برخورد امام با حاكمان ستمگر
یكى از جریاناتى كه اتّفاق افتاد و بسیار اثر گذاشت، روزى حوزه علمیّه نجف اشرف در مراسم فاتحه مرحوم آیت الله حكیم بود كه امام هم به نوبه خود به همین مناسبت مجلس فاتحه اى اعلام نمودند، خانواده آیت الله حكیم شركت داشتند، مراجع همه بودند. طلاب حوزه علمیه نجف بودند و همین طور كسبه و قشرهاى مختلف نجف شركت كرده بودند، مجلس هم بسیار عظیم بود، این مجلس در مسجد هندى داخل بازار حویش تشكیل شد، در اثناء این فاتحه بود كه استاندار كربلا و فرماندار نجف و همچنین یك سرى از رجال بغداد، نماینده حسن البكر رئیس جمهور وقت عراق، براى شركت در مراسم فاتحه آمدند نجف و وارد مجلس شدند. اینجا بود كه تمام چشمها به حركتها و برخورد امام با این افراد دوخته شده بود. در شرایطى كه دولت عراق فشار شدیدى روى ایرانى ها مى آورد، نه تنها ایرانى ها، بلكه هر خارجى كه در عراق ساكن بود بدون در نظر گرفتن شرایط زندگى، اینها را از عراق بیرون مى كرد و اموالشان در عراق بود. اینها در خارج عراق نه خانه اى داشتند و نه كاشانه اى. در یك چنین شرائط خفقانى نسبت به خارجى ها و همچنین نسبت به خود مردم عراق كه چقدر فشار مى آوردند روى آنها. البته آیت الله حكیم تنها كسى بود از علماى عراق كه با بعثى ها مبارزه كرده بود، ماهها خانه اش محاصره بود و كسى نمى توانست با ایشان تماس بگیرد و به صورت قهر با حكومت بعثى عراق از دنیا رفت. امّا تمام خانواده مرحوم حكیم، پسرها و نوه هاى مرحوم حكیم در مجلس فاتحه بلند شدند جلوى پاى بعثى ها و حتّى علماء و مراجع عراق هم كه در مجلس بودند همه به احترام بلند شدند و تنها كسى كه در مجلس به اینها احترام نگذاشت و بلند نشد، به صورت عكس العملى در مقابل اعمال و رفتار ضدّ انسانى و ضدّ اسلامى حاكمان عراق، امام خمینى بود، و یك هاله اى از ابهام سراسر، مجلس را گرفته بود كه حالا چه مى شود، و امام بعد از این چكار میكند و عكس العمل دولت عراق در مقابل امام چیست؟ امّا كسانى كه با روحیّه امام آشنا بودند -از سال 42 به بعد- مى دانستند كه امام برخوردش با ظالمان و ستمگران چنین برخوردى است و فرقى برایش نمى كند حاكم ستمگرى در ایران باشد یا در عراق.(441)
احترام مرحوم قاضى به امام خمینى
آیت اللَّه حاج آقا عباس قوچانى وصىّ رسمى مرحوم آیت الحق سیّد على آقا قاضى(442) در اخلاق و سیر و سلوك مى فرمود: «در نجف اشرف با مرحوم قاضى (قدس سره) جلساتى داشتیم و غالباً افراد با هماهنگى به خدمت آقاى قاضى مى رسیدند. در یك جلسه ناگهان سیّد جوانى (كه همان حاج آقا روح اللَّه خمینى بود) وارد شد، مرحوم قاضى بحث را قطع كرد، و به آن سیّد جوان احترام شایان نمود، و آنگاه به آن سیّد فرمود: «آقا سیّد روح اللَّه! در مقابل سلطان جور و دولت ظالم باید ایستاد، باید مقاومت كرد، باید با جهل مبارزه كرد» این در حالى بود كه هنوز زمزمه اى از انقلاب امام خمینى نبود، ما آن روز خیلى تعجّب كردیم، ولى بعد از انقلاب فهمیدیم كه مرحوم قاضى از چه جهت آن حرف ها را زد و به امام آن همه احترام شایان كرد.(443)
سخنان آیت الله فاضل لنكرانى درباره سیاست و مدیریت امام خمینى(قدس سره)
آیت الله فاضل فرموده اند: عظمت حیات و شخصیت حضرت امام خمینى رضوان الله تعالى علیه اقتضا مى كند اگر یك جمله در مورد ایشان اظهارنظر شده است آن جمله در طول تاریخ براى تمام نسلهاى آینده محفوظ بماند و در بُعد سیاسى پیش بینى ها ونظرات امام اعجاب آفرین بود به عبارت دیگر درآن لحظه اى كه حضرت امام راجع به یك مسئله سیاسى نظر مى كردند، انسان به دیده تردید و ناباورى به آن نگاه مى كرد ولى به مرور زمان ثابت مى شد كه نكته سنجى حضرت ایشان تا چه حد دقیق و درست بوده است.
