مقدمهی مؤلف
باسمه تعالی
با نظر به اینکه رخداد اربعین در این تاریخ دارای اضلاع گوناگونی است که نظر به همهی اضلاعِ این پدیدار، موجب میشود که واقعیت آن رخ بنمایاند، موضوع اربعین را در این کتاب در سه ضلع مورد بررسی قرار دادهایم. به امید آنکه چشماندازی باشد در مقابل انسانهایی که متوجه حضور خاص خداوند در این تاریخ، مطابق ظرفیت این تاریخ میباشند.
1- بحث «معنای حماسهی میلیونی پیادهروی اربعین حسینی» متوجه نقش پیادهروی در زیارت امام حسین(ع) و تأکید ائمه(ع) بر این امر به عنوان یک حرکت سلوکی است، از آن جهت که بنا بر روایات مربوط به این امر، زائر به انسان مصلحی تبدیل میشود که عزم تغییر تاریخ خود را در خود مییابد.
2- در بحث «اربعین؛ سنتی در حال شکوفایی» ذهنها متوجه فرهنگ اربعینی است، از آن جهت که ای انسانها! متوجه باشید حرکتهای توحیدی هرگز در مسیر خود به بنبست نمیرسد و عقیم نمیگردد حتی اگر همهی عاملان آن حرکت یکجا شهید شوند و این آموزهای است بسیار مهم برای انسانهای موحدی که بنای نظامسازی دارند.
3- در بحث «اربعین؛ امکان حضور در تاریخی دیگر» همهی تلاش بنده این بوده است تا معنای «حضور تاریخی» تبیین شود و خواننده متوجه باشد با چه احساسی باید حضور تاریخی خود را در رخدادی که ظهور کرده است دریابد که البته این مشکلترین قسمت بحث است از آن جهت که باید ماورای عقل مدرن به موضوعی نظر کند که فعلاً در حال تولد است و خود را در طی یک فرایند مینمایاند و از درون جان آدمیان سر برمیآورد و در قول و فعلشان سریان مییابد.
بدون درک زمانه، هیچ قدمی به سوی آیندهی خود نمیتوان برداشت و رخداد اربعین در این تاریخ، زمانی است که میتوانیم با قرارگرفتن در آن، سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنیم و تاریخ پایانیافتگی غرب را نشان دهیم که این همان تاریخِ سستشدن عهد انسان با سکولاریته و اقامهی رابطهی انسان با خداست.
با این اربعین تعرّض انسان به اومانیسم و تقلیل گوهر آدمی، شروع شده است و چیزی در انسانِ این تاریخ رخ داده و بر هستی او حاکم گردیده که دیگر نمیتواند در تاریخی زندگی کند که قوام آن را اومانیسم شکل داده است.
ما همانطور که در سنن الهی قرار داریم، اگر از حضور خود در آن سنن آگاه شویم راهِ آینده نسبت به آن سنن در مقابل ما گشوده میشود. به همین معنا ما در تاریخی هستیم که اربعین به صورتی خاص ظهور کرده که اگر از حضور خود در این رخداد آگاه شویم، راهِ آیندهی تاریخ ما در مقابل ما گشوده خواهد شد و دیگر در توهّمات بشرِ غربزده قدم نخواهیم زد. این پیامی است که در مصاحبه آخر کتاب مدّ نظر خوانندگان گرامی قرار خواهد گرفته است.
طاهرزاده
معنای حماسهی میلیونی پیادهروی اربعین حسینی
بسماللهالرحمنالرحیم
از آنجایی که دشمنان اسلام همیشه تلاش داشته و دارند که اربعین را بهعنوان یک فکر و فرهنگ، محو کنند؛ تأکید ائمه(ع) آن است که اربعین زنده بماند، چون اربعین یعنی ادامهی امام حسین(ع) و شیعه در این راستا وظیفه دارد بیشترین نگاه را جهت بقای اسلام، به اربعین بیندازد تا نسبت به مهمترین عامل بقای اسلام کور نباشد.
