حكومت براى كیست
«عن سلیمان بن خالد، عن ابی عبد اللَّه(علیه السلام) قال: اتّقوا الحكومة فإنّ الحكومة هی للإمام العالم بالقضاء العادل فی المسلمین لنبیّ (كنبیّ) أو وصیّ نبیّ؛(2802) از سلیمان بن خالد، از امام صادق(علیه السلام) نقل شده كه فرمود: از حكومت بپرهیزید، چرا كه حكومت اختصاص به رهبرى از قبیل پیامبر یا وصىّ پیامبر دارد كه به داورى آگاه مى باشد و در میان مسلمانان به عدالت رفتار مى كند.»
داورى ولى فقیه
«عن عمر بن حنظلة قال: سألت ابا عبداللَّه(علیه السلام) عن رجلین من اصحابنا بینهما منازعة فی دین او میراث فتحاكما الى السّلطان و الى القضاة أ یحلّ ذلك؟ قال: من تحاكم إلیهم فی حقّ او باطل فإنّما تحاكم الى الطّاغوت و ما یحكم له فإنّما یأخذ سحتا و إن كان حقّا ثابتا له، لأنّه اخذه بحكم الطّاغوت و ما امر اللَّه ان یكفر به قال اللَّه تعالى: یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَكْفُرُوا بِهِ قلت: فكیف یصنعان؟ قال: ینظران من كان منكم ممّن قد روى حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فلیرضوا به حكما فانّی قد جعلته علیكم حاكما؛(2803) عمر بن حنظله مى گوید: از امام صادق(علیه السلام) درباره دو نفر از شیعیان كه میان آنان در مورد وام یا میراثى نزاع در گرفته و قضاوت را نزد حاكم ستمگر برده و از داوران وى حكم خواسته اند، سؤال كردم، آیا چنین كارى رواست؟ فرمود: هر كس در مورد حقّ یا باطلى قضاوت را نزد آنان ببرد، یقیناً داورى را نزد طاغوت برده است و چیزى را كه حاكم به نفع وى داورى مى كند هر چند حقّ مسلّم او باشد، اگر بگیرد حرام است، زیرا آن را به حكم طاغوت گرفته و خدا فرمان داده است كه مردم به طاغوت كفر ورزند. فرموده است: «مى خواهند داورى را نزد طاغوت ببرند در حالى كه دستور یافته اند كه به آن كفر ورزند» سؤال كردم: پس چه كنند؟ فرمود: ببینند از میان شما هر كس حدیث ما را روایت نموده و در حلال و حرام ما نظر كرده و احكام ما را شناخته است باید به داورى او راضى شوند، زیرا من او را حاكم شما قرار داده ام.»
علم ولى فقیه
«عن علیّ(علیه السلام) : العلماء حكّام على النّاس؛(2804) از على(علیه السلام) نقل شده است: دانشمندان، حاكمان مردمند.»