پرخورى پلى از پل هاى شیطان
روزى حضرت یحیى بن زكریّا، شیطان را دید و گفت: هیچ وقت بر من مسلّط شده اى، اگر چه به یك كلمه حرف باشد؟ كه بى جا گفته باشم یا با گوشه چشمم به نامحرمى نگاه كرده باشم یا در دلم خیال معصیتى كرده باشم؟
شیطان گفت: نه تو از افرادى نیستى كه من بتوانم بر تو مسلّط شوم (چنانكه خداوند در قرآن مى فرماید: «اِنَّ عبادى لیسَ لكَ علیهم سُلطانٌ(1212)؛ اى شیطان! تو بر بندگان (خالص) من تسلّط ندارى...»
یحیى فرمود: «راستش را بگو» شیطان گفت: یك وقت است كه من خیلى از تو خوشم مى آید. یحیى (علیه السلام) گفت: آن وقت، چه وقت است؟
شیطان گفت: تو گاهى زیاد غذا مى خورى، و همین تو را از بعضى از عبادات باز مى دارد. یحیى (علیه السلام) گفت: «با خدا عهد كردم كه دیگر تا آخر عمر غذاى سیر نخورم.»
شیطان گفت: من هم عهد كردم كه دیگر به مؤمنى سخن راست نگویم و او را نصیحت نكنم. آنگاه شیطان از نزد یحیى (علیه السلام) دور شد.(1213)
قرآن و ارفاقى در حقّ روزه داران
در تفسیر نعمانى از على(علیه السلام) نقل مى كند: هنگامى كه خداوند متعال روزه را واجب كرد، همچنین واجب نمود كه روزه داران در شبهاى ماه رمضان نیز جماع نكنند، چنانچه روزه اى كه بر بنى اسرائیل واجب شده بود نیز بایستى در شبهاى ماه رمضان جماع نكنند و نیز هرگاه در اول شب قبل از افطار خواب مى رفت نبایستى چیزى بخورند. پیرمردى از اصحاب پیغمبر به نام مطعم بن جبیر در حفر خندق شركت داشت و این عمل در ماه رمضان بود. مطعم روزى پس از فراغت از حفر خندق به منزل خود آمد و نماز مغرب خود را بجاى آورد، ولى زوجه او افطارى او را به تأخیر انداخت و او را خواب ربود و زوجه اش وقتى كه دید او در خوابست بیدارش نمود. مطعم متوجه شد كه خواب بوده اظهار كرد تنها خودت افطار كن و براى من كه خوابیده ام، طعام حرام است. ناچار امساك كرد. فرداى آن روز با همان حال مشغول حفر خندق شد، ناگاه بیهوش گشت و پیغمبر از سبب آن پرسید. پس جریان را نقل كرد، و دیگر اینكه مسلمانان چون نمى توانستند در شب جماع نكنند و امساك نمایند، ناچار مخفیانه جماع مى كردند. پیغمبر اسلام(صلى الله علیه و آله) در این رابطه با پروردگارش مناجات كرد و آیه شریفه «اجل لكم لیله الصیام الرفث...» تا جمله «كلوا و اشربوا حتى یتبین لكم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر ثم اتموا الصیام الى اللیل؛ بخورید و بیاشامید تا رشته سفید از رشته سیاه از صبح پدید آید سپس روزه را تا شب ادامه دهید.» نازل گردید. پس این آیه شریفه، حكم سابق را نسخ كرد.(1214)
مبارزه با روزه خوارى
زمانى كه آیت الله شهید آقاى شیخ حسین غفارى را در سال چهل و سه و در ماه رمضان دستگیر كردند، در یكى از جلسات وقتى تیمسار مولوى معروف قاتل مردم تهران سیگار مى كشد آیت الله غفارى به او مى گوید: آقا چرا سیگار مى كشى؟ مگر نمى دانى ماه رمضان است؟ مگر شاه دستور داده بى دین باشید؟ یك سرگردى كه آنجا بود مى گوید: تیمسار مریض هستند كه روزه مى خورند. مولوى گفته بود: نخیر من اصلاً مریض نیستم و عمداً روزه را مى خورم.
آیت الله غفارى با حالت تندى به او گفت: حیف كه الان به من دستبند زده اید، اگر دستهایم باز بود با همان اسلحه اى كه به كمرت بسته اى تو را مثل سگ مى كشتم تا بفهمى كه توهین به مقدّسات دینى تاوانش چیست؟
عاقبت آن عالم مجاهد و شجاع را در روز هفتم دى ماه سال 1353 در زیر شكنجه هاى گوناگون در سیاهچال زندان به شهادت رساندند. جنازه اش را به شهر قم آوردند و تا وادى السلام قم با شكوه تمام و با حضور علما و طلاب و اهالى مبارز قم تشییع شد و پس از دفن در مراجعت از مراسم دفن در خیابان خاكفرج مردم بر علیه شاه شعار دادند. در این هنگام پلیس و مأمورین به مردم حمله كردند و زد و خوردى واقع شده در آن موقع شایع بود كه در زیر شكنجه پاى آیت الله غفارى را با ارّه بریده اند.(1215)