در بُعد سیاسى یك شخصیت استثنائى در تاریخ معاصر بودند و بدون اینكه كلاس سیاست دیده باشند و در رشته سیاست تحصیل كرده باشند، در مسائل سیاسى بر تمام سیاستهاى جهان فائق آمدند و همه سیاست بازان دنیاى استكبارى را زیر پا گذاشتند. شاید درطول تاریخ روحانیّت تشیّع و جهان اسلام، نتوانیم نظیرى براى ایشان پیدا كنیم. لذا ضرورت دارد تمامى آثار ایشان براى آیندگان محفوظ و در دسترس باشد.
مااز دو طریق با حضرت امام ارتباط و آشنائى داشتیم؛ از همان دوران كودكى در دوره دبستان، بنده با شهید بزرگوار حضرت آیت الله حاج آقا مصطفى خمینى همدرس بودم و پدرم با حضرت امام رفاقت بسیار نزدیكى داشتند و به علت همین رفاقت وارتباط كه پدرم با حضرت امام داشتند؛ ایشان مكرّر به منزل ما تشریف مى آوردند و متقابلاً پدرم به منزل ایشان مى رفتند. من از دوران كودكى، تشخیص داده بودم كه حضرت امام با سایر دوستان پدرم تفاوت خاصى دارند چون كه در ایشان جاذبه مخصوصى وجود داشت و ما را جذب كرده بود كه با دیده احترام خاصى به ایشان نگاه مى كردیم. تا اینكه با مرحوم شادروان حاج آقا مصطفى وارد حوزه شدیم و به واسطه درس و بحثى كه با هم داشتیم، ارتباط ما با امام خیلى نزدیك بود به طورى كه گاهى اوقات حضرت ایشان وضعیت درسى حاج آقا مصطفى رااز من مى پرسیدند. پس از آنكه ما وارد درس خارج شدیم... در درس ایشان شركت كردیم؛ درس حضرت امام آنقدر در ما شوق و علاقه به وجود آورد كه حدود ده سال در درسهاى ایشان حضور یافتیم و هنوز شیرینى و لذّت آن جلسات را در ذائقه مان احساس مى كنیم. امام بزرگوار در درسها مطالب علمى و اخلاقى را از هم جدا نمى دانستند درس ایشان تنها یك سلسله مباحث علمى خشك نبود؛ در لابلاى درس، ایشان به روشى تدریس و رفتار مى كردند كه یك طلبه واقعى را تربیت مى كردند تا براى آینده اسلام مفید فایده باشند. این ویژگى بارز امام بود كه باعث شده بود همه ما سر تا پایمان اعتقاد به ایشان پیدا كنیم و در طول مبارزات نهضتى كه رهبریش را به عهده داشتند هیچگونه تردید به درستى راه امام نداشتیم...
امام بزرگوار جدّاً مصداق انسان كامل بودند یعنى همه فضائل انسانیت را داشتند.امام در تمامى مراحل زندگیشان نسبت به شاگردان، دوستان، خانواده شان آنچه را كه شایسته یك انسان كامل بود مراعات مى كردند. به واسطه رفاقتى كه با حاج آقا مصطفى داشتم از ایشان كسب اطّلاع كردم كه امام در منزل هیچگونه تحمیل و استبدادى نسبت به همسر و فرزندان نداشتند.
براى وقوف بر دوران جوانیشان از بعضى از دوستان كسب اطّلاع كردم. متّفقاً گفتند كه ایشان در بحران جوانى یك لغزش هم از ایشان صادر نشده است. امام به معنى واقعى كلمه زاهد بودند و سعى مى كردند كه ظاهرشان این معنى را نشان ندهد و زاهدى بود كه نشان مى داد زاهد نیست. و این بالاترین است كه در زهد انسان متصوّر است.(444)