فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

شایعه قتل پیامبر، و پیام خدا

در درگیرى شدید نبرد اُحد یكى از جنگجویان كافر به نام «عمرو بن قمیه» سنگى به سوى پیامبر افكند، كه موجب مجروح شدن پیشانى و شكستن بینى و دندان، و شكافته شدن لب پایین آن حضرت شد، به طورى كه خون چهره نازنین حضرت را پوشانید، او خواست آن حضرت را بكشد، یكى از سرداران جوان و رشید اسلام به نام مُصعب بن عمیر كه شباهت زیادى به پیامبر داشت، خود را سپر آن حضرت قرار داد و با حمله هاى كوبنده اش از پیشروى دشمن جلوگیرى كرد و در این میان به شهادت رسید. دشمن خیال كرد كه پیامبر را كشته است، از این رو با صداى بلند همین خبر را اعلام كرد و موجب شایعه شد.
این شایعه باعث تضعیف روحیه مسلمانان گردید، و در مدینه پیچید و زن و مرد را نگران و گریان نمود، حتى عدّه اى از مسلمانان آن چنان خود را باختند كه از میدان گریختند. در این هنگام آیه 144 آل عمران نازل شد كه: «اگر فرضاً محمد(صلى الله علیه و آله) كشته شد، خداى محمد(صلى الله علیه و آله) هست، شما شخص و پیوند جسمانى را محور قرار ندهید، بلكه شخصیّت و پیوند مكتبى را محور خود سازید.» در این آیه چنین مى خوانیم:
«و ما محمدٌ اِلّا رسولٌ قَدْخَلَتْ مِن قَبْلِه الرُّسُل اَفَاِنْ ماتَ اَو قُتِلَ اِنْقَلَبْتُم على اعقابِكم و مَن یَنقَلِبْ على عَقِبَیهِ فَلَن یَضُرَّ اللَّهَ شیئاً و سَنجَرِى الشّاكرینَ؛ محمد(صلى الله علیه و آله) فقط فرستاده خدا است، و پیش از او فرستادگان دیگرى نیز بودند، اگر او بمیرد یا كشته شود، شما به عقب برمى گردید؟ (اسلام را رها كرده و به دوران جاهلیت و كفر بازگشت مى كنید؟) و هر كس به عقب برگردد، هرگز به خدا ضررى نمى زند، خداوند به زودى شاكران مقاوم را پاداش خواهد داد.»(1181)

ماجراى «افك» و تأثیر آن در جامعه!

