مستحبات مانع ترك واجبات نشود
در سال 1375 شهریور ماه بنا به عللى مجبور به دورى از خانواده و متحمّل مشكلات مالى بسیار بودم و مصائب ناشى از آن. در نهایت با استاد شیخ حسن معزّى رضوان الله علیه برخورد كردم. در اولین برخورد كه بواسطه سیّدى بزرگوار صورت پذیرفت. من و آن سیّد بزرگوار در بیت ایشان و اتاق بسیار ساده طبقه دوم منزل او خدمت آن بزرگ رسیدیم. ایشان بدون هیچگونه شناختى نسبت به حقیر و احوالات اینجانب با لبخندى بسیار ملیح كه هرگز آن شیرینى و حلاوت نهفته در آن را فراموش نمى كنم رو به بنده كرد و فرمود: آقا مهدى درست است كه آن یازده ركعت لازم است ولى نه آن گونه كه باعث شود شما نماز صبح خویش را قضا نمایید.
همین كه سخن ایشان تمام شد، بغض و گریه امانم نمى داد چرا كه به غیر از خودم و خدایم هیچ كس اطّلاع از خواندن نماز شب اینجانب نداشت چه برسد به قضا كردن نماز صبح.(2396)
تقیّد به مستحبات
او از همان سنین كودكى به نماز اول وقت اهمیت مى داد و فضیلت نماز اول وقت را با هیچ چیز دیگر عوض نمى كرد. در دوران جوانى كه به ورزش كشتى مى رفت روزى براى انجام مسابقات به اتفاق مسابقات به اتفاق هم به سالن رفتیم. مسابقات فینال بود، در میان جمعیت به تماشا نشسته بودم كه چند نفر از رقیبان با هم مبارزه كردند. نوبت به عباس (ظاهراً شهید عباس بابایى) رسید. چند بار نام او را براى مبارزه خواندند، امّا او حاضر نشد تا این كه دست رقیب او را به عنوان برنده مسابقه بالا بردند. نگران شدم به خودم مى گفتم: یعنى عباس كجا رفته؟ در جستجوى او بودم نگاهم به او افتاد كه از درب سالن وارد مى شد؛ جلو رفتم گفتم كجا بودى؟ اسمت را خواندند، نبودى؟ گفت: وقت نماز بود، نماز از هر كار برایم مهم تر است رفته بودم نماز جماعت.(2397)
از غیبت كننده جلوگیرى كردند
در عصر پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله) مردى بر جمعى كه نشسته بودند مى گذشت. یكى از آنان گفت: من این مرد را براى خدا دشمن دارم. آن گروه گفتند: به خدا قسم كه سخن بدى گفتى! و ما به او خبر مى دهیم، و به وى خبر دادند.
آن مرد به خدمت رسول خدا(صلى الله علیه و آله) رسید و سخن او را بازگفت. پیغمبر(صلى الله علیه و آله) او را خواست و از آنچه درباره وى گفته بود پرسید. مرد گفت: آرى، چنین گفتم.
رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرمود: «چرا با او دشمنى مى كنى؟» گفت: من همسایه اویم و از حال او آگاهم، به خدا قسم ندیدم كه جز نماز واجب هرگز نماز بگذارد!
آن مرد گفت: یا رسول الله(صلى الله علیه و آله)! از وى بپرس آیا دیده است كه من نماز واجب را از وقت خود به تأخیر اندازم، یا بد وضو بسازم و ركوع و سجود را درست انجام ندهم؟
پیغمبر(صلى الله علیه و آله) پرسید، مرد گفت: نه، سپس گفت: به خدا ندیدم جز ماه رمضان، كه هر نیكوكار و بدكارى روزه مى گیرد، هرگز در ماه دیگر روزه بگیرد! آن مرد گفت: یا رسول الله! از وى بپرس آیا دیده است كه من در روز رمضان افطار كرده باشم یا چیزى از حقّ آن فرو گذاشته باشم؟
پیغمبر(صلى الله علیه و آله) پرسید، و او گفت: نه، باز گفت: به خدا هیچ گاه ندیدم كه به سائل و فقیرى چیزى بدهد و ندیدم كه چیزى از مال خود انفاق كند مگر این زكاتى كه نیكوكار و بدكار آن را اداء مى كنند!
مرد گفت: از او بپرس آیا دیده است كه چیزى از آن كم گذاشته باشم یا با خواهان آن چانه زده باشم؟ گفت: نه.
آنگاه رسول خدا(صلى الله علیه و آله) به آن مرد فرمود: «برخیز كه شاید او از تو بهتر باشد.»(2398)