رهایى از گمراهى
«الامام علی(صلى الله علیه و آله): .. على ذلك نسلت القرون و مضت الدّهور و سلفت الآباء و خلفت الابناء، الى أن بعث اللَّه سبحانه محمدا رسول اللَّه(صلى الله علیه و آله)، لانجاز عدته و تمام نبوّته، مأخوذا على النّبیّین میثاقه، مشهورة سماته، كریما میلاده. و أهل الارض یومئذ ملل متفرقة، و أهواء منتشرة، و طرائق متشتّتة، بین مشبّه للَّه بخلقه أو ملحد فی اسمه أو مشیر الى غیره، فهداهم به من الضلالة و انقذهم بمكانه من الجهالة؛(2595) امام على(علیه السلام) : ... بر این منوال قرنها گذشت، و روزگارها سپرى شد، و پدران رفتند و پسران جایگزین ایشان شدند، تا آنگاه كه خداى سبحان، محمد(صلى الله علیه و آله) را برانگیخت، تا به وعده خویش (درباره هدایت مردمان) وفا كند، و نبوّت و پیامبرى را به پایان رساند، در حالى كه پیمان پذیرش پیامبرى او از دیگر پیامبران گرفته شده بود، و نشانه هاى او و بعثت او در میان آنان مشهور بود، و میلادى گرانمایه داشت. در آن روز كه او مبعوث گشت مردم زمین، ملّتهایى پراكنده بودند و هواهاى گوناگون و راههاى پریشان داشتند؛ خدا را به آفریده هاى او شبیه مى كردند، یا در نام او الحاد مى ورزیدند، و با این نام غیر او را در نظر مى گرفتند؛ خدا آنان را به وسیله محمّد(صلى الله علیه و آله) از گمراهى به راه راست رهبرى كرد و از جهالت رهانید.»
اوضاع دوران جاهلیّت
«الامام علی(علیه السلام) : ارسله على حین فترة من الرّسل، و طول هجعة من الأمم، و اعتزام من الفتن، و انتشار من الامور، و تلظّ من الحروب، و الدنیا كاسفة النور .. على حین اصفرار من ورقها، و إیاس من ثمرها، و اغورار من مائها؛ قد درست منار الهدى، و ظهرت أعلام الرّدى، فهى متجهّمة لأهلها، عابسة فی وجه طالبها، ثمرها الفتنة و طعامها الجیفة و شعارها الخوف و دثارها السیف؛(2596) امام على(علیه السلام) : محمد(صلى الله علیه و آله) را پس از مدتى تعطیل پیامبرى فرستاد، كه روزگارانى دراز امّتها را خواب بیخبرى فرا گرفته، فتنه و آشوب همه جا را پر كرده، كارها از سامان بیرون شده، و آتش جنگها افروخته بود؛ در آن احوال، فروغ جهان فسرده ... برگهاى درخت زندگى زرد گشته، چشم امید از میوه هاى آن بریده، و چشمه ساران حیات به ژرفا فرورفته بود؛ چراغدان هدایت ویرانى گرفته، نشانه هاى پستى و زشتى هویدا شده، دنیا در برابر اهل خویش روى دژم ساخته، و براى خواستاران خود چهره عبوس كرده بود؛ در آن هنگام كه میوه باغ زندگى آشوب و فتنه بود، و خوراك جهان مردار؛ جامه زیرین آن بیم و هراس بود و جامه رو شمشیر.»
طبابت بیمارى روحى مردم
«الامام علی(علیه السلام) : طبیب دوّار بطبّه، قد أحكم مراهمه، و أحمى مواسمه، یضع من ذلك حیث الحاجة الیه: من قلوب عمی، و آذان صمّ، و ألسنة بكم، متتبّع بدوائه مواضع الغفلة، و مواطن الحیرة؛(2597) امام على(علیه السلام) : (پیامبر یا جانشین او) پزشكى (روحانى) است كه با پزشكى خود (براى درمان بیماران روحى) دوره گردى مى كند؛ مرهمهاى خود را به خوبى درهم آمیخته، و اسباب داغ كردن خود را نیكو گرم كرده است، و آنها را هر جا كه مورد نیاز باشد مى نهد: در دلهاى كور، و گوشهاى كر، و زبانهاى گنگ؛ با داروهاى خود به جستجوى هر جا غفلت است (و هر كس غافل) و هر جا حیرت است (و هر كس حیران)، بر مى خیزد.»