فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

مبارزه با روزه خوارى

زمانى كه آیت الله شهید آقاى شیخ حسین غفارى را در سال چهل و سه و در ماه رمضان دستگیر كردند، در یكى از جلسات وقتى تیمسار مولوى معروف قاتل مردم تهران سیگار مى كشد آیت الله غفارى به او مى گوید: آقا چرا سیگار مى كشى؟ مگر نمى دانى ماه رمضان است؟ مگر شاه دستور داده بى دین باشید؟ یك سرگردى كه آنجا بود مى گوید: تیمسار مریض هستند كه روزه مى خورند. مولوى گفته بود: نخیر من اصلاً مریض نیستم و عمداً روزه را مى خورم.
آیت الله غفارى با حالت تندى به او گفت: حیف كه الان به من دستبند زده اید، اگر دستهایم باز بود با همان اسلحه اى كه به كمرت بسته اى تو را مثل سگ مى كشتم تا بفهمى كه توهین به مقدّسات دینى تاوانش چیست؟
عاقبت آن عالم مجاهد و شجاع را در روز هفتم دى ماه سال 1353 در زیر شكنجه هاى گوناگون در سیاهچال زندان به شهادت رساندند. جنازه اش را به شهر قم آوردند و تا وادى السلام قم با شكوه تمام و با حضور علما و طلاب و اهالى مبارز قم تشییع شد و پس از دفن در مراجعت از مراسم دفن در خیابان خاكفرج مردم بر علیه شاه شعار دادند. در این هنگام پلیس و مأمورین به مردم حمله كردند و زد و خوردى واقع شده در آن موقع شایع بود كه در زیر شكنجه پاى آیت الله غفارى را با ارّه بریده اند.(1215)

امام و گریه هاى ماه رمضان

سرّ اینكه امام خمینى(قدس سره) ملاقاتهاى خودشان را در ماه مبارك رمضان تعطیل مى كردند این بود كه بیشتر به دعا و قرآن و خلاصه به خودشان برسند. مى فرمودند: «خود ماه رمضان كارى است.»
در هر كار و هر حالى به یاد خدا بودند. ذكر و دعا و مناجات و گریه هاى نیمه شبشان هرگز قطع نشد.
از لحظه هاى آخر عمرشان اگر چه فیلمبردارى شده است ولى هنوز بخشى از آن را نشان نداده اند. چنانچه این فیلمها بطور كامل نشان داده شوند مى بینید كه چگونه محاسن مباركشان را در دست گرفته اند و زار زار گریه مى كنند.
آخرین ماه رمضان دوران حیاتشان به گفته ساكنان بیت متفاوت از دیگر ماه رمضانها بود. به این صورت كه امام(قدس سره) همیشه براى خشك كردن اشك چشمشان دستمالى را همراه داشتند ولى در آن ماه رمضان، حوله اى را نیز همراه برمى داشتند تا در هنگام نمازهاى نیمه شبشان از آن هم استفاده كنند.(1216)

خبر شهادت امام در ماه رمضان

عصر پیامبر(صلى الله علیه و آله) بود، چند روز به ماه مبارك رمضان مانده بود، پیامبر(صلى الله علیه و آله) مسلمانان را به مسجد دعوت كرد، و در حضور مردم در عظمت و شأن ماه رمضان سخنرانى نمود، از جمله فرمود: «شیطان ها در این ماه، در بند زنجیرها هستند، از درگاه خداوند بخواهید كه آنها را بر شما مسلط نكند.»
امیرمؤمنان على(علیه السلام) از میان جمعیت برخاست و عرض كرد: «اى رسول خدا در این ماه، بهترین اعمال چیست؟»
پیامبر(صلى الله علیه و آله) در پاسخ فرمود: «یا ابا الحسن افضل الاعمال فى هذا الشهر، الورع عن محارم الله عزّ و جلّ؛ اى ابوالحسن! بهترین اعمال در این ماه، پرهیز از محرّمات خداست.»
سپس آن حضرت گریه كرد. على(علیه السلام) عرض كرد: «اى رسول خدا! چرا گریه مى كنى؟» پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: «گریه ام به خاطر حادثه ناگوارى است كه در همین ماه بر تو وارد مى شود، گویا مى بینم كه تو در نماز هستى و شخصى كه شقى ترین فرد از گذشتگان و آیندگان است، و همپایه كشنده ناقه حضرت صالح(علیه السلام) مى باشد با ضربت خود بر فرق تو مى زند، و محاسنت را با خون سرت رنگین مى كند».
على(علیه السلام) عرض كرد: «یا رسول الله! و ذلك فى سلامة من دینى؛ اى رسول خدا! آیا این حادثه هنگام سلامت دینم رخ مى دهد!»
پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: «فى سلامة فى دینك؛آرى هنگامى كه از نظر دینى، از هر گونه انحراف، سالم هستى، این حادثه رخ مى دهد.»
آن گاه پیامبر(صلى الله علیه و آله) در حضور جمعیت فرمود: «اى على! كسى كه تو را بكشد، مرا كشته است، و كسى كه با تو دشمنى كند با من دشمنى نموده است، كسى كه به تو دشمنى كند با من دشمنى نموده است، كسى كه به تو ناسزا بگوید به من ناسزا گفته است، زیرا تو همچون جان من هستى، روح تو روح من است، و سرشت تو سرشت من است، خداوند متعال من و تو را آفرید و برگزید، و مرا براى نبوّت، و تو را براى امامت، انتخاب كرد، كسى كه امامت انتخاب كرد، كسى كه امامت تو را انكار كند، نبوّت مرا انكار نموده است؛ اى على! تو وصىّ من، و پدر فرزندانم، و شوهر دخترم، و جانشین من در میان امتم، هنگام زندگى من و بعد از رحلت من مى باشى، فرمان تو فرمان من، و نهى تو نهى من است، سوگند به خداوندى كه مرا به نبوّت مبعوث كرد، و مرا به عنوان بهترین خلق خدا برگزید، تو حجّت خدا بر خلقش هستى، و امین اسرار او، و خلیفه او بر بندگانش مى باشى.»(1217)