زنگ خطر علماء
«أَ فَرَءَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَئهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سمَْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلَا تَذَكَّرُونَ؛(1886) آیا دیدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر اینكه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى افكنده است؟! با این حال چه كسى مى تواند غیر از خدا او را هدایت كند؟! آیا متذكّر نمى شوید؟!»
توانائى انسان بر فراگیرى همه علوم
«وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِى بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَدِقِینَ؛(1887) سپس علم اسماء [علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات ]را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مى گویید، اسامى اینها را به من خبر دهید!»
علم محدود انسان
«كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیرٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛(1888) جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد در حالى كه برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن كه خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى داند، و شما نمى دانید.»