اولاد صغیر محكوم به حكم والدین
«وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَنٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ مَا أَلَتْنَهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَىْ ءٍ كُلُّ امْرِى بِمَا كَسَبَ رَهِینٌ؛(2185) كسانى كه ایمان آوردند و فرزندانشان به پیروى از آنان ایمان اختیار كردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مى كنیم و از (پاداش) عملشان چیزى نمى كاهیم و هر كس در گرو اعمال خویش است!»
اطفال از مصادیق مستضعفان معذور
«إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّئهُمُ الْمَلَئكَةُ ظَالِمِى أَنفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِى الْأَرْضِ قَالُواْ أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئكَ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِیرًا؛ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَنِ لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لَا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا؛(2186) كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خویشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بودید؟ (و چرا با اینكه مسلمان بودید، در صفِ كفّار جاى داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [فرشتگان ]گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنید؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه براستى تحت فشار قرار گرفته اند (و حقیقتاً مستضعفند) نه چاره اى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محیط آلوده) مى یابند.»
لزوم مشورت والدین در امر كودك
«وَ الْوَلِدَتُ یُرْضِعْنَ أَوْلَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ كاَمِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَ عَلَى المَْوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالمَْعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَلِدَةُ بِوَلَدِهَا وَ لَا مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِمَا وَ إِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلَدَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا ءَاتَیْتُم بِالمَْعْرُوفِ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛(2187) مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر مى دهند. (این) براى كسى است كه بخواهد دوران شیرخوارگى را تكمیل كند. و بر آن كس كه فرزند براى او متولّد شده [پدر ]لازم است خوراك و پوشاك مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد حتى اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ كس موظّف به بیش از مقدار توانایى خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به كودك را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این كار را انجام دهد [هزینه مادر را در دوران شیرخوارگى تأمین نماید ].و اگر آن دو، با رضایت یكدیگر و مشورت، بخواهند كودك را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهى بر آنها نیست. و اگر (با عدم توانایى، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه اى براى فرزندان خود بگیرید، گناهى بر شما نیست به شرط اینكه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام مى دهید، بیناست!»