فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

نكات

خدمت به مردم و رفع حاجات آنان و تربیت علمى و اخلاقى بندگان خدا بر هر چیز مقدّم است.(2125)
روح تعاون و كمك ودستگیرى از نیازمندان، یك روش اسلامى است كه باید روز به روز در جامعه تقویت شود.(2126)
در روابط اجتماعى، كسانى بر دلها حكومت مى كنند كه دلشان را خانه مهر و محبّت مردم كرده باشند. برعكس، آنان كه «خود» را بیش از همه مى پسندند و «خود» را بیش از دیگران دوست دارند و آسایش و راحتى خود را بر دیگران ترجیح مى دهند، نه نزد خدا و رسول اعتبارى دارند، نه در دل و جان مردم، جایى و موقعیتى!
گوهر «خدمتگزارى به مردم»، تنها در دلهاى وارسته از منیّت و خودخواهى یافت مى شود. خداى مهربان، بندگانش را دوست دارد. كسانى را هم كه به بندگان خدا خدمت و مهربانى كنند، دوست مى دارد و این مقتضاى محبّت و علاقه است.
تا توانى به جهان، خدمت محتاجان كن
به دمى یا درمى، یا قلمى یا قدمى!
توفیقات مهم یك انسان، آن است كه گشایش معضلات مردم به دست او باشد. نعمتى است كه هزاران شكر و سپاس مى طلبد. كارگشایى، از مقدّسترین خدماتى است كه مورد قبول و امضاى آیین خدا و شرع محمدى(صلى الله علیه و آله) است.
با عنوان «قضاء حاجت مؤمن»، انبوهى عظیم از روایات نقل شده كه اهمیّت و فضیلت و قداست كارراه اندازى و رفع نیاز مردم و برطرف كردن مشكلات آنان و... خلاصه در خدمت مردم و جامعه بودن را بیان مى كند. این كار را باید به حساب خدا گذاشت و چشم تشكّر و اجر هم از او داشت، نه از مردم.
آنان كه خالصانه و بى توقّع و چشمداشت، گره از كار بسته مردم مى گشایند، بندگان خاصّ خدا و مأموران ویژه الهى اند. توفیق و امداد الهى را همراه دارند، فیض دنیوى و اجر اخروى نیز، دستاورد این خدمت است. به این حدیث زیبا از حضرت رضا(علیه السلام) توجّه كنید:
«ان لله عبادا فى الارض یسعون فى حوائج الناس، هم الآمنون یوم القیامة؛ خداوند را در روى زمین، بندگانى است كه كارشان تلاش براى رفع نیاز و حاجت مردم است. آنان روز قیامت، ایمن و آسوده اند.»
زدودن موانع راه، پركردن چاله هاى خیابانها، رفع سدّ معبرها و دهها كار خدماتى دیگر، كارهاى شایسته اى است كه زیبندهّ رفتار اجتماعى یك مسلمان است.
چه خوش سروده است «ابن یمین»:
سود دنیا و دین اگر خواهى
مایه هر دوشان نكوكارى است
راحتِ بندگانِ حق جستن، عین تقوا و زهد و دیندارى است.
گر در خلد را كلیدى هست، بیش بخشیدن و كم آزارى است.
و به گفته حافظ شیرازى:
دایم گل این بستان، شاداب نمى ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایى
سرمایه و دارایى، تنها پول و اندوخته مالى نیست، گاهى نفوذ واعتبار، بیش از ثروت و پول مى ارزد. كمك به دیگران هم تنها خرج پول و مصرف مال نیست. كسى هم كه تهیدست، اما آبرومند است، مى تواند از وجهه و آبرویش سرمایه بگذارد و آن را در راه دیگران به كار اندازد.
اگر خودتان هم كاره اى نیستید، ولى مى توانید نیازى را به كارگشایان منتقل كنید، خود این كار هم عبادت است و خدمت. نقش راهنما و واسطه داشتن براى حلّ مشكلات، مشاركت در پاداش آن خدمت است. اگر خودتان «مقصد» نیستید، مى توانید فلش و راهنما به سوى مقصد باشید. نگذارید وجودتان «بن بست» باشد، یا سراب، كه دیگران به فریب یا امید، نزد شما آیند، یا وقتى به شما برسند، به وجود عایقى برخورد كنند. وجودتان را «هادى» كنید، به سوى خدمتها و خدمتگزاران.
برخى «دلال» و «كارچاق كن» فساد و گناه و نیرنگ و حقّه بازى اند. آنان فرزندان شیطان و شاگردان ابلیس به حساب مى آیند.
بعضى هم «واسطه خیر» و «شفیع حسنات»اند. دلالى و كارچاق كنى در امور خیر و كارهاى صالح و خداپسند، از بزرگترین توفیقات الهى است كه شامل بندگان ویژه اش مى شود. اگر نیازمندى براى كارى سراغ ما آمد، فورى رد نكنیم، اگر از خودمان كارى ساخته نیست، به كسى، جایى، مؤسّسه اى، اداره اى و... معرّفى و راهنمایى كنیم كه چاره كارش با آنجا است.
روحیه هاى سرشار از «ایثار»، «خدمتگزارى»، «كارگشایى»، مایه گذاشتن از «مال» و «آبرو»، ارزشى فوق تصور دارد و اگر بر زندگیها و معاشرتها سایه گستر شود، بهشت را در همین دنیا هم مى توان دید.

لطیفه

شرّ مرسان

بعضى به جاىِ آنكه كارراه انداز باشند در كار سنگ اندازى هم مى كنند. شاید این شعر را براىِ آنها گفته اند كه اگر كمكى نمى كنند، آزارى هم نرسانند كه مرا به خیرِ تو امید نیست، شر مرسان!