فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

استغفار كردن

شخصى در حضور حضرت وصىّ(علیه السلام) از خداوند طلب غفران نموده، مى گوید: «استغفرالله!» امیر مؤمنان در پاسخ مى فرماید: «مادرت به عزایت بنشیند! آیا مى دانى كه استغفار چیست؟! استغفار، مقام والا مرتبگان است. استغفار نامى است كه آن را شش معنا و (و شرط) است: اول پشیمانى بر گذشته؛ دوم تصمیم بر آن كه تا ابد گرد گناه نیایى؛ سوم آن كه حقوق خلایق را به آنان بازدهى، چنان كه خداوند را ملاقات كنى و بدون آن كه حقّى بر گردنت باشد؛ چهارم آن كه هر عمل واجبى كه ضایع كرده اى قضا و حقّش را ادا كنى؛ پنجم گوشتى كه در حرام بر بدنت روییده، با سختى ناراحتى بر گناهانت آب كنى، چنان كه پوستت به استخوان رسد و گوشتى تازه روید؛ ششم به بدنت درد عبادت و طاعت رسانى، همچنان كه شیرینى گناه بدان رسانیده اى، پس چون چنین كردى، حال بگو: «استغفر الله!»(979)

كیفر شهیدى كه به امانت خیانت كرده بود

پس از جنگ خیبر، رسول خدا(صلى الله علیه و آله) همراه سپاه جلوگیرى از گزند اشرار، به سوى وادى القرى حركت كردند، شبانه آن اشرار را در محاصره خود درآوردند، یكى از اصحاب مى گوید در این ماجرا، یكى از غلامان پیامبر(صلى الله علیه و آله) به نام «مِدْعَم» همراه رسول خدا(صلى الله علیه و آله) بود، از هنگامى كه در آن سرزمین مشغول گرفتن و به زمین نهادن بار شتر بود، ناگاه تیرى از ناحیه دشمن به مدعم اصابت كرد به طورى كه موجب شهادت او شد، همراهان كنار جنازه او آمدیم اشاره به او گفتیم: «هنیئاً لهُ الجَنَّةُ؛ بهشت گواراى او باد.»
ولى رسول خدا(صلى الله علیه و آله) (به جاى این كه ما را در این سخن تمجید كند و همنوا با ما گردد) فرمود: «كَلّا والّذى نفسُ محمَّدٍ بِیَدِهِ اِنَّ شَملَتَهُ الآنُ لَتُحتَرَقُ علیهِ فى النّار، كانَ غَلَّها مِن فَیْى ءِ المسلیمنَ یومَ خَیْبَرٍ؛ نه هرگز، سوگند به خداوندى كه جان محمّد (صلى الله علیه و آله) در دست او است، هم اكنون لباس روپوش او كه پوشیده آتش گرفته و او را در درون شعله هاى خود قرار داده است، زیرا او این لباس را كه از بیت المال مسلمین بود، (و به طور امانت پس از جنگ خندق در اختیارش بود) بدون مجوّز براى خود برداشته و به بیت المال خیانت نموده است.»
در این هنگام یكى از اصحاب این سخن را از پیامبر(صلى الله علیه و آله) شنید و به پیش آمد و به آن حضرت عرض كرد: اى رسول خدا(صلى الله علیه و آله)! من تنها دو بند كفش كه براى كفش هایم لازم بود، از بیت المال (بدون مجوّز) برداشته ام، آیا من نیز گرفتار آتش مى شوم؟ پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: «یُعدِّلُكَ مِثلُهُما مَنِ النّار؛ آرى مثل آن دو بند كفش از آتش براى تو فراهم شده است.»(980)

نهى پیامبر از دستبرد به امانت در سخت ترین شرایط

در ماجراى فتح خیبر، غذاى سپاه اسلام تمام شد به طورى كه ناچار شده بود از گوشت چارپایان كه مكروه است (مانند گوشت قاطر و اسب و...) استفاده كنند، در این شرایط، چوپانى در بیابان، گوسفندهاى یهودیان خیبر را مى چرانید. به حضور پیامبر(صلى الله علیه و آله) آمد و مسلمان شد، و عرض كرد: تكلیف من در مورد این گوسفندها كه در نزد من است چیست؟
با توجه به این كه مسلمانان نیز از پیامبر(صلى الله علیه و آله) خواستند كه آن گوسفندها را مصادره كنند و تصرف نموده و از گوشت آنها بهره مند شوند.
پیامبر(صلى الله علیه و آله) جواب منفى داد و فرمود: این گوسفندها در دست این چوپان، امانت است، او باید این امانت ها را با صاحبانش برساند، و ما نمى توانیم به آنها دستبرد بزنیم، تعبیر پیامبر(صلى الله علیه و آله) به چوپان چنین بود: «در آیین ما خیانت به امانت یكى از بزرگترین جرم ها است، بر تو لازم است كه همه گوسفندان را تا در قلعه ببرى و همه را به دست صاحبانشان برسانى.» او به دستور پیامبر(صلى الله علیه و آله) گوسفندها را به صاحبانشان سپرد، و سپس به سپاه اسلام پیوست و با دشمنان جنگید و به شهادت رسید.(981)