فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

تقاضاى یقین بیشتر

مأمون خلیفه عباسى از امام رضا(علیه السلام) سؤال كرد از تفسیر قول حضرت ابراهیم «رب ارنى تحیى الموتى(2440)؛ خدایا به من نشان بده كه چگونه مرده ها را زنده مى كنى» خدا فرمود: «اگر بنده خلیلم از من سؤال كند اجابت كنم.»
ابراهیم در نفس او آمد كه آن خلیل او خواهد بود پس گفت: «پروردگارا به من بنما كه چگونه مردگان را زنده مى كنى؟»
فرمود: «آیا ایمان ندارى؟» گفت: «ایمان دارم و لیكن براى اینكه دل من مطمئن گردد.»
خدا فرمود: «چهار عدد از مرغان را بگیر و بكش و مخلوط كن و بر روى هر كوهى مقدارى از كشته هاى مخلوط شده را بگذار، پس آنها را بخوان تا با سرعت نزدت بیایند.
پس حضرت ابراهیم كركس و مرغ آبى و طاووس و خروسى(2441) را كشت و ریز ریز كرد، همه را با هم مخلوط كرد و بر هر كوه از كوههاى نزدیكش گذاشت و آن ده كوه بود.
منقار آن چهار مرغ را به انگشتان گرفت و بنام آنها را خواند و نزد خود دانه و آبى گذاشت. ناگهان به امر و قدرت خدا اجزاء هر كدام به سر خود متصل شد و پرواز كردند، بعد آمدند آب و دانه خوردند!
آرى ابراهیم پیامبر الوالعزم براى زیادتى یقین این تقاضا را كرد و حق، آن را به شهود نشان داد.(2442)

شعر

آخر به دل خاك فرو خواهى شد
تا چند اسیر رنگ و بو خواهى شد
چند از پى هر زشت و نكو خواهى شد
گر چشمه زمزمى و گر آب حیات...
«خیّام»
آن كه نمرده است و نمیرد تویى
وانكه تغیّر نپذیرد تویى
ما همه فانى و بقا بس تو راست
مُلك تعالى و تقدّس تو راست
«نظامى»
اگر با تو گردون نشیند به راز
نیابى هم از گردش او جواز
هم او تخت و تاج و بلندى دهد
هم او تیرگى و نَژَندى دهد
به دشمن همى مانَد و هم به دوست
گهى مغز یابى از او، گاه پوست
سرت گر بساید برابر سیاه
سرانجام خاك است از او جایگاه
«فردوسى»
اگر چرخ گردون كِشَد زین تو
سرانجام خشت است بالین تو
«فردوسى»
بر دوستان رفته چه افسوس مى خوریم
ما خود مگر قرار اقامت نهاده ایم
«صائب»
رهزنِ دهر نخفته است، مشو ایمن از او
اگر امروز نبرده است كه فردا ببرد
«حافظ»

نكات

ایمان به معاد كافى نیست، یاد معاد لازم است. معاد، امیدى به صالحان و هشدارى به خلافكاران است. دلیل معاد، عدل الهى است. معاد، جسمانى است. محور دعوت انبیا یكى بوده است و همه آن بزرگواران مردم را به توحید و معاد، تقوى و عدالت، نماز و روزه، احسان به والدین و رسیدگى به محرومان دعوت مى كردند. در میان موارد انذار، مسأله معاد نقش ویژه اى دارد. سؤال: با اینكه قرآن كریم بارها تردید و تعجب كفّار را درباره معاد نقل كرده است پس چرا مى فرماید: شكى در آن نیست. «لا رَیْبَ فِیهِ»؟ پاسخ: در قرآن یازده بار جمله «لا رَیْبَ فِیهِ» درباره معاد و چهار بار درباره قرآن و یك بار درباره أجل آمده است، یعنى با دیدن نمونه هاى رستاخیز در طبیعت و پدید آمدن بهار و پاییز و آفرینش خودتان سزاوار نیست در امكان زنده شدن دوباره مردگان شك و تردید كنید. نه آنكه هیچ كس شك نمى كند بلكه نباید شك شود. اگر ایمان به خداوند قطعى شود، ایمان به معاد كه جلوه اى از قدرت و حكمت و عدالت خداست ثابت مى شود. چرا در معاد شك مى كنیم؟ آیا او نمى داند كه چه كرده ایم تا كیفر و پاداش دهد؟ «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَیْ ءٍ شَهیدٌ» یا نمى تواند دوباره خلق كند؟ «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ». دلیل انكار معاد، غفلت از قدرت الهى است. آفرینش آغازین، بهترین دلیل بر امكان معاد است. «خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ». ایمان به معاد، بهترین وسیله بازدارنده از فریب دنیا است. توجّه به معاد، انسان را در برابر حوادث تلخ مقاوم مى كند. سرچشمه انكار معاد، پیروى از هواى نفس است. توحید و معاد، اوّلین پیام هاى الهى براى بشر است. اعتقاد به معاد، تضمین كننده ایمان به توحید و نبوت و عدل و امامت است.