یقین با استفاده از سنّت هاى گذشتگان
«الامام على(علیه السلام) : الایمان على أربع دعائم: على الصّبر، و الیقین، و العدل، و الجهاد. و الیقین منها على أربع شعب: على تبصرة الفطنة، و تأوّل الحكمة، و موعظة العبرة، و سنّة الأوّلین. فمن تبصّر فى الفطنة، تبیّنت له الحكمة. و من تبیّنت له الحكمة، عرف العبرة، و من عرف العبرة، فكأنّما كان فى الأوّلین؛(678) امام على(علیه السلام) : ایمان بر چهار ستون تكیه دارد: صبر و یقین و عدل و جهاد ... و یقین داراى چهار شاخه است: روشن بینى هوشمندانه، و بهره ورى از حكمت، و پندپذیرى از پندمایه ها، و استفاده از سنّتهاى گذشتگان. پس هر كه در هوشمندى به بینش درست دست یابد، حكمت بر او آشكار شود، و هر كه حكمت بر او آشكار شود، پندمایه ها را بشناسد، و هر كه پندمایه ها را بشناسد، چنان است كه گویى با گذشتگان زندگى كرده است.»
بكارگیرى اعمال و صفات خوبِ گذشتگان
«الامام على(علیه السلام) : .. و احذروا ما نزل بالأمم قبلكم من المثلات، بسوء الأفعال، و ذمیم الأعمال؛ فتذكّروا فى الخیر و الشّرّ أحوالهم، و احذروا أن تكونوا أمثالهم. فإذا تفكّرتم فى تفاوت حالیهم، فالزموا كلّ أمر لزمت العزّة به شأنهم، و زاحت الأعداء له عنهم، و مدّت العافیة فیه علیهم، و انقادت النعمة له معهم، و وصلت الكرامة علیه حبلهم: من الاجتناب للفرقة، و اللّزوم للألفة، و التّحاضّ علیها، و التّواصى بها. و اجتنبوا كلّ أمر كسر فقرتهم، و أوهن منّتهم: من تضاغن القلوب، و تشاحن الصّدور، و تدابر النّفوس، و تخاذل الأیدی. و تدبّروا أحوال الماضین من المؤمنین قبلكم كیف كانوا فى حال التّمحیص و البلاء؟ ألم یكونوا أثقل الخلائق أعباء، و أجهد العباد بلاء، و أضیق أهل الدّنیا حالا؟ اتّخذتهم الفراعنة عبیدا، فساموهم سوء العذاب، و جرّعوهم المرار، فلم تبرح الحال بهم فى ذلّ الهلكة و قهر الغلبة، لا یجدون حیلة فى امتناع و لا سبیلا الى دفاع، حتى اذا رأى اللَّه سبحانه جدّ الصّبر منهم على الأذى فى محبّته، و الاحتمال للمكروه من خوفه، جعل لهم من مضایق البلاء فرجا، فأبدلهم العزّ مكان الذّل، و الأمن مكان الخوف، فصاروا ملوكا حكّاما، و أئمّة أعلاما. و قد بلغت الكرامة من اللَّه لهم، ما لم تذهب الآمال إلیه بهم.
