فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

وزیر مصلح

(مأمون) خلیفه عباسى بر (على بن جهم سامى) شاعر دربار غضب كرد و گفت: او را به قتل رسانید، و بعد از آن همه مال او را تصرف كنید.
(احمد بن ابى دواد) وزیر، براى اصلاح پیش مأمون آمد و گفت: اگر خلیفه او را بكشد مال او از چه كسى خواهد گرفت؟
مأمون گفت: از ورثه او. احمد گفت: آن زمان خلیفه مال ورثه گرفته باشد نه مال او را، چه او بعد از حیات مالك نباشد، و این ظلم لایق منصب خلافت نیست، كه مال دیگرى را در مؤاخذه دیگرى بگیرند!
مأمون گفت: پس او را حبس كن، مال او را بگیر بعد از آن او را بكش. احمد از مجلس مأمون بیرون آمد و او را حبس كرد و نگاه داشت تا وقتى كه غضب مأمون فرونشست.
آنگاه با این نقشه اصلاحى، مأمون به على بن جهم خوش بین شد و احمد وزیر را بر نیكوئى این عمل، تحسین كرد و قدر و منزلت او را بیفزود.(2524)

شعر

طواف كعبه دل كن كه كعبه خود سنگیست
كه آن خلیل بنا كرد و این خداى خلیل
صد خانه اگر به طاعت آباد كنى
زان بِهْ نَبُوَد كه خاطرى شاد كنى
گر بَنده كنى به لطف، آزادى را
بهتر كه هزار بنده آزاد كنى
«علاء الدوله سمنانى»
آن دست و آن زبان كه در او نیست نفعِ خلق
جز چون زبان سوسن و دست چنار نیست
«سنایى»
تو كز محنت دیگران بى غمى
نشاید كه نامت نهند آدمى
«سعدى»
یار شو خلق را و یارى بین
راستى ورز و رستگارى بین
«اوحدى»
از مردم افتاده مدد جوى كه این بى پر و بالان
با بى پر و بالى، پر و بال دگرانند
«علامه جعفرى»

