فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

احیاى نام پیامبر(صلى الله علیه و آله)

روزى فاطمه(علیها السلام) آن حضرت را به قیام و شورش تحریك نمود، امام ناگهان صداى مؤذّن را شنید كه: «اشهد ان محمدا رسول الله»، به فاطمه(علیها السلام) فرمود: «آیا مى پسندى كه این صدا از روى زمین محو شود؟»
پاسخ داد: نه.
فرمود: «این همان چیزى است كه من مى گویم.»(2582)

مراسم نامگذارى و بیمه ساختن نوزاد

امام سجّاد زین العابدین(علیه السلام) مى فرماید: «چون حضرت فاطمه زهراء(علیها السلام) اوّلین نوزاد خود را به دنیا آورد، از همسرش امام علىّ(علیه السلام) درخواست نمود تا نامى مناسب براى نوزادشان انتخاب نماید. امام علىّ(علیه السلام) فرمود: «من در این امر هرگز بر رسول خدا(صلى الله علیه و آله) سبقت نخواهم گرفت.»
هنگامى كه حضرت رسول(صلى الله علیه و آله) وارد منزل شد، قنداقه نوزاد را كه در پارچه اى زردرنگ پیچیده شده بود، تحویل حضرتش دادند.
همین كه چشم رسول خدا(صلى الله علیه و آله) به قنداقه نوزاد افتاد، فرمود: مگر نگفته ام نوزاد را در پارچه زرد نپیچید؛ و سپس پارچه زرد را باز نمود و نوزاد را در پارچه اى سفید قرار داد.
بعد از آن خطاب به پدر نوزاد -امام على(علیه السلام) - كرد، و فرمود: «آیا اسمى برایش تعیین كرده اید؟»
حضرت على(علیه السلام) اظهار داشت: «یا رسول اللّه! ما بر شما سبقت نخواهیم گرفت»، و حضرت رسول(صلى الله علیه و آله) فرمود: «و من نیز بر پروردگارم سبقت نمى گیرم.»
در همین بین خداوند متعال توسّط جبرئیل(علیه السلام) وحى فرستاد: «اى محمّد! چون علىّ بن ابى طالب براى تو همانند هارون براى موسى است؛ پس اسم این نوزاد را همنام فرزند هارون قرار ده.»
حضرت رسول(صلى الله علیه و آله) پرسید: «فرزند هارون چه نام داشته است؟»
جبرئیل(علیه السلام) پاسخ داد: «شُبَّر.»
حضرت رسول(صلى الله علیه و آله) اظهار داشت: «زبان من عربى است و زبان هارون عِبْرى بوده است»، جبرئیل پاسخ داد: «نام او را حسن بگذارید.»
و آن گاه رسول خدا(صلى الله علیه و آله) در گوش راست نوزاد اذان، و در گوش چپ اقامه گفت و سپس فرمود: «خداوندا! این نوزاد را از تمام آفات و شرور شیطان رجیم در پناه تو قرار مى دهم.» و بعداز آن دستور داد: تا براى سلامتى و بیمه شدن نوزاد از بلاها و حوادث، گوسفندى برایش عقیقه كنند؛ و در بین بیچارگان و فقراء تقسیم نمایند. و همچنین امر فرمود تا موهاى سر نوزاد را تراشیده و هم وزن آن نقره تهیّه كنند و به عنوان صدقه به تهى دستان دهند.(2583)

شعر

بِهْ است از روى نیكو، نامِ نیكو. (... تو آن كن كَت بوَد فرجامِ نیكو)
«اسعد گرگانى»
به نام نكو گر بمیرم رواست
مرا نام باید، كه تن مرگ راست
«فردوسى»
پس از مرگ، نفرین بوَد بر كسى
كز او نامِ زشتى بمانَد بسى
كه نام است اندر جهان ماندگار
نماند به كس جاودان روزگار
«فردوسى»
نام نیكو گر بماند ز آدمى
بِهْ كزو ماند سراى زرنگار
«سعدى»
سعدیا مرد نكونام نمیرد هرگز
مرده آنست كه نامش به نكویى نبرند