فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

داستانها

آیا خدا به وصف خواهد آمد

كلینى در باب «ابطال الرؤیة» از كتاب كافى، از «محمد بن یحیى»، و او از «احمد بن محمد» از «ابى هاشم جعفرى» از امام رضا(علیه السلام) نقل مى كند كه از آن حضرت درباره خدا پرسیدم كه آیا به وصف درمى آید؟
فرمود: آیا قرآن نخوانده اى؟
گفتم: آرى، خوانده ام!
فرمود: این آیه را نخوانده اى كه مى فرماید: «لا تدركه الابصار و هو یدرك الابصار»(831).
گفتم: چرا خوانده ام.
فرمود: مى دانید «ابصار» یعنى چه؟
گفتم: آرى.
فرمود: یعنى چه؟
گفتم: ابصار، یعنى: دیدگان (دیدن چشمان).
فرمود: اوهام قلوب بزرگتر از دیدگان چشم است. پس اوهام نمى توانند او را درك كنند، ولى او اوهام را درك مى كند.(832)

قرآن را غلط مى خواند و افتخار مى كرد

بنى امیه به انتشار دین اسلام اهمیت نمى دادند و از پیروزى ها غنیمت و اموال مى خواستند، از آن رو در زمان آنان انتشار اسلام در جاهاى دوردست مانند تركستان و هند متوقف ماند، در صورتى كه مردم آن نواحى به اسلام تمایل داشتند و بدرفتارى خلفاى اموى آنان را از اسلام بیزار مى كرد و همین كه مختصر محبتّى مى دیدند، مسلمان مى شدند و سپس از بیداد مأمورین متنفر شده مرتد مى گشتند!
عده اى چاپلوس و در عین حال مستبد و ستمگر در دستگاه بنى امیه گرد آمدند كه با انواع تملق گویى خلفاى بنى امیه را بیش از آنچه كه بودند خودكام و ستمگر ساختند و اولین آنان حجاج است كه خلیفه را خلیفة الله خواند و خلافت را از نبوت برتر شمرد... و همان طور كه عمال خلیفه از خلیفه تملق مى گفتند، سایرین هم از عمال خلیفه تملق مى گفتند و آنان را از اهانت بر اسلام، جرَى مى ساختند.
مى گویند، خالد قسرى (عامل هشام) مرد بى اطلاعى بود، قرآن نمى دانست و اگر آیه اى از حفظ مى خواند چند جاى آن غلط بود، روزى براى مردم خطابه مى خواند و در وسط خطابه چند خطا و غلط از او سر زد به قسمى كه سراسیمه خطبه را برید، اما در آن میان یكى از همان تملق گویان فریاد زد: اى امیر، از چه هراس دارى؟ بى جهت نگران مشو، مرد عاقل كه قرآن حفظ نمى كند، قرآن حفظ كردن كار احمقان است! خالد از این سخن جان تازه گرفته گفت: راست گفتى خدا تو را بیامرزد!(833)