حرکت حضرت سیدالشهداء(ع) یک تذکر بود به همهی تاریخ که چگونه از ظلمات زمانه میتوان خود را رها کرد و در سالهای اخیر مردم در حماسهی اربعینی خود ذیل تذکر حضرت سیدالشهداء(ع)، به روحی منوّرند که آنها را از ظلمات فرهنگ اُمویِ جهان استکبار رهایی میبخشد و این است معنای حماسهی میلیونی پیادهروی اربعین حسینی.
حماسهی اربعین چیزی نیست که از ما شروع شده باشد، همهی امامان ما در بزرگداشت اربعین اصرار میورزیدند تا معلوم شود حرکتی که حضرت سیدالشهداء(ع) شروع فرمودند یک حرکت عقیم نیست. در این رابطه حضرت امام عسکری(ع) میفرمایند: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ؛ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ». علامتهای مؤمن پنج چیز است: «پنجاه و یک رکعت نماز» و «زیارت اربعین» و «انگشتر در دست راستکردن» و «پیشانی بر خاکنهادن» و « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را بلندگفتن».(1)
جابربن عبداللّه انصاری یکی از صاحبان اسرار آلمحمد(ع) است، او به خوبی میداند که چگونه با زیارت امام حسین(ع) در اربعین، نشان دهد آن حرکت، حرکتی نبود که در خود عقیم شود. جابر با اینکه در آن زمان نابینا است و با اینکه مسافرت در آن شرایط و با آن وضع از مدینه تا کربلا سخت طاقتفرسا است، متوجه است زیارت امام حسین(ع) در اولین اربعین بعد از شهادت آن حضرت، یک زیارت معمولی نیست که تنها همراه باشد با ثوابهای فردی؛ بلکه یک حضور و رسالت تاریخی است، رسالت در تاریخی که امام حسین(ع) شروع کردند و آن حضوری است در راستای تقابل با حاکمیت استکباری امویان.
حماسهی اربعین حسینی، حضور میلیونی انسانهای وفادار به آرمانهای قدسی امام حسین(ع) است. در این حماسه، میلیونها انسان مصمّم حضور پیدا کردهاند برای پشتکردن به فرهنگ یزیدی استکبار جهانی. این حضور حماسی، خبر از آن میدهد که برای شیعه هویتی دیگر در حال شکوفائی است و شیعه از این طریق میخواهد به بهترین شکل با فرهنگِ حضور مردم در صحنهها، از حیطهی جهان استکباری عبور نماید. این حضور حماسی مردمی، مسلّماً آثار بسیار عمیقی در وجود تکتک انسانهای حاضر در این اقیانوس انسانی خواهد گذاشت به طوری که هرکس خود را یک اقیانوس انسانِ تمدنساز احساس میکند.
در حماسهی اربعین حسینی رفتارهایی از تمدنسازی شیعه ظهور میکند که هرگز به چشم فرهنگ غربی نمیآید. از مردان و زنان محترمی که با پای پیاده خود را به سادهترین شکل در انبوه جمعیت غرق کردهاند تا از اَنانیّت خود هیچچیز باقی نگذارند، تا خادمان زوّار حسین(ع) که با اندک بضاعت خود، در خدمت زوّار قرار میگیرند؛ همه در حالِ نشاندادن اهدافی برای زندگی دینی هستند. زوّار و خدمه میخواهند در راستای اهداف بزرگ خود صورت ایثار امام حسین(ع) را در این صحنهها به ظهور برسانند و با از خودگذشتگیِ خود به امام حسین(ع) نزدیک شوند و نقش حسینی خود را در این تاریخ به فعلیت آورند.
انبوه زائران اربعین حسینی و خدمههای زوّار، همه و همه بهخوبی میدانند در چه تاریخی قرار دارند و چه تمدنی از طریق آنها در حال وقوع است. اینان به دنبال دستور خداوند به رسولش هستند که فرمود: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَك » خودت و همراهانت در راستای رسالتی که دارید پایداری و مقاومت کنید و استکبار جهانی را در موضع متهم قرار دهید و روشن نمایید که باید عقیدهی توحیدی در تاریخ به صورت فعّال و نقشآفرین حضور داشته باشد.