نكات

جامعه در برابر اختلافات خانواده ها، مسئولیّت دارد. بستگان، در رفع اختلاف خانواده ها، مسئولیّت بیشترى دارند. مشكلات مردم را با كمك خود مردم حل كنیم. از آشتى دادن ناامید و مأیوس و نسبت به آن بى تفاوت نباشیم. اسلام به مسائل شورایى و كدخدامنشى توجّه دارد. همه مسائل را به قاضى و دادگاه نكشانید، خودتان درون گروهى حل كنید. «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَكُنْ لَهُ نَصِیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَیْ ءٍ مُقِیتاً(2525)؛ هر كس وساطت نیكو كند، او هم سهمى از پاداش خواهد داشت و هر كس به كار بد وساطت كند، بهره اى از كیفر خواهد داشت و خداوند بر هر چیزى نگهبان است.» موعظه، آشتى دادن، تدریس، تشویق به جبهه، تعاون بر كار نیك، مصادیق «شَفاعَةً حَسَنَةً» هستند. جمله اى را از امیرالمومنین(علیه السلام) مطرح مى كنم كه به وصیّت آن بزرگوار به اولاد و بازماندگان خود مربوط است و آن طورى كه خود ایشان بنا به نقل نهج البلاغه در آن نوشته مرقوم داشته اند، مخاطب این وصیّت، همه كسانى هستند كه این نامه و این وصیّت به آنها مى رسد؛ یعنى ما هم مخاطب كلمات امیرالمومنین(علیه السلام) هستیم. این همان وصیّت معروف است كه بعد از یكى دو سطر مى فرمایند: «اوصیكما و جمیع ولدى و اهلى و من بلغه كتابى بتقوى الله و نظم امركم و صلاح ذات بینكم». تقریبابیست مطلب در این وصیّت ذكر شده است. بدیهى است وصیّت یك انسان بزرگ، آن هم وقتى كه در آخرین ساعات عمر او این وصیّت نوشته مى شود، شامل حسّاس ترین مطالب به نظر اوست. امیرالمومنین(علیه السلام) این وصیّت را بعد از ضربت ابن ملجم ملعون نوشته اند؛ «لما ضربه ابن ملجم». تقریباً بیست مطلبى كه در این وصیّت آمده، مهم است. مطالب، درباره دنیاطلبى، قرآن، حج، جهاد، یتیمان، همسایگان و... است.
«نظم امركم»، «اصلاح ذات بینكم»؛ یعنى ایجاد الفت میان برادران. از اینجا مى شود فهمید كه این دو مطلب جزو مطالب بسیار مهم در نظر امیرالمومنین(علیه السلام) است. بعد از این كه مى فرمایند «و اصلاح ذات بینكم»، به سخن پیغمبر اكرم(صلى الله علیه و آله) استشهاد مى كنند و مى فرمایند: «و انى سمعت جدكما(صلى الله علیه و آله) یقول اصلاح ذات البین افضل من عامه الصلاه و الصیام؛ فضیلت اصلاح ذات البین مردم دلها را به هم نزدیك كردن و ذهنها را نسبت به هم خوشبین كردن از هر نماز و روزه اى بیشتر است. اگر كسى نماز مستحبى بخواند یا روزه مستحبّى بگیرد، یا برود براى اصلاح ذات البین تلاش كند؛ دومى افضل است. این هم از چیزهایى است كه ما امروز به آن خیلى احتیاج داریم. یكى از كارهایى كه دشمنان ملّت ایران از اول انقلاب تاكنون به طور جدّى دنبال آن بوده اند، همین دل چركین كردن گروه هاى جامعه نسبت به یكدیگر است؛ چه گروه هاى سیاسى، چه گروه هاى مذهبى و دینى و چه قشرهاى مختلف. در طول زمان، استعمار و بخصوص استعمار انگلیس آن وقتى كه بر تمام مناطق خاور میانه و كشور ما و كشورهاى دیگر مسلّط بود این سیاست را دنبال مى كرد، بعد هم دیگران یاد گرفتند؛ امریكاییها هم امروز همین كار را مى كنند؛ دشمنان ملّت ایران هم نسبت به كشور ما همین كار را در برنامه خود دارند؛ دلها را نسبت به هم چركین و قشرها را از یكدیگر روگردان كنند. اول انقلاب به بركت فریاد اصلاح طلب امام(رحمه الله) و حركت اصلاحى انقلاب، دلها و قشرها به هم نزدیك شدند. سالهاست آن شكافهایى كه قبل از انقلاب بین قشرها وجود داشت، دیگر الان نیست. بین روحانى و دانشجو، بین نظامى و غیر نظامى، بین روشنفكر و مجموعه كاسب و تاجر شكافهاى سنتّى اى وجود داشت كه سالها روى آن كار شده بود؛ اما این شكافها بعد از انقلاب ترمیم شد، از بین رفت و یا كم شد. الان بار دیگر دارند اینها را بوجود مى آورند؛ همچنان كه شكافهاى مذهبى را زیاد مى كنند و گروه هاى مذهبى را وادار به تظاهر به دشمنى با یكدیگر مى كند، براى این كه شكاف ایجاد شود. شكافهایى كه بین بدنه یكپارچه مردم بوجود مى آید، راه را براى دشمن باز مى كند و دشمن با این اختلافها مى تواند در داخل یك جامعه و یك كشور نفوذ كند و سیاستهاى خود را دنبال نماید؛ همه باید خیلى مراقب باشند. شما مى بینید الان تبلیغات جهانى روى چند چیز متمركز است؛ یكى از آنها این است كه در داخل نظام جمهورى اسلامى، مجموعه متصدّیان و خدمتگزاران نظام و كارگزاران كشور را به دو دسته تقسیم مى كنند و براى هر دسته اسم مى گذارند؛ البته یك عدّه هم ساده لوحانه در داخل كشور همان حرفى را كه آنها مى زنند، تكرار مى كنند؛ كه در واقع حرف اینها نیست، حرف آنهاست. همان دشمن خارجى وقتى متصدّیان نظام را به دو دسته تقسیم مى كند، اعلام مى كند ما با این دسته موافق و با آن دسته مخالفیم؛ یك دسته اسمشان اصلاح طلب است، یك دسته اسمشان محافظه كار است. اینها دام دشمنان است؛ همه باید متوجه باشند در دام دشمن قرار نگیرند. امیرالمومنین(علیه السلام) به ما مى گوید: «اصلاح ذات بینكم؛ دلها را با هم صاف و به هم نزدیك كنید.» اختلاف سلیقه ها را به معناى دشمنى تلقّى نكنید. اختلاف نظر و اختلاف سلیقه، حتّى اختلاف عقاید سیاسى و دینى و غیره، تا آن جایى كه به مبانى عملى نظام ارتباطى ندارد، مى تواند موجب دشمنى و جدایى و خصومت با یكدیگر نشود.(2526) اهتمام به امور مردم و مسؤولیت شناسى در مورد سایر مسلمانان از رهنمودهاى اجتماعى اسلام است. شریعت مقدّس اسلام پیوسته سفارش فرموده است كه مسلمانان یار و مددكار یكدیگر باشند. همكارى و همیارى با دیگران و بشر دوستى تنها در امور عادى و رفاهى خلاصه نمى شود زیرا روشن است كه كارهاى مردم منحصر در امور مادى و رفاهى نیست و سودرسانى و خدمت به آنان فقط در خدمات مادّى و دنیوى جلوه نمى كند. كمك به مردم در امور معنوى و رساندن خدمات روحى به آنان نیز از اهمیّت اساسى برخوردار است. آنان كه در جهت هدایت روحى و معنوى مردم و ترویج علوم و معارف الهى در سطح جامعه گام برمى دارند سودمندى شان براى مردم، به مراتب بیشتر از سودمندى مادّى و دنیوى است. خلاصه هر گونه خدمت و كوشش براى امور مادّى و معنوى مسلمانان از وظایف اجتماعى هر مسلمان است. مسلمانان باید نسبت به هم، غیرت و تعصّب مكتبى داشته باشند و در برابر ناله ها و استغاثه ها بى تفاوت نباشند. «كونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً؛ مؤمن، بى تفاوت نیست حامى مظلوم است و علیه ظالم فریاد مى كشد.» كسانى كه براى رشد و اصلاح جامعه دل مى سوزانند، رستگاران واقعى هستند و گوشه گیرانِ بى تفاوت را از این رستگارى سهمى نیست. مگر مرا در قبر تو مى گذارند و یا.... و هر كه به دین خود، موسى به دین خود و عیسى به دین خود، از حرفهاى لغو و طاغوتى قبل از انقلاب است.