توسّل به حضرت على(علیه السلام)
سیّد بن طاووس وقتى كه با خانواده خود در نجف زندگى مى كرد، روزى اهلِ خانه ایشان هراسان به نزدِ سیّد آمده و گفتند: آقا! در رختكنِ حمّام، كسى حصیرهاىِ آنجا را جمع مى كند و دوباره باز مى نماید، امّا كسى را نمى بینیم. سیّد به محلِّ رختكنِ حمّام رفته و فرمود: سلام علیكم. در حالیكه ما كسى را نمى دیدیم، پس از آن خطاب به اجنّه فرمودند: «همانا از كارهاىِ نارواىِ شما باخبر شده ام و این كارِ شما باعثِ ترسِ خانواده ام شده، در حالیكه ما از اولادِ امیرالمؤمنین(علیه السلام) هستیم و الآن نیز در جوارِ آن حضرت میهمانیم. از شما مى خواهم حالِ ما را مكدَّر نكنید. چرا كه همسایه شما هستیم، در غیر این صورت شكایت شما را به سوى آن حضرت مى برم.» بعداز گفتگوىِ سیّد، دیگر آزارى از ایشان دیده نشد.(861)
رفعِ نحوست و آزار با دعا
از آیت اللَّه العظمى بهجت حفظه اللَّه نقل شده است كه به مرحوم حجّت الاسلام سیّد محمّد باقر شفتى(رحمه الله) - پدر سیّد محمّد، صاحب مناهل - مى گفتند: خانه اى كه بابتِ وجوهات به شما داده اند، منحوس و محلِّ سكونتِ جن است و علّتِ این كه صاحبَش آن را به شما داده، همین است. زیرا نمى توانسته از آن استفاده كند. ایشان فرمود: نحوسَتَش را با دعاىِ شب از بین مى برم. تا این كه كار به جایى رسید كه مردم براى تیمّن و تبرّك، عقدهاىِ ازدواج را در آن خانه برگزار مى كردند.(862)