فصل چهارم: مسائل متفرقه
استقلال زن در ایمان و كفر
كنترل غریزه جنسى
اخلاق زنان
احكام ویژه زنان پیامبر
زنگرایى در جهان معاصر
آثار و نتایج نهضتهاى دفاع از حقوق زن
﴿ صفحه 324 ﴾
﴿ صفحه 325 ﴾
استقلال زن در ایمان و كفر
در خانواده، آیا هر یك از مرد و زن در ایمان و كفر مستقلّ است یا آنان در این مسأله وابسته و تابع یكدیگرند؟
چنانكه از آیات قرآن به دست مىآید، در ایمان و كفر، سرنوشت زن و مرد لزوماً وابسته به یكدیگر نیست؛ بلكه هر یك به اراده و اختیار خود عمل مىكنند؛ همانگونه كه فرزندان نیز در این امر مستقل هستند. در یك خانواده ممكن است زن و شوهر، هر دو صالح یا فاسد باشند و ممكن است در دو جهت گوناگون سیر كنند و زن صالح باشد و مرد فاسد یا به عكس.(67) این چهار حالت، هم امكان دارد؛ هم واقع شده و هم در قرآن نمونههایى از آن ذكر شده است.
آدم و حوّا، ابراهیم و ساره، زكریا و همسرش، عمران و همسرش (پدر و مادر حضرت مریم(علیها السلام)) و موسى و دختر شعیب، نمونههایى هستند كه هر دو صالحند.(68)
ابولهب و زنش، نمونه زنان و شوهرانى هستند كه هر دو فاسدند.(69)
فرعون و زنش نمونه زنان و شوهرانى هستند كه راه جدا مىپیمایند؛ زن رو به نیكى و مرد رو به بدى دارد.(70)
برعكس، نوح ولوط و همسرانشان نمونههایى هستند كه زن، فاسد، و مرد صالح است.(71)
از امكان و وقوع این حالات چهارگانه مىآموزیم كه زن از لحاظ روحى و معنوى، به هیچ مردى حتّى شوهرِ خود وابسته نیست. او مىتواند همچون آسیه (زن فرعون) در ناپاكترین محیطها به سر بَرد و با این همه، پاك و منزّه بماند و مىتواند مانند همسرانِ نوح و لوط، در مقدّسترین خانهها و در پیوند با قدسىترین انسانها زندگى كند؛ ولى خود در منجلاب گناه غوطهور باشد.
﴿ صفحه 326 ﴾
كنترل غریزه جنسى
غریزه جنسى یكى از غرایز طبیعى انسان است. آیا ارضاى این غریزه از دید قرآن و اسلام به هر نحوى آزاد است یا محدودیّت دارد؟ محدودیتهاى اِعمال غریزه جنسى چیست؟
(72) یكى از راههاى لذّت بردن انسان، علاقه به همسر و ارضاى غریزه جنسى است. اصل وجود این میل همانند میلها و كششهاى درونى دیگر، امرى فطرى و لازمه ساختمان روح انسان است و خود به خود نه ارزش اخلاقى مثبت دارد و نه منفى؛ بلكه باید دید كیفیّت و كمیّت ارضاى این میل و جهتِ اعمال آن چیست؛ البتّه از نظر فلسفى، هر چیزى كه بهرهاى از وجود داشته باشد ( خواه اختیارى یا غیراختیارى) فىنفسه خیر است؛ ولى خیر فلسفى با اصطلاح خیر اخلاقى تفاوت دارد.
از آیات شریفه قرآن استفاده مىشود كه این دو جنسِ مخالف، براى هم و مكمّل یكدیگر آفریده شدهاند و مقتضاى فطرت انسان این است كه هریك از این دو، به جنس مخالفِ خود گرایش داشته باشد و او را منشأ آرامش خویش قرار دهد و به گونهاى كامجویى كند كه هم سبب تولید نسل شود و هم مفسدهاى بر آن بار نشود.
از دید اسلام، اِعمال این غریزه در صورتى ارزش منفى ندارد كه سه نوع محدودیت رعایت شود:
أ. محدودیّت فطرى: از دید قرآن كریم، گرایش به جنس موافق بر خلاف فطرت و نظام آفرینش است و نوعى انحراف در میل جنسى به شمار مىرود؛ بنابراین اگر كسانى در مقام ارضاى غریزه جنسى از مسیر طبیعى منحرف بشوند و راه دیگرى در پیش بگیرند، ارضاى غریزه جنسى به این صورت داراى ارزش منفى است و آنان از صراط مستقیم و راه فطرت منحرف شدهاند.
