ما مال خدائیم
جوانى عكس خودش را نزد حضرت امام(قدس سره) فرستاد و گفت: آقا جان یك نصیحتى براى دنیا و آخرت به من كنید تا برایم كافى باشد. حضرت امام طى یك جمله دنیا و آخرتى نصیحتش كرد و نوشت «اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیه راجعون»؛ ما مال خدائیم، آدم مالِ كسى را صرف دیگرى نمى كند.(1575)
پیر عقل
پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) براى سركوبى گروهى دشمن طغیانگر كه در اطراف مدینه و مكه بودند، جمعى را به عنوان سریه و گروه ضربتى آماده ساخت تا شبانه به طور مخفى به سوى متجاوزین بروند و آنها را سركوب نمایند.
پیامبر(صلى الله علیه و آله) جوانى(1576) از طایفه (هذیل) را فرمانده و امیر این سپاه قرار داد. شخص ظاهربینى به رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) اعتراض كرد كه چرا یك جوان را بر ما فرمانده نموده اى؟ ما تسلیم فرمان او نمى شویم، لازم است شما پیرمردى به عنوان پیشوا و فرمانده انتخاب كنید.
پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: اى آدم ظاهر نگر، گرچه او جوان است اما دلى قوى و عقلى صحیح دارد. اما پیرمردى كه تو مى گوئى ریش سفید است و به صورت ظاهر باید جلو بیفتد، اما دل آنها چون قیر سیاه است. عقل این جوان را بارها آزمودم و دیدم در عقل پیر است(1577) پیر سن و سال بى عقل مثمر نیست. تا توانى كوشش كن(1578) كه پیر عقل و دین شوى، كه رهبرى و فرماندهى به سال نیست، به قوه عقلانى و تفكر و قلب سفید است.»
جوان عامل
پیامبر(صلى الله علیه و آله) در جمع صحابه نشسته بودند، دیدند جوانى نیرومند و توانا از اول صبح مشغول به كار است. افرادى كه در محضر رسول خدا(صلى الله علیه و آله) بودند گفتند: اگر این جوان نیرو و قدرت خود را در راه خدا به كار مى انداخت شایسته مدح و تعریف بود.
پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: «این سخنان را نگوئید، زیرا از چند حال خارج نیست، اگر او براى اداره زندگى خود كار مى كند كه محتاج دیگران نباشد، او در راه خدا قدم برداشته است. اگر كار مى كند كه پدر و مادر ضعیف و كودكان ناتوان را دستگیرى كند و آنها را از مردم بى نیازشان گرداند، باز هم به راه خدا مى رود. اگر با این عمل مى خواهد به تهیدستان افتخار كند و بر ثروت خود بیفزاید او به راه شیطان رفته و از راه راست منحرف گشته است.»(1579)