كار بهتر از صدقه خوردن
به پیامبر(صلى الله علیه و آله) خبر دادند كه یكى از مسلمانان مدینه تهیدست شده است. فرمود: او را نزدم بیاورید! بعضى رفتند و او را آوردند، فرمود: آنچه در خانه دارى به اینجا بیاور، و آن را كوچك نشمار. او به خانه خود رفت و یك پلاس و یك كاسه برداشت و به حضور پیامبر(صلى الله علیه و آله) آورد و حضرت آنرا براى فروش به مزایده گذاشت.
عاقبت شخصى به دو در هم خرید، پیامبر(صلى الله علیه و آله) آنها را به آن شخص فروختند و آن دو در هم را به آن مسلمانان داد، و فرمود: «تا یك درهم غذا براى خانواده ات خریدارى كن و با درهم دیگر یك عدد تیشه خریدارى كن.»
او به دستور پیامبر تیشه خرید و آورد و بعد حضرت فرمود: «به بیابان برو و با این تیشه هیزمها را جمع كن و هیچ خار تر و خشكى را در بیابان، كوچك مشمار همه را جمع كن و بفروش.»
او رفت و با همان دستور كار كرد و بعد از پانزده روز در حالى كه وضع مالیش خوب شده بود، به نزد پیامبر آمد.
پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: «كار كردن و مزد كار گرفتن براى تو بهتر است از (صدقه گیرى) اینكه در روز قیامت به محشر وارد شوى و نشانه زشت صدقه در چهره ات باشد.(2150)
به زحمت انداختن نفس
فضل بن ابى قره مى گوید: ما بر امام صادق(علیه السلام) وارد شدیم و دیدیم آن حضرت مشغول كار بر روى زمین خودشان هستند، پس گفتیم: فداى شما گردیم، یا به ما بفرمائید این كار را انجام دهیم یا به غلامان خود!
فرمود: «نه بگذارید خودم كار كنم، من مایل هستم خداوند را در حالى ملاقات كنم كه با دست خود كار كرده و با سختى دادن به خود در طلب رزق باشم.»
سپس فرمود: «حتى على(علیه السلام) نیز نفس خود را براى طلب حلال به زحمت مى انداخت.»(2151)
شعر
اگر كارى كنى، مزدى سِتانى
چو بیكارى، یقین بى مزد مانى
«ناصر خسرو»
به خواب اندر است آن كه بیكار گشت
پشیمان شود چون كه بیدار گشت
سپاهى و دهقان و بیكار شاه
چنان دان كه هر سه ندارند راه
«فردوسى»
كسى بُرد خرمن كه بذرى فشاند. (بر آن خورْد سعدى كه بیخى نشاند...)
«سعدى»
هر كه دانه نَفِشاند به زمستان در خاك
نا امیدى بوَد از دخل به تابستانش
«سعدى»
اگر چه رزق مقسوم است، مى جوى
كه خوش فرمود این معنى مُعزّى
كه یزدان، رزق اگر بى سعى دادى
به مریم كى ندا كردى كه هُزّى(2152)
«ابن یمین»
سعدیا گر چه سخندانى و مصالح گوى
به عمل كار برآید به سخندانى نیست
هر كه نان از عمل خویش خورد
منت از حاتم طایى نبرد