فانظروا كیف كانوا حیث كانت الأملاء مجتمعة، و الأهواء مؤتلفة، و القلوب معتدلة، و الأیدی مترادفة، و السّیوف متناصرة، و البصائر نافذة، و العزائم واحدة؟! ألم یكونوا أربابا فى أقطار الأرضین؟ و ملوكا على رقاب العالمین؟ فانظروا الى ما صاروا الیه فى آخر أمورهم، حین وقعت الفرقة، و تشتّتت الألفة، و اختلفت الكلمة و الأفئدة، و تشعّبوا مختلفین، و تفرّقوا متحاربین، قد خلع اللَّه عنهم لباس كرامته، و سلبهم غضارة نعمته، و بقى قصص أخبارهم فیكم، عبرة للمعتبرین منكم؛(679) امام على(علیه السلام) : از آن بر حذر باشید كه عقوبتهایى كه بر پیشینیان شما -در نتیجه بدكارى و زشت كردارى- رسید به شما نیز برسد. احوال خوب و احوال بد آنان را همواره به یاد آورید، و چنان كنید كه امثال ایشان نباشید. و چون در احوال خوب و احوال بد آنان اندیشیدید، كارهایى را برگزینید كه سبب عزّت و رفعت شأن ایشان بود، و دشمنان را از ایشان دور مى كرد، و عافیت را در میان ایشان پیوسته مى داشت، و نعمتها را در اختیار ایشان قرار مى داد، و مایه بزرگى و كرامت ایشان مى شد، یعنى دورى گزیدن از تفرقه، و پایفشارى بر اتّحاد، و یكدیگر را بر آن برانگیختن و سفارش كردن. همچنین از هر امرى دورى جویید كه سبب شكست آنان بود، و از نیرومندیشان مى كاست: یعنى دشمندلى و كین توزى نسبت به یكدیگر، و پشت كردن به هم، و خوددارى از همپشتى و همدستى با یكدیگر. لازم است در احوال مؤمنان پیش از خود تدبّر كنید كه در هنگام رسیدن بلا و مورد آزمایش قرار گرفتن چگونه بودند؟ آیا مؤمنان در روزگاران قدیم، بارى سنگینتر از همه بر دوش نداشتند، و از همه بندگان خدا گرفتارتر نبودند، و از همه اهل دنیا تنگدست تر زندگى نمى كردند؟ فرعونها آنان را به بندگى گرفته بودند، و گونه گونه عذاب و شكنجه به ایشان مى چشانیدند. و چنان بود كه نمى توانستند خویشتن را از خوارى مهلكه و سطوت پیروزمندان برهانند، نه حیله اى براى گریز داشتند و نه وسیله اى براى دفاع. تا آنگاه كه خداى سبحان نگریست كه ایشان در راه محبّت او نهایت شكیبایى را در مقابل آزار و رنج از خود نشان دادند، و از ترس او همه آن ناملایمات را تحمّل كردند. در آن هنگام براى آنان گریزگاهى از تنگناهاى محنت و بلا فراهم آورد. پس آنان را از ذلّت به عزّت و از ترس به امنیّت رساند. و آنان فرمانروایانى حكمروا و پیشوایانى بنام گشتند. و خدا چندان كرامت آنان را افزایش داد كه از پیش بینى رؤیایى آنان نیز درگذشت. اكنون یكى بنگرید كه در آن هنگام كه بزرگان قوم به هم پیوسته، و خواستها به هم آمیخته، و دلها بر حال اعتدال، و دستها در یكدیگر، و شمشیرها پشتیبان هم و بصیرتها نافذ، و عزیمتها یگانه بود، آن اقوام بر چه حالى قرار داشتند؟ آیا خداوندگاران آفاق نبودند، و بر همه جهانیان فرمان نمى راندند؟ و آنگاه به حالى نظر كنید كه پس از تفرقه و پراكندگى و اختلاف كلمه ها و دلها و انشعاب پیدا كردن و به جنگ با یكدیگر پرداختن، به آن رسیدند: خدا جامه عزّت و كرامت از تن ایشان بركَنَد، و نعمت فراوان خویش از ایشان گرفت. و اكنون آنچه از آنان بر جاى مانده است مُشتى حكایت و قصّه است، تا براى كسانى از شما كه اهل عبرت آموختن باشند، مایه عبرت گردد.»
اندیشیدن در عاقبت كار گذشتگان
«الامام على(علیه السلام) : أحى قلبك بالموعظة! .. و أعرض علیه أخبار الماضین! و ذكّره بما أصاب من كان قبلك من الأوّلین! و سر فى دیارهم و آثارهم، فأنظر فیما فعلوا و عمّا انتقلوا، و أین حلّوا و نزلوا؛(680) امام على(علیه السلام) : دل خود را به پند و موعظه زنده ساز! ... اخبار گذشتگان را بر آن عرضه كن، و آن را به یاد پیشامدهایى انداز كه بر كسانى كه پیش از تو بوده اند گذشته است. و در سرزمینهاى ایشان گردش كن، و آثار بر جاى مانده از آنان را بنگر، و ببین كه چه كردند و چه چیزهایى گذاشتند و رفتند، و از كجا به كجا شدند.»