست. آنچه گفتیم، فقط مشتى از خروارها مشكل و مصیبتهایى است كه تمدّن غرب را زیر بار خود به ستوه آورده است؛ به همین جهت، فعّالیتهاى روزافزونى كه در جوامع غربى و به ویژه به وسیله زنان، ضدّ این «حقوق و آزادىهاى زن» صورت مىپذیرد، به هیچ وجه دور از انتظار نیست. امروزه زنان كشورهاى غربى به طور جدّى از حكومتهاى خود مىخواهند كه تعدّد
﴿ صفحه 335 ﴾
زوجها را قانونى كنند. اینان مىگویند و مىنویسند كه به كارگاه و كارخانه و اداره و مؤسّسه كشیده شدن، براى ما حاصلى جز این نداشته است كه هم مردان از پرداختنِ هزینه زندگى ما سر باز مىزنند و هم باید متحمّل كارهاى دشوار و گاهى خفّتآمیز در خارج از خانه شویم.
واقع این است كه آزادى زن در جوامع غربى و غربزده، اگر چه نتایج اندوهبار، وحشتناك و جبرانناپذیرى بهدنبال داشته، زمینه بازگشت به «نظام حقوق زن در اسلام» را فراهم آورده است. غرب كه قرنها بیشترین حملههاى خود را متوجّه اسلام و نظام حقوقى آن مىكرد، اكنون خواسته یا ناخواسته به سوى بعضى از احكام حقوقى این دین مقدّس مىگراید و این پدیده در زمینه حقوق زن، مشهودتر است؛ به طور مثال در سالهاى اخیر، گرایش به نسبت خوبى به حجاب میان زنان غیر مسلمان غرب پدید آمده است.
پاورقی
1 - ر.ك: محمّدتقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 206.
2 - در این زمینه همچنین ر.ك: اعراف (7)، 189؛ نحل (16)، 72؛ روم (30)، 21؛ فاطر (35)، 11؛ شورى (42)، 11؛ حجرات (49)، 13؛ قیامت (75)، 37ـ39.
3 - بقره (2)، 35 و 36؛ اعراف (7)، 19ـ23؛ طه (20)، 117ـ122.
4 - ر.ك: بقره (1)، 221؛ نساء (4)، 124؛ نمل (27)، 97؛ توبه (9)، 72؛ احزاب (33)، 35؛ فتح (48)، 5 و 6؛ حدید (57)، 12؛ یس (36)، 56 ؛ غافر (40)، 8.
5 - ر.ك: توبه (9)، 67 و 68 و 71؛ نور (24)، 26.
6 - نكتهاى كه باید توجّه داشت این است كه بیشتر خطابهاى قرآنى و اوامر و نواهى آن، متوجّه مردان و زنان با هم است و هیچ اختصاصى به مردان ندارد؛ اگرچه به دلیل ویژگى زبانِ عرب از جهت صرفى با صیغههاى مذكر آمده باشد؛ براى مثال، عبارتِ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ» (بقره، 183) به این معنا است كه اى مردان و زنان با ایمان! روزه بر شما واجب شده است.
7 - انعام (6)، 140.
8 - ممتحنه (60)، 10.
9 - همان، 12.
10 - ر.ك: نساء (4)، 32 و 33.
11 - ر.ك: عنكبوت (29) ،8؛ بقره (2)، 83؛ نساء (4)، 36؛ انعام (6)، 151؛ مریم (19)، 14.
12 - ر.ك: لقمان (31)، 14 و 15.
13 - ر.ك: بقره (2)، 233؛ لقمان (31)، 14 و 15؛ احقاف (46)، 15.
14 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 209.
15 - بهره هوش یا ضریب هوش، به معناى نسبت سنّ عقلى فرد به سنّ واقعى او ضرب در عدد 100 است.
16 - نساء (4)، 24.
17 - بقره (2)، 228.
18 - ر.ك: نحل (16)، 57ـ59 و 62؛ صافّات (37)، 149ـ157؛ زخرف (43)، 16ـ19؛ طور (52)، 39.
19 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 206.
20 - نساء (4)، 9.
21 - دخان (44)، 54؛ طور (52)، 20؛ واقعه (56)، 22.
22 - بقره (2)، 187.
23 - ر.ك: محمّد تقى، مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 208.
24 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 209.
25 - اختلافهاى فردى با عنوان اختلافهاى تشریعى و قانونى مندرج مىشود؛ امّا با عنوان اختلاف حقوقى به معناى خاص كلمه (حقوق خانوادگى و اجتماعى) مطرح نمىشود.
26 - حدود 20 آیه در سوره بقره و حدود 20 آیه در سوره نساء و تقریباً 40 آیه در دیگر سورهها واقع شده است.
