فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

براى كسى بمیر كه برایت تب كند

روزى «ابوالعیناء» از خانه اش خارج شد تا نزد خلیفه رود دختر خردسالش از او پرسید: پدر جان! كجا مى روى؟ گفت: نزد خلیفه. دختر گفت: از این رفتن چه فایده اى به تو مى رسد؟ ابوالعیناء گفت: هیچ. دیگر بار دختر پرسید: اگر نروى چه زیانى خواهى دید؟ ابوالعیناء گفت: هیچ. آنگاه دختر گفت: «یا اَبَتِ لِمَ تَعبُدُ ما لا یَسمعُ و لا یُبْصِرُ و لا یُغنى عنكَ شیئاً(526)؛ اى بابا چرا پرستش مى كنى چیزى را كه نه مى شنود و نه مى بیند و نه نیازمندیهاى تو را تأمین مى كند؟»
از سخن دختر، ابوالعینا متنبّه شد و چند روزى از رفتن به دربار خلیفه خوددارى كرد تا آنكه خلیفه او را طلبید و علت نیامدن وى را جویا شد. ابوالعینا صورت قضیه را همان طور كه بود، نقل كرد. خلیفه از آن گفتار خندید و با آنكه اهل عطا و بخشش نبود در حقّ وى اِنعام نمود.(527)

حرف بقّالها

مرحوم علّامه شهید مرتضى مطهرى در كتاب داستان راستان چنین مى نویسد: در زمانى كه حضرت على بن موسى الرضا(علیه السلام) از طرف مأمون به خراسان احضار شده و اجباراً با شرایط خاص ولایت عهدى مأمون را پذیرفته بود، «زید النّار» برادر امام نیز در خراسان بود. زید به واسطه داعیه اى كه داشت و انقلابى كه در مدینه برپا كرده بود، مورد خشم و غضب مأمون قرار گرفته بود اما مأمون كه آن ایّام سیاستش اقتضا مى كرد تا حرمت و حشمت امام رضا(علیه السلام) را حفظ كند به خاطر امام از قتل یا حبس برادرش زید صرف نظر كرد.
روزى در یك مجلس عام، عده زیادى شركت داشتند و امام رضا(علیه السلام) براى آنان صحبت مى فرمود. از آن سو زید (برادر آن حضرت) عده اى از اهل مجلس را متوجه خود كرده و براى آنان درباره فضیلت سادات و اولاد پیامبر و اینكه آنان وضعى استثنایى و ویژه دارند، داد سخن مى داد و مرتب مى گفت: ما خانواده چنین، ما خانواده چنان.
امام رضا(علیه السلام) متوجه گفتار زید شد. ناگهان نگاه تند و فریاد «یا زید!» آن حضرت، زید و همه اهل مجلس را متوجه كرد. امام فرمود: «اى زید! حرفهاى بقّالهاى كوفه باورت آمده(528) و مرتب تحویل مردم مى دهى؟ اینها چه چیز است كه به مردم مى گوى؟ آن كه شنیده اى خداوند ذرّیه فاطمه(علیها السلام) را از آتش جهنّم مصون و محفوظ داشته است(529)، مقصود فرزندان بلافصل فاطمه یعنى حسن و حسین و دو خواهر ایشان (یعنى حضرت زینب و امّ كلثوم) است. اگر مطلب این طور است كه تو مى گویى و اولاد فاطمه وضع استثنایى دارند و به هر حال آنها اهل نجات و سعادتند، پس تو نزد خدا از پدرت موسى بن جعفر گرامى ترى زیرا او در دنیا امر خدا را اطاعت كرد، قائم اللیل و صائم النهار بود و تو امر خدا را عصیان مى كنى و به قول تو هر دو مثل هم اهل نجات و سعادت هستید پس برد با تو است زیرا (پدرت) موسى بن جعفر عمل كرد و سعادتمند شد و تو عمل نكرده رنج نبرده، گنج بردى. على بن الحسین زین العابدین(علیه السلام) مى گفت: «نیكوكار ما اهل بیت پیغمبر دو برابر اجر دارد و بدكار ما دو برابر عذاب(530) همان طور كه قرآن درباره زنان پیغمبر تصریح كرده است(531) زیرا آن كس از خاندان ما كه نیكوكارى مى كند در حقیقت دو كار كرده یكى این كه مانند دیگران كار نیكى كرده و دیگر این كه حیثیت و احترام پیغمبر را حفظ كرده است آن كس از خاندان ما هم كه گناه مى كند دو گناه مرتكب شده یكى اینكه مانند دیگران كار بدى كرده و دیگر اینكه آبرو و حیثیت پیغمبر را از بین برده است.»
آنگاه امام رضا(علیه السلام) رو كرد به حسن بن موسى وشّاء بغدادى كه از اهل عراق بود و در آن مجلس حضور داشت. امام خطاب به حسن بن موسى فرمود: «اى حسن! مردم عراق، این آیه قرآن را چگونه قرائت(532) مى كنند «قال یا نوحُ اِنَّه لیسَ مِن اَهلِكَ اِنَّه عملٌ غیرُ صالحٍ(533)؛ ترجمه: (پروردگار در جواب نوح) فرمود: اى نوح! او (=پسرت) از اهل تو نیست او عمل غیر صالحى است (=فرد ناشایسته اى است)؟»
حسن بن موسى عرض كرد: یا ابن رسول اللَّه! بعضى طبق معمول -و قرائت مشهور- «اِنَّه عملٌ غیرُ صالِحٍ؛ این فرزند تو فرزندى است ناصالح و ناشایست.» قرائت مى كنند اما بعضى دیگر كه باور نمى كنند خداوند پسر پیغمبرى را مشمول قهر و غضب خود قرار دهد آیه را -به شكل- «اِنَّه عَمَلُ غیرِ صالِحٍ؛ او فرزند آدم بدى است و فرزند تو نیست.» قرائت مى كنند(534) و مى گویند پسر نوح (=كنعان) در واقع از نسل نوح نبود اینان عقیده دارند كه خداوند به نوح فرمود: اى نوح! او از نسل تو نیست اگر از نسل تو بود من به خاطر تو او را نجات مى دادم.
پس از پایان یافتن سخنان حسن بن موسى، امام (علیه السلام) فرمود: ابداً این طور نیست و (=كنعان) فرزند حقیقى نوح و از نسل نوح بود اما چون بدكار شد و امر خدا را عصیان كرد پیوند معنوى اش با نوح بریده شده و به نوح گفته شد این فرزند تو ناصالح است از این رو نمى تواند در ردیف صالحان قرار گیرد حال، موضوع ما خانواده (=اهل بیت) نیز چنین است. اساس كار، پیوند معنوى و صلاح عمل و اطاعت امر خدا است هر كس خدا را اطاعت كند از ما اهل بیت است گو اینكه هیچ گونه نسبت و رابطه نسلى و جسمانى با ما نداشته باشد و هر كس گنهكار باشد از ما اهل بیت نیست گو اینكه از اولاد حقیقى و صحیح النسب زهرا باشد همین خود تو (اى حسن بن موسى) كه با ما هیچ گونه نسبتى ندارى، اگر نیكوكار و مطیع امر حق باشى از ما هستى.(535)

شعر

ز روزِ گذر كردن اندیشه كن
پرستیدنِ دادگرْ پیشه كن
«فردوسى»
شرفِ مَرد به جود است و كرامت به سجود
هر كه این هر دو ندارد، عَدَمش بِهْ ز وجود
«سعدى»
یك گناه بسیار است و هزار طاعت كم.
«امثال و حكم دهخدا»