القاب زیبا و پسندیده
محمّد بن یحیى بن ابى عباد گوید: عمویم روایت نموده كه: روزى حضرت رضا(علیه السلام) -با آن كه عادتاً به نظم اشعار و روایت آنها نمى پرداخت این اشعار را خواند:
كُلّنا نَأْمَلُ فى الاَجَلِ
و المُنایا هازِئاتٌ بِالاَمَلْ
لا یَغُرَّنَّكْ اَباطیلُ المُنى
و الْزِمِ القصدَ وَدَعْ عنكَ العِلَلْ
اِنَّما الدُّنیا كَضِلٍّ زائِلٍ
حَلَّ فیها راكبٌ ثُمَّ ارْتَحَلْ(2572)
عموى محمد بن یحیى گوید من از حضرت پرسیدم: این اشعار از كیست؟ حضرت فرمود: «از یكى از عراقى هاى شما.» عرض كردم: اشعار مزبور را «ابوالعَتاهِیَه» به نام خود انشاد مى كرد. حضرت رضا(علیه السلام) فرمود: «نام او را بگو و این لقب را كه حاكى از حماقت است و شایسته مقام او نیست(2573)، بر زبان نیاور. زیرا خداى تعالى فرمود: «و لا تَنابَزوا بِالْاَلقابِ(2574)؛ و با القاب زشت و ناپسند یكدیگر را یاد نكنید.»
ممكن است خود او این لقب را بشنود و از شنیدن آن ناراحت شود.(2575)
و عَینُ الرّضا عن كُلِّ عَیبٍ كَلیلَةٌ
ولكنَّ عینَ السُّخْطِ تُبدى المَساوِیا
خوشبویى نام
بشر بن حارث، به اصل از مرو بود و به بغداد نشستى.(2576) وفاتش آنجا بود و سبب توبه وى آن بود كه اندر راه كاغذى یافت كه بسم الله بر او نوشته، و پاى بر وى همى نهادند. كاغذ را برگرفت و با درهمى كه داشت، غالیه(2577) خرید و آن كاغذ را مطیب(2578) گردانید و اندر شكاف دیوارى نهاد.
به خواب دید كه هاتفى(2579) آواز داد كه یا بشر! نام من را خوشبو كردى و حرمت نهادى، و ما نیز نام تو را معطّر كنیم در دنیا و آخرت و تو را بزرگ خواهیم داشت آن چنان كه تو نام ما را بزرگ داشتى.(2580)