در روایت از امام صادق(ع) خطاب به یکی از یارانشان داریم که میفرمایند: «زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ: قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ: مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً. فَإِذَا أَتَاهُ، وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكَیْنِ یَكْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیْرٍ وَ لَا یَكْتُبَانِ مَا یَخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَیْرَ ذَلِكَ. فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا: یَا وَلِیَّ اللَّهِ مَغْفُوراً لَكَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِه، وَ اللَّهِ لَا تَرَى النَّارَ بِعَیْنِكَ أَبَداً وَ لَا تَرَاكَ وَ لَا تَطْعَمُكَ أَبَداً». حسین(ع) را زیارت كن و آن را ترك مكن. میگوید: عرض كردم: ثواب كسى كه آن حضرت را زیارت كند چیست؟ حضرت فرمودند: كسى كه پیاده زیارت كند آن حضرت را، خداوند به هر قدمى كه برمى دارد، یك حسنه برایش نوشته، و یك گناه از او محو مى فرماید و یك درجه مرتبه اش را بالا مى برد. و وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موكّل او مى فرمایدكه آنچه خیر از دهان او خارج میشود را نوشته و آنچه شرّ و بد مى باشد را ننویسند. و وقتى برگشت با او وداع كرده و به وى مى گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد. و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیتِ رسولش مى باشی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمهی خود نخواهد نمود.(2)
عنایت داشته باشید حضرت صادق(ع) چگونه روشن میکنند وقتی انبوه شیعیان با نظر به زیارت امام حسین(ع) مسافتهای طولانی را پیاده طی میکنند به چه برکاتی نایل میشوند و با انس ملائکةُ اللّه با آنها چه انسانهای فرهیختهای که حاصل آن زیارت و آن پیادهروی است، به جامعه برمیگردند. ملائکه به او خطاب میکنند: «یا وَلِیَّ اللّه» آیا کسانی که شایستهی چنین خطابی میشوند و با غفرانی که نصیب آنها میشود و یک نحوه عصمت در شخصیت آنها پدید میآید، دیگر انسانهای معمولی خواهند بود؟ یا انسانی هستند با مسئولیتِ ساختن جهانی سراسر پاکی و ایمان؟
توجه داشته باشید که سؤالکننده از ثواب زیارت امام حسین(ع) میپرسد و حضرت موضوعِ زیارت به صورت پیاده را به میان میآورند و میفرمایند: «مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً» تا روشن شود حضرت، به زیارتکردن به صورت پیاده نظر دارند. و اساس این نگاه از طریق پیامبر(ص) در رابطه با پیادهرفتن به حجّ بیت اللّه الحرام مطرح شده است و امام سجاد(ع) در همین رابطه میفرمایند: «مَا تَقَرَّبَ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَیءٍ أَحَبَّ إِلَیهِ مِنَ الْمَشْی إِلَى بَیتِهِ الْحَرَامِ عَلَى الْقَدَمَینِ، وَ أَنَّ الْحَجَّةَ الْوَاحِدَةَ تَعْدِلُ سَبْعِینَ حَجَّةً. وَ مَنْ مَشَى عَنْ جَمَلِهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَوَابَ مَا بَینَ مَشْیهِ وَ رُکُوبِهِ. وَ الْحَاجُّ إِذَا انْقَطَعَ شِسْعُ نَعْلِهِ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَوَابَ مَا بَینَ مَشْیهِ حَافِیاً إِلَى مُنْتَعِلٍ»(3) عبد به سمت خدا نزدیک نمیشود به چیزی دوست داشتنیتر از پای پیاده به خانهیخدارفتن، و یک حج او ثواب هفتاد حج را دارد. و کسی که گاهی از شترش پیاده شود و در کنارش راه رود ثواب بین آن مقداری که پیاده رفته تا زمانی که سوار شده را به او جدا میدهند، و حاجی اگر بند کفشش باز شود (یعنی کفشش از پایش دربیاید و مجبور شود پا برهنه برود) ثواب آن مقداری که پا برهنه رفته تا جایی که کفش پوشیده را جدا به او میدهند.
