فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

داستانها

نهى از پرسش هاى بى مورد

روزى گروهى به حضور رسول خدا(صلى الله علیه و آله) آمده؛ سؤال هایى كه مورد و اساسى نداشت، طرح كردند، یكى پرسید: پدر من كیست؟ دیگرى پرسید؟ پدرم كجاست؟ سومى پرسید: چند سال از عمر من باقى مانده است؟ چهارمى گفت: سبب مرگ چیست و... این آیه (101 مائده) نازل شد:
«یا ایّها الّذین آمنوا لا تَسأَلوا عن اشیاءٍ اِن تُبدَ لكم تَسُؤْ كُم...؛ اى مؤمنین! از امورى سؤال نكنید كه اگر پاسخ آنها داده شود باعث نگرانى و ملالت خاطر شما خواهد بود.»(1539)
شأن نزول هاى دیگر نیز براى آیه مذكور، نقل شده است.

نام زن شیطان

گویند: واعظى روى منبر درباره شیطان، سخن مى گفت: یكى از حاضران پرسید: زن شیطان چه نام داشت؟ آن واعظ به او گفت این سؤالى است كه پاسخش را باید زیر گوشى داد، از پله هاى منبر بیا بالا تا پاسخ تو را بدهم. او از پله ها بالا رفت، گوشش را به دهان واعظ نزدیك كرد، واعظ به او گفت: اى بى غیرت! من چه مى دانم كه زن ابلیس چه نام دارد؟! من كه هنگام عقد او حاضر نبودم، دیگر مطلبى نیست كه بپرسى؟!
آن شخص برگشت و نشست، مردم از او پرسیدند كه واعظ چه گفت؟ گفت: هر كسى مى خواهد بفهمد خودش نزد واعظ برود تا در گوش او بگوید، چنان كه در گوش من گفت.(1540)