احترام به نام فاطمه
سكونى گوید: در حالى كه ناراحت و غمگین بودم به محضر امام صادق(علیه السلام) رسیدم. حضرت فرمود: «چرا ناراحتى؟» عرض كردم: دختر نصیبم شده است!
حضرت فرمود: «اى سكونى! سنگینى اش بر زمین و رزقش بر عهده خداست. زندگى او اجل تو را نزدیك نمى كند و از رزق تو نمى خورد.» سكونى گوید: والله غم و اندوهم را برطرف كرد. آن گاه فرمود: «چه اسمى بر او گذاردى؟»
عرض كردم: فاطمه. امام(علیه السلام) فرمود: «آه آه آه، سپس فرمود: حال كه اسمش را فاطمه گذاردى او را مورد بدگویى، لعن و كتك قرار نده.»(1968)
ارزش حجاب براى دختر در همه حال
به مشهد مقدس مشرّف شده بودم، براى اسكان چند روزه در مسافرخانه اى اطاقى تهیّه شد، در ساعت هاى اوّلیّه ورودم به مسافرخانه سر و صداى زیادى به گوش مى رسید و به كلّى مانع و مزاحم استراحتم بود، زیرا آن سر و صدا در داخل یكى از اطاق هاى مجاور اطاق ما بود و صداى مرد و دخترى به گوش مى رسید، كه دخترى از پدرش كتك مى خورد هم دختر فریاد مى زد و هم پدر بر سر دخترش داد مى كشید و معلوم نبود كه علّت چیست؟ وقتى كه سر و صدا آرام گرفت و دختر خاموش شد، نقل كردند كه این نزاع و داد و فریاد بین افراد خانواده ایست كه تازه از تهران براى زیارت آستان مقدّس امام هشتم حضرت علىّ بن موسى الرّضا(علیه السلام) وارد مشهد شده اند. و علّت نزاع و دعوا هم این بود كه دختر جوان 16 ساله اى كه هرگز رنگ حجاب ندیده و اصلاً نمى داند حجاب چیست و به همان حال در میان مسافران قطار خود را به مشهد رسانده حالا كه مى خواهند به حرم حضرت امام رضا(علیه السلام) مشرّف شوند پدر براى اوّلین بار به او دستور حجاب مى دهد و مى گوید باید چادر بر سر بگذارى و در حرم بیائى. ولى دختر از قبول این پیشنهاد خوددارى كرده و مى خواهد تغییر وضع ندهد و به همان حال به زیارت برود. لذا كار به مشاجره كشید و دعوا درگرفت و دختر از پدر خود كتك خورد. من از شما سؤال مى كنم آیا این عمل صحیح است؟ دخترى كه پیوسته با بدنى نیمه عریان و بدون اعتنایى به پوشش اسلامى از منزل بیرون مى آمده و میان جوانان كوچه و خیابان بى تفاوت راه مى رفته و احیاناً دوستى هاى عاشقانه برپا مى كرده هنگام رفتن به حرم آیا او را مى تواند مجبور به حجاب كند؟! بلكه وظیفه پدر آن است كه دختر باهوش و استعداد خود را با مبانى مذهبى آشنا كرده و از بد و خوب، زشت و زیباى امور براى وى بیان نماید، سپس از او انتظار داشته باشد.(1969)
شعر
اولاد خوب، اجاق روشن كن خانه و خانواده است.
در این عالم از هر چه بایستنى است
نكوتر ز فرزندِ شایسته نیست
گرامى تر از خون دل چیز نیست
خردمند فرزند، با دل یكى است
«فردوسى»
پسر نعمت، دختر رحمت! ه./304
چو فرزند باشد به آئین و فَرّ
گرامى به دل بَر چه ماده چه نَر
«فردوسى»
دختر، ناودان طلاست.