در روایتی دیگر حضرت صادق(ع) روشن میکنند وقتی زائر امام حسین(ع) پیاده به زیارت حضرت میرود، قبل از رسیدن به کربلا با پاکشدن از گناهانش و افزونشدن حسناتش، در مقام اُنس با خدا قرار میگیرد و چون به حائر و حواشی قبر مبارک حضرت رسید، به مقام مصلحینِ برگزیده میرسد که دغدغهی اصلاح جوامع بشری را دارند و چون زیارت او به اتمام رسید، به مقام فائزین و پیروزمندان صحنهی تمدنسازی نایل میشود و حرکات او حتماً به نتیجهی لازمِ خود میرسد تا آنجایی که رسول خدا(ص) از طریق ملائکة اللّه به او سلام میرسانند که تمام موانع تو در رابطه با انس با خدا برطرف شده. راستی انسان تا کجا باید صعود کند که رسول خدا(ص) یعنی انسانی که در فتح تاریخ جاهلیت تا آن اندازه پیروز شد، به او سلام برساند و او را از خودش بداند. آری حماسهی اربعین حسینی ادامهی همان فتح تاریخی است که رسول خدا(ص) پایهگذاری فرمودند: اصل روایت چنین است: «عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): یَا حُسَیْنُ! مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) إِنْ كَانَ مَاشِیاً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) یُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَكَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَامَضَى». عنایت دارید که در این روایت باز حضرت میفرمایند: «إِنْ كَانَ مَاشِیاً» اگر پیاده به زیارت رود آن برکات خاص را نصیب خود میکند.
حسین بنثُویر میگوید: امامصادق(ع) فرمودند: اى حسین! كسى كه از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین ابن على(ع) باشد. اگر پیاده رود، خداوند منّان به هر قدمى كه برمى دارد یك حسنه برایش نوشته و یك گناه از او محو مى فرماید. تا زمانى كه به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مكان شریف، حضرت حق تبارك و تعالى او را از رستگاران قرار مى دهد. تا وقتى مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند، در این هنگام او را از فائزین محسوب مى فرماید، تا زمانى كه ارادهی مراجعت نماید، در این وقت فرشته اى نزد او آمده و مى گوید: رسول خدا(ص) به تو سلام میرساند و به خطاب به تو مىفرماید: از ابتداء عمل را شروع كن، تمام گناهان گذشته ات آمرزیده شد.(4)
حضرت صادق(ع) یعنی پایهگذار هویت تشیع در روایتی دیگر روشن میکنند که چگونه قدمهایی که انسان به سوی زیارت امام حسین(ع) برمیدارد به او قدرت تصرف در کلّ جهان را میدهد و خداوند تمام تقاضای او را برآورده میکند. میفرمایند: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَخْرُجُ إِلَى قَبْرِ الْحُسَیْنِ(ع) فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةُ ذُنُوبِهِ، ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یُقَدَّسُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّى یَأْتِیَهُ فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ تَعَالَى فَقَالَ: عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِكَ؛ اُدْعُنِی أُجِبْكَ؛ اُطْلُبْ مِنِّی أُعْطِكَ، سَلْنِی حَاجَةً أقضیها لَكَ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ(ع): وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ یُعْطِیَ مَا بَذَلَ».(5) شخصى كه به زیارت قبر حضرت حسین بن على(ع) مى رود، زمانى كه از اهلش جدا شد با اولین گامى كه بر مى دارد تمام گناهانش آمرزیده مى شود. سپس با هر قدمى كه برمى دارد پیوسته تقدیس و تنزیه شده تا به قبر برسد. و هنگامى كه به آنجا رسید حق تعالى او را خوانده و با وى مناجات نموده و مى فرماید: بنده من! از من بخواه تا به تو عطا نمایم، من را بخوان تا اجابتت نمایم، از من طلب كن تا به تو بدهم، حاجتت را از من بخواه تا برایت روا سازم. راوى مى گوید، امام(ع) فرمودند: و بر خداوند متعال حق و ثابت است آنچه را كه بذل نموده عطا فرماید.