آن خاطره و حادثه اى كه خیلى مهم است و من بارها آن را در ذهن خود مرور كردم و به آیات این حادثه در قرآن مراجعه كردم ، حادثه ى «افك» است. در سوره مباركه نور، چند آیه مربوط به همین حادثه مى شود. حادثه «افك» به طور خلاصه این است كه یكى از همسران پیامبر، در یكى از جنگها از قافله عقب افتاده بود. پیامبر، آن همسرشان را به میدان جنگ برده بودند، وقتى كه برمى گشتند و مى آمدند، او را ندیدند. حالا به هر جهتى، یا آن مخدره خواب مانده بود و یا به دنبال حاجتى رفته بود. مسلمانها آمدند، یك وقت دیدند كه همسر پیامبر در میان آنها نیست. مردى از مسلمانها پیدا شد و همسر پیامبر را به مدینه آورد.
حالا آن زن، كدامیك از همسران پیامبر بوده، بین اهل سنّت و شیعه اختلاف است. شیعه در روایاتشان مى گویند «ماریه قبطیه» بوده و اهل سنّت مى گویند «عایشه» بوده است. این، تعیین بحث انحرافى در روزگار ماست كه بگوییم كدام یك از زنان پیامبر بوده است. اصلاً قضیه این نیست كه ما بخواهیم ببینیم كدام زن پیامبر بوده كه این آیات درباره تهمت به او نازل شده است. مسئله، مسئله دیگرى است؛ یك دستور اخلاقى اجتماعى بسیار مهم است.
بعد از آن كه این مخدره به مدینه برگشت، بعضى از افراد هرزه گو و یاوه گو، زمزمه اى را میان مردم انداختند كه این خانم كجا بود و چرا عقب ماند و این شخصى كه او را آورد، چه كسى بود؟! بدون این كه تصریح كنند و تهمت مشخصى را متوجه بكنند، زمزمه و شایعه اى را در میان مردم پخش كردند.
مسئله این نیست كه آن مخدره، زن پیامبر است و باید او را احترام كرد؛ در آیات قرآن، مسئله چیز دیگرى است. آیات سوره مباركه نور درباره «افك» -یعنى همین سخن دروغى كه منافقان و بدخواهان و افراد ناسالم در جامعه پخش و شایع مى كردند- به شدّت حساسیّت نشان مى دهد و چند آیه پى درپى، با لحن بسیار تندى خطاب به مسلمانها ذكر مى شود كه چرا وقتى شما این شایعه را شنیدید، نسبت به گوینده آن شدت عمل به خرج ندادید -مستفاذ از آیات این است- و چرا این شایعه را قاطعانه رد نكردید.
در این آیه، دو جا جمله با «لولا» شروع مى شود. اهل ادبیات عرب توجه دارند كه «لولا»ى تحذیریه وقتى به كار مى رود كه انسان مى خواهد با كمال شدت و توبیخ كامل، به مخاطب خود بگوید: چرا این كار را نكردید «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا و قالوا هذا افك مبین؛(1182) چرا وقتى كه شما مسلمانها (مؤمنین و مؤمنات) این شایعه را شنیدید، به یكدیگر حسن ظن نشان ندادید و به طور قاطع نگفتید كه این دروغ است؟» یك جاى دیگر مى فرماید: «لولا اذ سمعتموه قلتم ما یكون لنا ان نتكلم بهذا سبحانك هذا بهتان عظیم؛(1183) چرا وقتى كه این شایعه را شنیدید، نگفتید كه ما حق نداریم این شایعه را تكرار كنیم؟ این، یك بهتان بزرگ است.»
بعد در آخر این آیات هم مى فرماید: «یعظكم الله ان تعودوا لمثله ابدا ان كنتم مؤمنین؛(1184) خدا به شما موعظه و نصیحت مى كند كه هرگز دیگر گرد چنین شایعه هایى نگردید و دیگر چنین حادثه اى میان جامعه اسلامى به وجود نیاید؛ اگر مؤمن هستید.» یعنى شرط ایمان این است.
همان طور كه اشاره كردیم، مسئله این نیست كه این شخص، همسر پیامبر بود. اگر همسر پیامبر هم نبود، همین عتاب و خطاب و همین تكلیف براى مؤمنین وجود داشت. لذا در اسلام این گونه است كه اگر كسى، كس دیگرى را به بعضى از تهمتهاى خاص متهم كند، اگر نتواند آن را با چهار شاهد عادل ثابت كند، خود تهمت زننده محكوم است كه بر او حدود جارى بشود. این طور نیست كه شما حرفى را همین طور وسط فضا بیندازید و ذهنها را مشوب و دلها را نگران و ناراحت كنید و اگر توانستید ثابت كنید كه ثابت كرده اید و اگر هم نتوانستید، سرتان را بگیرید و به راه خود بروید! نه، اگر نتوانستید برخى از تهمتهایى را كه بر طبق آنها حد به مجرم زده مى شود، ثابت كنید، خود شما بایستى به خاطر زدن این تهمت، حد بخورید و مجازات بشوید. به نظر من، این حادثه عظیمى در تاریخ اسلام و زمان پیامبر است كه به این وسیله در محیط اسلامى، ریشه شایعه پراكنى در مسایل شخصى افراد -كه موجب سوءظن و بدبینى به یكدیگر مى شود و محیط و فضا را ناسالم مى كند- كنده شد. اسلام، این گونه است. پس یكى از كارهاى رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) این بود كه فضاى جامعه را یك فضاى مهربان و سرشار از مهر و محبت بسازد تا همه مردم در آن، نسبت به یكدیگر محبت بورزند و به چشم حسن ظن و خوش بینى به یكدیگر نگاه كنند. امروز هم تكلیف ما همین است.(1185)

هشدار قرآن به مسلمانان در برابر دسیسه ها

ممكن بود خبرهائى پس از جنگ احد كه از ناحیه دشمن مى رسید، بخصوص خبر نعیم بن مسعود كه در تاریخ آمده، موجب ترس و تزلزل مسلمانان زخم خورده در جنگ احد، گردد.
قرآن، این كتاب قهرمان پرور، این پیش بینى را كرده، و در این میان، آیه 175 سوره مباركه آل عمران بر پیامبر(صلى الله علیه و آله) نازل مى گردد و آن آیه این است: «انما دالكم الشیطان یخوف اولیائه فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنین؛ این فقط شیطان است كه پیروان خود را مى ترساند، از آنها نترسید و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید.»
به این ترتیب، این آیه یك هشدار و یك امداد غیبى است، كه به مسلمانان قوت قلب مى دهد كه از شایعه سازى، و گزارش تو خالى دشمنان نهراسند، تنها از خدا بترسند، كه در این صورت، دشمنان را طبل تو خالى و خود را بمب آتشزا بر ضدّ دشمن مى یابند كه در حقیقت هم همچنین است، و با این روحیه پیروز خواهند شد، و پوزه شایعه سازان فرصت طلب را به خاك مى مالند.(1186)