پرستش براى شكرگزارى
«قال علىّ بن الحسین(علیه السلام) : انّى لاكره ان اعبد اللَّه لا غرض لى الّا ثوابه. فاكون كالعبد الطّمع المطیع ان طمع عمل و الّا لم یعمل و اكره ان اعبده الّا لخوف عقابه فاكون كالعبد السّوء ان لم یخف لم یعمل. قیل فلم تعبده قال لما هو اهله بأیادیه علىّ و انعامه؛(512) حضرت على بن الحسین(علیه السلام) میفرمود: دوست ندارم كه هدف من در پرستش خداوند، تنها پاداش او باشد كه در آن صورت من مانند برده طمعكار و فرمانبردارى خواهم بود كه اگر طمع در نهادش باشد عمل میكند وگرنه از كار بازمى ایستد و همچنین میل ندارم كه خداوند را تنها از جهت ترس عقابش بپرستم و مانند بنده بدكارى باشم كه اگر نترسد عمل نكند. عرض شد پس بر چه اساس خدا را میپرستى؟ فرمود: از این جهت كه او با نیكیهائى كه به من كرده و نعمتهائى كه عنایت فرموده شایسته پرستش است.»
تحمیل عبادت
«عن ابى جعفر(علیه السلام) قال قال رسول اللَّه(صلى الله علیه و آله): انّ هذا الدّین متین فاوغلوا فیه برفق و لا تكرهوا عبادة اللَّه الى عباد اللَّه؛(513) امام باقر(علیه السلام) فرمود: اسلام آئین محكم و استوار الهى است، با مدارا در آن وارد شوید و بندگان خدا را در عبادت خداوند مجبور ننمائید.»
عشق به عبادت
«قال رسول اللَّه(صلى الله علیه و آله): افضل النّاس من عشق العبادة فعانقها و احبّها بقلبه و باشرها بجسده؛(514) رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) فرموده: از همه مردم برتر و بهتر در پرستش الهى كسى است كه با عبادت خدا عشق ورزى كند، معانقه نماید، بندگى پروردگار را در دل دوست بدارد و با بدن انجام دهد.»