پیامبر كجا و من كجا
روزى مأمون به احمد بن یوسف گفت: دریافت كنندگان صدقات از تو شكایت كرده اند. احمد بن یوسف گفت: اى امیرالمؤمنین! صدقه بگیران از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) نیز راضى نشدند تا این كه خداوند درباره آنان این آیه را نازل فرمود: «و مِنهُم مَن یَلمِزُكَ فى الصَّدَقاتِ فَاِنْ اُعطوا مِنها رَضوا و اِنْ لَمْ یُعطوا مِنها اذا هم یَسخَطونَ(2372)؛ و برخى از آن مردم منافق در تقسیم صدقات بر تو (اى پیامبر) اعتراض و خرده گیرى كنند اگر به آنها مال بسیار عطا كنى از تو رضایت داشته والّا سخت خشمگین شوند. (خواه حقّ آنها باشد یا نه).» با این وصف آنان چگونه از من راضى مى شوند؟»
مأمون خندید و سفارش نمود كه به احوال و اوضاع آنان بیشتر رسیدگى نماید.(2373)
مدیریت علوى
طلحه و زبیر پس از عثمان از نزدیكترین افراد به على(علیه السلام) بودند. آنها توقّع داشتند كه امام على(علیه السلام) بیش از دیگران به آنها امتیاز بدهد و با آنها در امور مشورت كند و در ریاست بیت المال، آنها را بر دیگران مقدّم بدارد. روزى آن ها نزد على(علیه السلام) آمدند و رسماً از آن حضرت تقاضا كردند تا آنها را به فرماندارى بعضى از شهرها منصوب كند. وقتى با جواب منفى على(علیه السلام) روبرو شدند توسط محمد بن طلحه این پیام خشن را به آن حضرت رساندند، ما براى خلافت تو فداكاریهاى بسیار كردیم، اكنون كه زمام امور به دست تو آمده، راه استبداد را به پیش گرفته اى و افرادى مانند مالك اشتر را روى كار آورده اى و ما را عقب زده اى.
امام على(علیه السلام) توسط همان محمد بن طلحه به آنها پاسخ داد: «چه كنم تا شما خشنود شوید؟» آنها پس از دریافت پیام امام جواب دادند یكى از ما را فرماندار بصره كن و دیگرى را فرماندار كوفه.
امام على(علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند من در اینجا (مدینه) آنها را امین نمى دانم، چگونه آنها را امین بر مردم در كوفه و بصره نمایم.» آن گاه امام به محمد بن طلحه فرمود: «نزد طلحه و زبیر برو و از قول من به آن ها بگو: اى دو شیخ! از خدا و پیامبرش(صلى الله علیه و آله) نسبت به امتش بترسید و بر مسلمانان ظلم نكنید...»
لیكن آنها بخاطر همان غرور ذاتى و انحراف دینى خود بر علیه حضرت به همراهى عایشه قیام كردند.(2374)
مدیریت و تجربه
ناصر الدین شاه در سفر به انگلستان به ملكه انگلستان: بانكِ شما در ایران ابتدا یك رئیس، یك حسابدار، یك منشى داشت و با سرمایه كم شروع به كار، چگونه بعد از كمى، سود زیادى به دست آورد؟
ملكه: ملّت انگلستان هرگز اسرار موفّقیّت را به بیگانه نمى گوید ولى به پاس احترامِ شما: ما غربى ها، خصوصاً انگلیس، از جاى كوچك، شروع كرده، اگر ضرر داد، با ضرر كم تعطیل مى كنیم، اگر سود داد، سریعاً توسعه مى دهیم. ما در این خصیصه با شما شرقیان فرق داریم.(2375)