كتاب شیطان
هر كس براى رواج مذهب و عقیده و افكار خود كتاب مى نویسد و به وسیله آن، مرام خود را میان مردم انتشار مى دهد. كتاب و نوشته نه فقط براى یك نسل بلكه براى نسل هاى بعد نیز مورد استفاده قرار مى گیرد.
شیطان هم مانند انسانها براى نشر افكار و مرام خود، كتابى نوشته و در میان پیروان خود مانند ساحران و جادوگران پخش كرده و آن را به «آصف بن برخیا» و حضرت سلیمان بن داود(علیه السلام) نسبت داده كه حاوى سحر و جادو است.
نقل شده: بعد از آن كه حضرت سلیمان(علیه السلام) رحلت نمود، بعد از مدتى كه موریانه ها به وسیله خوردن عصاى او مرگش را آشكار كردند. شیطان ملعون از فرصت استفاده كرده و كتابى درباره سحر و جادو تألیف كرد و در پشت آن نوشت كتابى است كه «آصف بن برخیا» براى پادشاه خود، سلیمان ابن داود، نوشته و از ذخیره ها و گنج هاى علم است.
در این كتاب آمده: هر كس بخواهد فلان كار را انجام دهد باید متوسل به فلان سحر شود. هر كس بخواهد فلان عمل را انجام دهد، باید به فلان جادو عمل كند. بعد از نوشتن، آن را زیر تخت حضرت سلیمان دفن كرد. سپس آن كتاب را همان جا به مردم نشان داد.
مردم دو دسته شدند، یكى كفار و یهود؛ بعد از این كه كتاب را دیدند گفتند: غلبه سلیمان بر ما و بر همه موجودات به سبب سحرهایى بوده كه در این كتاب نوشته شده است! آنان هم مطالب آن كتاب را به كار گرفتند و سحر و جادو را همه جا ترویج داده و به مردم آموختند.
دیگرى مؤمنان و یكتاپرستان؛ ایشان مى گفتند: حضرت سلیمان بنده خدا و پیغمبر او است. آن چه را كه انجام مى داد و تسلطى كه بر همگان داشت، به اعجاز پیغمبرى و قدرت ربانى بوده، مربوط به سحر و جادو نبوده است! قرآن در این باره مى فرماید: «واتبعوا ما تتلوا الشیاطین على ملك سلیمان و ما كفر سلیمان و لكن الشیاطین كفروا یعلمون الناس السحر؛(1393) (یهود) از آن چه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى خواندند، پیروى كردند. و سلیمان هرگز -دست به سحر و جادو نیالود- كافر نشد. ولكن شیاطین كفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند و خود از آن تبعیت نمودند.»(1394)
شیطان، ساحر است
سحر و ساحرى از اعمال شیطان است. او استاد سحر بود. قرآن در این رابطه مى فرماید: «شیاطین به مردم سحر یاد مى دادند.» وقتى سلیمان از دنیا رفت آن ملعون در نامه هائى درباره سحر نوشت و زیر تخت سلیمان گذاشت بعد بیرون آورد و گفت: سلیمان ساحر بوده و این نامه ها علامت آن است.(1395) و این نمونه اى از اقدامات جعلى شیاطین است.
فال بد زدن
روزى امیرالمومنین على(علیه السلام) از كوفه خارج شد كه به حروریه عزیمت نماید، مردى به آن حضرت عرض كرد، یا على! حركت شما در این ساعت به صلاح نیست، صبر كنید تا آنكه سه ساعت از روز بگذرد، من خوف آن دارم كه آسیبى به شما برسد. حضرت به آن مرد فال بین فرمود: «اینكه من بر آن سوارم در رحم خود چه دارد؟ جنین اسب من نر است یا ماده؟» عرض كرد: اگر حساب كنم خواهم دانست.
امیرالمؤمنین فرمود: «هر كه گفتار تو را تصدیق كند قرآن را تكذیب نموده و در تأیید فرمایش خود این آیه را تلاوت كرد: «ان الله عنده علم الساعة».» آنگاه به آن مرد فال بین فرمود: «پیغمبر اكرم(صلى الله علیه و آله) با مقام عالى و دانش و جامعیت و خاتمیت خود هرگز ادعایى را كه تو مى كنى نمى فرمود! تو تصور مى كنى كه مرا از دانش خود نفعى مى رسانى و یا زیانى را از من دور مى كنى، هر كس تو را تصدیق كند و به گفته هاى تو اعتماد كند باید از استعانت و یارى خداوند بى نیاز باشد.»
سپس آن حضرت رو به آسمان كرد و عرض كرد: «خداوند! هیچ فال بدى نیست مگر مشیت تو، و هرگز ضرر و زیانى نمى رسد به جز فرمان و اجازه تو، و نیست خدایى غیر از تو اى خداى یگانه.»(1396)