اساس قرآن در آیات محكمه
«هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَیْكَ الْكِتَبَ مِنْهُ ءَایَتٌ مُّحْكَمَتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَبِ وَ أُخَرُ مُتَشَبِهَتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِى قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَبَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّسِخُونَ فِى الْعِلْمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَ مَا یَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُواْ الْأَلْبَبِ؛(2035) او كسى است كه این كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آیات «محكم» [صریح و روشن ]است كه اساس این كتاب مى باشد (و هر گونه پیچیدگى در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف مى گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است [آیاتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى رود ولى با توجه به آیات محكم، تفسیر آنها آشكار مى گردد. ]اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه انگیزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسیر (نادرستى) براى آن مى طلبند در حالى كه تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى دانند. (آنها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمى شوند (و این حقیقت را درك نمى كنند).»
بیان احكام دین در قرآن
«كِتَابَ رَبِّكُمْ فِیكُمْ مُبَیِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً [جُمَلَهُ مُجْمَلَهُ وَ مُبَیِّناً غَوَامِضَهُ بَیْنَ مَأْخُوذٍ مِیثَاقُ عِلْمِهِ وَ مُوَسَّعٍ عَلَى الْعِبَادِ فِی جَهْلِهِ وَ بَیْنَ مُثْبَتٍ فِی الْكِتَابِ فَرْضُهُ وَ مَعْلُومٍ فِی السُّنَّةِ نَسْخُهُ وَ وَاجِبٍ فِی السُّنَّةِ أَخْذُهُ وَ مُرَخَّصٍ فِی الْكِتَابِ تَرْكُهُ وَ بَیْنَ وَاجِبٍ [لِوَقْتِهِ بِوَقْتِهِ وَ زَائِلٍ فِی مُسْتَقْبَلِهِ وَ مُبَایَنٌ بَیْنَ مَحَارِمِهِ مِنْ كَبِیرٍ أَوْعَدَ عَلَیْهِ نِیرَانَهُ أَوْ صَغِیرٍ أَرْصَدَ لَهُ غُفْرَانَهُ وَ بَیْنَ مَقْبُولٍ فِی أَدْنَاهُ [وَ مُوَسَّعٍ فِی أَقْصَاه؛(2036) كتاب پروردگار میان شماست، كه بیان كننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثل ها، مطلق و مقیّد، محكم و متشابه مى باشد، عبارات مجمل خود را تفسیر، و نكات پیچیده خود را روشن مى كند، از واجباتى كه پیمان شناسایى آن را گرفت و مستحبّاتى كه آگاهى از آنها لازم نیست. قسمتى از احكام دینى در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پیامبر(صلى الله علیه و آله) آمده، و بعضى از آن، در سنّت پیامبر(صلى الله علیه و آله) واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضى از واجبات، وقت محدودى داشته كه در آینده از بین رفته است. محرّمات الهى از هم جدا مى باشند، برخى از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد و بعضى كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخى از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بیشتر آن آزادند.»