ظلم باعث انحطاط جامعه
«فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَیهِمْ طَیِّبَتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ كَثِیرًا؛ وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَواْ وَ قَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوَلَ النَّاسِ بِالْبَطِلِ وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَفِرِینَ مِنهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا؛(959) بخاطر ظلمى كه از یهود صادر شد، و (نیز) بخاطر جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاكیزه را كه بر آنها حلال بود، حرام كردیم. و (همچنین) بخاطر ربا گرفتن، در حالى كه از آن نهى شده بودند و خوردن اموال مردم بباطل و براى كافران آنها، عذاب دردناكى آماده كرده ایم.»
محترم شمردن حقوق و امنیّت جامعه
«الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَنَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُم مُّهْتَدُونَ؛(960) (آرى،) آنها كه ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرك و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آن آنهاست و آنها هدایت یافتگانند!»
رابطه تقوى و حفظ حقوق مردم
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَ لْیَكْتُب بَّیْنَكُمْ كَاتِبُ بِالْعَدْلِ وَ لَا یَأْبَ كاَتِبٌ أَن یَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَكْتُبْ وَ لْیُمْلِلِ الَّذِى عَلَیْهِ الْحَقُّ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لَا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئًا فَإِن كاَنَ الَّذِى عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لَا یَسْتَطِیعُ أَن یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَیْنِ مِن رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ یَكُونَا رَجُلَینْ ِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَئهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَئهُمَا الْأُخْرَى وَ لَا یَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُواْ وَ لَا تَسْئَمُواْ أَن تَكْتُبُوهُ صَغِیرًا أَوْ كَبِیرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهَدَةِ وَ أَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُواْ إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَرَةً حَاضِرَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَكُمْ فَلَیْسَ عَلَیْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَ أَشْهِدُواْ إِذَا تَبَایَعْتُمْ وَ لَا یُضَارَّ كاَتِبٌ وَ لَا شَهِیدٌ وَ إِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقُ بِكُمْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ یُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَىْ ءٍ عَلِیمٌ؛(961) اى كسانى كه ایمان آورده اید! هنگامى كه بدهى مدّت دارى (به خاطر وام یا داد و ستد) به یكدیگر پیدا كنید، آن را بنویسید! و باید نویسنده اى از روى عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و كسى كه قدرت بر نویسندگى دارد، نباید از نوشتن- همان طور كه خدا به او تعلیم داده- خوددارى كند! پس باید بنویسد، و آن كس كه حق بر عهده اوست، باید املاء كند، و از خدا كه پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزى را فروگذار ننماید! و اگر كسى كه حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایى بر املا كردن ندارد، باید ولىّ او (به جاى او،) با رعایت عدالت، املا كند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حقّ) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یك مرد و دو زن، از كسانى كه مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب كنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یكى انحرافى یافت، دیگرى به او یادآورى كند. و شهود نباید به هنگامى كه آنها را (براى شهادت) دعوت مى كنند، خوددارى نمایند! و از نوشتن (بدهىِ خود،) چه كوچك باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیكتر، و براى شهادت مستقیم تر، و براى جلوگیرى از تردید و شك (و نزاع و گفتگو) بهتر مى باشد مگر اینكه داد و ستد نقدى باشد كه بین خود، دست به دست مى كنید. در این صورت، گناهى بر شما نیست كه آن را ننویسید. ولى هنگامى كه خرید و فروش (نقدى) مى كنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویى،) زیانى برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین كنید، از فرمان پروردگار خارج شده اید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم مى دهد خداوند به همه چیز داناست.»