فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

قرض مقروض را پرداخت

امام زین العابدین(علیه السلام) روزى به عیادت محمد بن اسامة كه مریض بود، رفتند و محمد را گریان دیدند. به او فرمودند: حالت چطور است؟ عرض كرد: قرض دارم (و ناراحت بدهى خود هستم)! امام فرمود: «چه مقدار مقروض هستى!» گفت: پانزده هزار دینار؛ فرمود: «همه آن قرض را مى پردازم» و قرض او را پرداخت.(985)

همسایه نو

مرد انصارى خانه جدیدى در یكى از محلات مدینه خرید و به آنجا منتقل شد، تازه متوجه شد كه همسایه ناهموارى نصیب وى شده است. به حضور رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) آمد و عرض كرد: در فلان محله، میان فلان قبیله، خانه اى خریده ام و به آنجا منتقل شده ام، متأسّفانه نزدیكترین همسایگان من شخصى است كه نه تنها وجودش براى من خیر و سعادت نیست، از شرش نیز در امان نیستم. اطمینان ندارم كه موجبات زیان و آزار مرا فراهم نسازد.
رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) چهار نفر: على(علیه السلام) ، سلمان ابوذر و شخصى دیگر را كه گفته اند مقداد بوده است مأمور كرد، با صداى بلند در مسجد به عموم مردم از زن و از مرد ابلاغ كنند كه هركس همسایگانش از آزار او در امان نباشند ایمان ندارد. این اعلام در سه نوبت تكرار شد. بعد رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) با دست خود به چهار طرف اشاره كرد و فرمود: «از هر طرف تا چهل خانه همسایه محسوب مى شوند.»(986)

شعر

وآن كس كه خورَد ز مال مردم
حلقش گیرد به روز مرگش(987)
مال مردم خوردن از اسلام باشد دور و ما
مال مردم خورده، تا خود را مسلمان ساختیم(988)
ستم مپسند از من بر تن خویش
ستم از خویش بر من نیز مپسند(989)
خانه ظلم، خراب است تو هم مى دانى
مثل كف، بر سر آب است، تو هم مى دانى
انگشت مكن رنجه به در كوفتنِ كس
تا كس نكند رنجه به در كوفتنت، مُشت(990)
مباش در پى آزار و هر چه خواهى كن
كه در طریقت ما، چو این گناهى نیست