فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

دعا براى دفع سحر و چشم زخم

«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا(علیه السلام) عَنِ السِّحْرِ فَقَالَ هُوَ حَقٌّ وَ هُوَ یُضِرُّ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى فَإِذَا أَصَابَكَ ذَلِكَ فَارْفَعْ یَدَكَ حِذَاءَ وَجْهِكَ وَ اقْرَأْ عَلَیْهَا بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ إِلَّا ذَهَبَتْ وَ انْقَرَضَتْ قَالَ وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْعَیْنِ فَقَالَ حَقٌّ فَإِذَا أَصَابَكَ ذَلِكَ فَارْفَعْ كَفَّیْكَ حِذَاءَ وَجْهِكَ وَ اقْرَأِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ امْسَحْهُمَا عَلَى نَوَاصِیكَ فَإِنَّهُ نَافِعٌ بِإِذْنِ اللَّه؛(1383) محمد بن عیسى گوید از حضرت رضا(علیه السلام) درباره سِحر پرس و جو كردم فرمود: سحر واقعیت دارد و به اذن خدا اثر و ضرر مى كند و چون تو را سحر كردند دستت را تا محاذى صورتت بالا ببر و بخوان:
(باسم الله العظیم باسم الله العظیم رب العرش العظیم الا ذهبت و انقرضت).
وى میگوید مردى درباره چشم زخم از حضرت پرسش كرد. حضرت فرمود: آن نیز واقعیت دارد، و اگر گرفتار آن شدى دست را تا محاذى صورت بالا ببر و بخوان: (حمد) و (توحید) و (معوّذتین) و دستها را بر پیشانى بمال كه به اذن خدا مفید خواهد بود.»

دعاى باطل كردن سحر براى پیامبر(صلى الله علیه و آله)

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ إِنَّ لَبِیدَ بْنَ أَعْصَمَ الْیَهُودِیَّ سَحَرَ رَسُولَ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله) ثُمَّ دَسَّ ذَلِكَ فِی بِئْرٍ لِبَنِی زُرَیْقٍ فَمَرِضَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله) فَبَیْنَا هُوَ نَائِمٌ إِذْ أَتَاهُ مَلَكَانِ فَقَعَدَ أَحَدُهُمَا عِنْدَ رَأْسِهِ وَ الآْخَرُ عِنْدَ رِجْلَیْهِ فَأَخْبَرَاهُ بِذَلِكَ وَ أَنَّهُ فِی بِئْرِ ذَرْوَانَ فِی جُفِّ طَلْعَةٍ تَحْتَ رَاعُوفَةٍ وَ الْجُفُّ قِشْرُ الطَّلْعِ وَ الرَّاعُوفَةُ حَجَرٌ فِی أَسْفَلِ الْبِئْرِ یَقُومُ عَلَیْهِ الْمَاتِحُ فَانْتَبَهَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله) وَ بَعَثَ عَلِیّاً(علیه السلام) وَ الزُّبَیْرَ وَ عَمَّاراً فَنَزَحُوا مَاءَ تِلْكَ الْبِئْرِ ثُمَّ رَفَعُوا الصَّخْرَةَ وَ أَخْرَجُوا الْجُفَّ فَإِذَا فِیهِ مُشَاطَةُ رَأْسِهِ وَ أَسْنَانٌ مِنْ مُشْطِهِ وَ إِذَا هُوَ مُعَقِّدٌ فِیهِ إِحْدَى عَشْرَةَ عُقْدَةً عُقَدٌ مَغْرُوزَةٌ بِالْإِبْرِ فَنَزَلَتْ هَاتَانِ السُّورَتَانِ فَجَعَلَ كُلَّمَا یَقْرَأُ آیَةً انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ وَ وَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله) خِفَّةً فَقَامَ كَأَنَّمَا أُنْشِطَ مِنْ عِقَالٍ وَ جَعَلَ جِبْرِیلُ(علیه السلام) یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِیكَ مِنْ كُلِّ شَیْ ءٍ یُؤْذِیكَ مِنْ حَاسِدٍ وَ عَیْنٍ وَ اللَّهُ یَشْفِیك؛(1384) ابن عباس گوید: لبید یهودى پیغمبر(صلى الله علیه و آله) را سحر كرد، و سحر را در چاه بنى زریق انداخت حضرت بیمار شد، در حالى كه حضرت به خواب بود، دو فرشته آمدند، یكى از آن دو كنار سر حضرت و دیگرى پهلوى پاى او نشست، و قضیّه را به وى خبر دادند، كه تو را سحر كرده اند و سحر را در زیر پوست گذارده در زیر سنگى در چاه زروان گذارده اند. پیغمبر(صلى الله علیه و آله) بیدار شد و على(علیه السلام) و زبیر و عمار را فرستاد تا آب چاه را كشیدند و سنگ را برداشتند و جف را درآوردند و دیدند كه در آن مویهاى سرى است با دندانه هائى از شانه كه یازده گره با سوزن بر آن زده اند، در این موقع معوّذتین آمد هر گرهى را كه میگشودند آیه اى از آنها را میخواندند، حضرت احساس سبكى كرد و برخاست گویا از قید و زنجیر آزاد شده، و عقال از پاى او برداشته اند و جبرئیل میگفت: (بسم الله ارقیك من كل شی ء یؤذیك من حاسد و عین و الله یشفیك).»

مهلكات هفتگانه

«قال رسول اللّه(صلى الله علیه و آله): اجتنبوا السّبع الموبقات. قالوا: یا رسول اللّه! ما هنّ؟ قال: الشّرك باللّه و السّحر و قتل النّفس الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ* و أكل الرّبا و أكل مال الیتیم، و التّولّى یوم الزّحف و قذف المحصنات المؤمنات الغافلات؛ پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله) فرمود: از هفت هلاك كننده بپرهیزید. عرض كردند: اى رسول خدا! آنها كدامند؟ فرمود: شرك آوردن به خداوند؛ سحر؛ كشتن نفسى كه خداوند [كشتنش را ]حرام قرار داده است، مگر به حق؛ رباخوارى؛ خوردن مال یتیم؛ پشت كردن به دشمن در روز جنگ و تهمت زدن به زنان نیكوكار مؤمن بى خبر.»