گذشت كاشف الغطا
نقل كرده اند كه فقیرى بین نماز مغرب و عشا نزد شیخ جعفر (كاشف الغطا) آمد و درخواست مالى كرد، ایشان فرمود: اینجا چیزى ندارم كه به تو بدهم، مرد فقیر ناراحت شد و آب دهانى به صورت شیخ انداخت ایشان بدون اینكه ناراحت شوند برخاست و در حالى كه دامن عباى خود را گرفته بود رو به نمازگذاران فرمود: شخص نیازمندى مراجعه كرده است، هر كه به من علاقه دارد به او كمك كند، پول زیادى جمع شد و ایشان با كمال احترام تحویل آن مرد داد.(2117)
سید ابوالحسن اصفهانى
آیت اللَّه سید محمد باقر شهیدى مى گفت: كرایه منزلم به تأخیر افتاده بود، جریان را به سید ابوالحسن اصفهانى كه مرجع تقلید شیعیان بود گفتم فرداى آن روز فرزند سید بر اثر حادثه اى از دنیا رفت، مأیوس شدم و با خود گفتم گرفتارى مانع مى شود كه سید به فكر من باشد. اما در روز تشییع دیدم سید به طرف من مى آید و تا به من رسید وجهى جهت پرداخت كرایه در اختیارم گذاشت.(2118)
میرزاى شیرازى
وقتى میرزا در آستانه وفات قرار گرفت، اطرافیان و دوستان در كنارش حاضر شدند. یكى از تاجرهایى كه هر گاه میرزا به خاطر بخشش و انفاق دچار كمبود مى شد از او قرض مى كرد، نیز آنجا حاضر بود، وقتى نگاه میرزا به تاجر افتاد فرمود: مى دانم در چه فكرى هستى، فكر مى كنى كه اگر من از دنیا رفتم چه كسى طلب تو را مى دهد؛ اما مى دانى من به چه فكر مى كنم و از چه نگرانم؟ فكر و نگرانى من از این است كه اگر خداى سبحان به من بگوید تو مى توانستى مبالغ بیشترى قرض كنى و به اسلام و تهیدستان خدمت نمایى، و چرا چنین نكردى، چه جوابى خواهم داشت؟.(2119)