در قرآن كریم، دستكم در سه مورد، ضمنِ بیان داستان قوم لوط كه به همجنس بازى معروف هستند، بر زشتى این عمل و انحراف آن از مسیر فطرت تأكید شده است.
در یكى از این آیات آمده است:
﴿ صفحه 327 ﴾
وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ؛(73) و همسرانى را كه پروردگارتان براى شما آفریده است رها مىكنید؟! [به واقع ]شما قوم تجاوزگرى هستید!
در این آیه آمده است: «ما خَلَقَ لَكُم»؛ یعنى همسران، زوجها و جنس مخالف شما را براى شما آفریدهاند؛ بنابراین، گرایش مرد به مرد، و زن به زن برخلاف آفرینش الاهى است. در آیه 80 و 81 سوره اعراف، از این عمل به «فاحِشَة» و «اسراف» یاد مىشود.(74)
ب. محدودیت اجتماعى: آنچه در ارضاى خواستهها و تمایلها، منشأ ارزشِ منفى مىشود، تزاحمى است كه با بعضى از خواستههاى دیگر مىیابد، و با ارزیابى و كسر و انكسارِ این خواستهها، حدّ و مرز هریك از غرایز روشن خواهد شد.
در بعضى از موارد، انسان از طریق ادراكهاى عادى و عقلایى خود مىتواند آن را كشف كند و مرز هریك از آنها را بشناسد؛ ولى در بیشتر موارد به لحاظ آنكه احاطهاى بر موارد تزاحم و تأثیر سوء آن نداریم نمىتوانیم مواردش را به دقّت تعیین كنیم و اینجا است كه وحى، نقش تعیینكننده خود را ایفا مىكند؛ ولى به هرحال، منشأ اصلى، همان تزاحمها است.
مصالح اجتماعى انسان اقتضا دارد كه زندگى وى به صورت خانوادهاى و در قالب ازدواج باشد. روابط زن و مرد باید تحت كنترل و معیارهاى خاصّى قرار گیرد و همسر انسان نیز باید جنبه اختصاصى داشته باشد كه در این صورت، سبب مصالح متعدّد و نفىِ زیانهاى بزرگى خواهد بود.
از جمله مصالح اجتماعى آن است كه باید با تشكیل خانواده، نسل انسان حفظ شود؛ سپس بسیارى از مسائل اجتماعى و حقوقى مانند ارث، انفاق، تربیت و دیگر مسؤولیتهایى كه پدر و مادر در برابر فرزند خویش دارند یا مهریّه، نفقه، تمتّع، اطاعت و مسؤولیتهایى كه هریك از دو همسر برابر یكدیگر دارند، بر تشكیل خانواده و حفظ نسل بار خواهد شد. لازم است همه این مسؤولیتها به دقّت رعایت شود تا جامعه، جامعهاى انسانى باشد و زمینه رشد عواطف، فضایل انسانى، عشق، ایثار و پاكى در آن فراهم شود و متقابلا زمینههاى رشدِ فساد و تباهى و بیمارىهاى جسمى و روانى و نابودى عواطف انسانى و سقوط در زندگى حیوانى از
﴿ صفحه 328 ﴾
بین برود. شرایط گوناگون ازدواج شرعى و حدود آن را قوانین الاهى تعیین مىكند كه در رسالههاى فقهى آمده است.
در باره این نوع محدودیت هم فقط یكى از آیات مربوط به آن را ذكر مىكنیم:
وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ * إِلاّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ * فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ؛(75)[ خداوند، ضمن اوصاف مؤمنان مىفرماید] و آنان كه دامان خود را [از آلوده شدن به بىعفّتى ]حفظ مىكنند * فقط آمیزش جنسى با همسران و كنیزانشان دارند كه در بهرهگیرى از آنان ملامت نمىشوند * پس كسانى كه غیر از این طریق را طلب كنند، تجاوزگرند!
ج. محدودیت شرعى و اخلاقى: گاهى محدودیت فطرى و اجتماعى وجود ندارد و در اصل ازدواج و زناشویى با جنس مخالف، ایرادى نیست؛ امّا حالتها و عوارضى وجود دارد كه منشأ ارزش منفى مىشود. در باره ازدواج با جنس مخالف، محدودیتهایى مثل حرمت نكاح با محارم، و در باره لذّت جنسى هم محدودیتهایى مانند زمان عادت ماهانه در مورد همسر قانونى و شرعى وجود دارد.
تفصیل این احكام و جزئیّات آن در رسالههاى عملیّه مراجع عظام آمده است كه در اینجا مجال ذكر آن نیست و خواننده را به منابع موجود ارجاع مىدهیم.(76)