فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

مبارزه اسلام با خرافات

«قَالُواْ اطَّیَّرْنَا بِكَ وَ بِمَن مَّعَكَ قَالَ طَئِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ؛(897) آنها گفتند: «ما تو را و كسانى كه با تو هستند به فال بد گرفتیم!» (صالح) گفت: «فال (نیك و) بد شما نزد خداست (و همه مقدّرات به قدرت او تعیین مى گردد) بلكه شما گروهى هستید فریب خورده!»

همه چیز با اجازه خدا

«وَ لَا تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لَا تُنكِحُواْ الْمُشْرِكِینَ حَتَّى یُؤْمِنُواْ وَ لَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَئكَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُواْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ ءَایَتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ؛(898) و با زنان مشرك و بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نكنید! (اگر چه جز به ازدواج با كنیزان، دسترسى نداشته باشید زیرا) كنیز باایمان، از زن آزاد بت پرست، بهتر است هر چند (زیبایى، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسرى غلامان باایمان درآورید زیرا) یك غلام باایمان، از یك مرد آزاد بت پرست، بهتر است هر چند (مال و موقعیت و زیبایى او،) شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت به سوى آتش مى كنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى نماید، و آیات خویش را براى مردم روشن مى سازد شاید متذكر شوند!»

خداوند منشأ همه عوامل

«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِى حَاجَّ إِبْرَهِیمَ فِى رَبِّهِ أَنْ ءَاتَئهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَهِیمُ رَبِّىَ الَّذِى یُحْىِ وَ یُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْىِ وَ أُمِیتُ قَالَ إِبْرَهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ وَ اللَّهُ لَا یَهْدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِینَ؛(899) آیا ندیدى (و آگاهى ندارى از) كسى [نمرود ]كه با ابراهیم در باره پروردگارش محاجّه و گفتگو كرد؟ زیرا خداوند به او حكومت داده بود (و بر اثر كمى ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود) هنگامى كه ابراهیم گفت: «خداى من آن كسى است كه زنده مى كند و مى میراند.» او گفت: «من نیز زنده مى كنم و مى میرانم!» (و براى اثبات این كار و مشتبه ساختن بر مردم دستور داد دو زندانى را حاضر كردند، فرمان آزادى یكى و قتل دیگرى را داد) ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از افق مشرق مى آورد (اگر راست مى گویى كه حاكم بر جهان هستى تویى،) خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن مرد كافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمى كند.»