تفاوت درجهی زائر امام حسین(ع) در روایات فوق، به تفاوت شدت عزم و تصمیمی بستگی دارد که زائران در جان خود پروراندهاند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»
حماسهی اربعین؛ سنتی در حال شکوفایی
بسم الله الرحمن الرحیم
انسانی بس عظیم و بزرگ که در مقام عصمت و طهارت قرار داشت به نام حضرت حسین بن علی(ع) در کربلا حقایقی را در آینهی تاریخ به نمایش گذارد که بس عظیم بود. حقایقی را که تنها انسانهای معصومی مثل امام صادق(ع) توانِ دیدن آن را داشتند. ائمه در زیارتنامههایشان نگاه به حرکت امام حسین(ع) را عرضه نمودند و ما در عملِ امام حسین(ع) و نگاه امامان به حرکت آن حضرت میتوانیم به حقیقت کار حضرت سیدالشهداء(ع) نظر نماییم و محتوای زیارت اربعین را تصدیق کنیم و اینجاست که باید خدا را شکر کرد.
چه بگویم که چگونه ما در زیارت اربعینِ حضرت سیدالشهداء(ع) با سنتی عظیم و فرهنگی خاص روبرو هستیم که درک آن به آسانی میسر نیست.
همهی آنهایی که دغدغهی عبور از فرهنگ ظلمانی دوران را دارند و میخواهند با عقلی غیر از عقل غربی با سایر انسانها مأنوس شوند، باید به فرهنگ اربعین نظر کنند.
اربعین نشان داد که در حكمت حسینى، شكست معنى ندارد و پایدارى و بقاء، عنصر اصلى این حكمت است. حتّى در دربار یزید، آثار زنده ماندن كربلا نمایان شد.(6) حال از آن به بعد در تاریخ، با نمونه اى بسیار متعالى و روشن و پر از رمز و راز؛ یعنى اربعینِ شهداى كربلا روبه رو هستیم.
انسان به واقع از حیرت نزدیك است قالب تهى كند كه چگونه هنوز چهل روز از آن قلع و قمع ها نگذشته بود و هنوز صداى شادى پیروزى بر حسین(ع) از در و دیوار كوفه و شام به گوش مى رسیدكه اربعینِ شهداى كربلا به پا مى گردد و پس از چهل روز بانگ بلند حسین(ع) در روز عاشورا در تمام شهرهاى اسلامى، انسانها را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
داستان آمدن «جابربن عبدالله انصارى» و «عطیّه» به كربلا یك حادثه نیست، یك فرهنگ است كه تاریخ، قصّه این دو بزرگوار را به عنوان نمونه ذكر كرده است.
اربعین؛ سنّت شیعیان بیداردلى است كه گذشت زمان، وفادارى آن ها را نسبت به امام حسین(ع) از بین نمى برد. لذا كسى كه به حق، مؤمن است، نمى تواند به حقیقتِ مجسّم، یعنى اباعبدالله(ع) مؤمن نباشد و كسى كه همواره به یاد حق است، همواره به یاد حقیقتِ مجسّم است، هرچند غوغاى زمانه چیزى غیر از حق را بخواهد. غوغاى زمانه و تبلیغات یزیدى تلاش كرد كه اباعبدالله(ع) را از صحنهی ذهن ها و خاطره ها پاك كند و آنهمه تهمت و تلاش براى این بود كه ذهن ها از یاد اباعبدالله(ع) پاك شود. ولى اربعین كه از نشانه هاى مؤمن شمرده مى شود،(7) نشان داد كه در زیر این آسمان كسانى هستند كه غوغاى زمانه نمى تواند آن ها را از وفادارى به حقیقتِ مجسم یعنى امام معصوم، غافل كند و سنّت اربعین سنّت انسان هایى است كه اسیر حكومت یزیدى نشدند و تحت تأثیر تبلیغات نظام كفر، از تعهّدى كه با حق داشتند دست نكشیدند.