فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

لطیفه

كتك به پدر

یه نفر در حال كتك زدن پدرش بود. بهش گفتند خجالت بكش! گفت: عجب دوره و زمونه اى شده ها! آدم دیگه نمى تونه باباشو هم بزنه؟

پدرى اینچنین!

شخصى از روى افتخار براى نشان دادن شخصیت پدر خود به دوستانش گفت: پدرم چنان شخصى بود كه حتّى سه ماه قبل از فوت، روز درگذشت خود را مى دانست.
دوستانش گفتند: عجب! یعنى آن مرحوم از غیب خبر مى داد؟
پسر گفت: نه، منشى دادگاه در محكمه حكم قاضى را براى زمان اعدام گفته بود.