27 - همچنین ر.ك: یوسف (12)، 109؛ نحل (16)، 43؛ انبیاء (21)، 7 با این تفاوت كه در این آیات، به جاى «مِن قَبلِكَ»، «قَبْلَكَ» آمده است.
28 - بقره (2)، 282.
29 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 211.
30 - ر.ك، نساء (4)، 4.
31 - نساء(4)، 7.
32 - محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 210.
33 - نساء (4)، 135.
34 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 211.
35 - مهرالمثل، یعنى مهریهاى كه در عرف براى مثلِ این ازدواج از نظر وضع و شؤون خانوادگى، در نظر گرفته مىشود.
36 - ر.ك: رسالههاى توضیحالمسائل مراجع عظام، أحكام نكاح؛ و نیز ر.ك: بقره (2)، 229؛ نساء (4)، 19، 24 و 25؛ مائده (5)، 5؛ أحزاب (33)، 50 و ممتحنة (60)، 10.
37 - نساء (4)، 4.
38 - نساء(4)، 20 و 21.
39 - ناگفته نماند كه اگر طلاق، پیش از زناشویى باشد، مرد باید فقط نیمى از مهریّه را بپردازد. (ر.ك: رسالههاى عملیّه، احكام نكاح و مهریّه، و نیز بقره (2)، 237.
40 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 209.
41 - نساء (4)، 3.
42 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 211.
43 - براى مطالعه و دّقت بیشتر، ر.ك: طلاق (65)، 1 و 2 و 6 و 7؛ احزاب (33)، 49 ؛ بقره (2)، 231 و 232 و 236 و 237.
44 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، اخلاق در قرآن، ج 3، ص 71.
45 - ر.ك: توبه (9)، 24.
46 - ر.ك: بقره (2)، 233؛ طلاق (65)، 6.
47 - نساء (4)، 34.
48 - نساء (4)، 128.
49 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، اخلاق در قرآن، ج 3، ص 70؛ همو، فلسفه حقوق، چ 1، مركز انتشارات مؤسّسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1377 ش، ص 215ـ219؛ همو، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 209.
50 - روم (30)، 21.
51 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 209.
52 - در اصطلاح قرآن، «اتّخاذ خِدن» آمده است؛ یعنى دوست و رفیق از جنس مخالف كه در جامعه ما «دوست دختر» و «دوست پسر» گفته مىشود.
53 - ر.ك: بقره (2)، 233.
54 - از جمله، پرداخت هزینه شیردادن و پرستارى از بچه در صورتى كه مادر اجرت بخواهد.
55 - اگرچه برخى زنان، شوهر ندارند و مجبور به امرارِ معاش هستند و برخى مىخواهند بیرون از خانه فعّالیت اقتصادى كنند و مانند اینها، در همه جوامع و به ویژه در جامعه مطلوبِ اسلام، مرد بیش از زن عهدهدار مخارج زندگى و كارهاى اقتصادى است.
56 - البتّه در بعضى موارد، ارث زن بیشتر از مرد یا مساوى با آن است؛ ولى این موارد اندك است.
57 - نساء (4)، 34.
58 - محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 210.
59 - در آیات پایانى سوره فرقان، ویژگىهاى «عباد الرّحمن» ذكر شده است.
60 - نور (26)، 32.
61 - نساء (4)، 24.
62 - نساء(4)، 25.
63 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 211.
64 - نساء (4)، 34.
65 - نساء (4)، 35.
66 - نساء (2)، 128.
67 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 207.
68 - ر.ك: بقره (2)، 35 و 36؛ آل عمران (3)، 35 و 36 و 40؛ هود (11)، 71ـ73؛ قصص (28)، 23ـ28.
69 - مَسَد (111)، 3ـ5.
70 - تحریم، (66)، 11.
71 - تحریم (66)، 10.
72 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 239.
73 - شعراء (26)، 166.
74 - همچنین ر.ك: نمل (27)، 55.
75 - مؤمنون (23)، 5ـ7.
76 - برگرفته از جلد دوم اخلاق در قرآن، محمدتقى مصباح یزدى، بخش غریزه جنسى ازدواج.
77 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، اخلاق در قرآن، ج 3، ص 88.
78 - احزاب (33)، 53.
79 - احزاب (33)، 33.
80 - قصص (28)، 25.
81 - احزاب (33)، 32.
82 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 211.
83 - حقوق و تكالیف اختصاصى دیگرى نیز وجود دارد كه برخى از آنها در قرآن آمده است. ر.ك: احزاب (33)، 28ـ35 و 50ـ53.
84 - ر.ك: محمّد تقى مصباح یزدى، جزوه حقوق و سیاست در قرآن، درس 206.
85 - ر. ك: همان.