تعبیر حضرت آیت اللَّه العظمى بروجردى(رحمه الله) در مورد امام خمینى(قدس سره)
حضرت آیت اللَّه العظمى بروجردى(رحمه الله) كه داراى مقام مرجعیّت عامّه شیعیان جهان گردید، فقیه بزرگ قرن چهارده بود كه در 13 شوال 1380 قمرى (مطابق با 10 فروردین 1340 شمسى) از دنیا رفت، در مجلسى كه جمعى از علماء از جمله امام خمینى مدّظله العالى حضور داشتند، در هنگامى كه مجلس تمام شد و قصد خروج از مجلس را داشتند، امام خمینى مدّظله العالى را بر خود مقدّم داشت، و به هنگامى كه با اعتراضِ بعضى ها روبرو شد این جمله را فرمود:
«بله بله، مى گویم سلام الله علیه، مى گویم سلام الله علیه، همانگونه كه علّامه حلى در هنگامى نام سید مرتضى(قدس سره) در محضرش برده شد فرمود: سلام الله علیه (سلام خدا بر سیّد مرتضى) من هم مى گویم: سلام خدا بر خمینى.
با توجّه به اینكه این سخن آقاى بروجردى حدود سه سال قبل از 15 خرداد 42 (آغاز قیامِ امام خمینى(قدس سره)) بوده است.(438)
ایمان امام
آن هنگام كه امام خمینى(قدس سره) از عراق به پاریس رفتند، عدّه اى از بزرگان به دیدار امام شتافتند، یكى از آنها دیدار علّامه شهید مرتضى مطهّرى بود، شهید مطهّرى پس از این ملاقات به ایران بازگشتند، دوستانش از او پرسیدند: از پاریس چه دیدى؟ او در پاسخ گفت: چهار آمَنَ دیدم، اكنون این موضوع را از زبان خود شهید مطهّرى بشنویم: من كه قریب دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ تحصیل كرده ام، باز وقتى كه در سفر اخیر به پاریس، به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهائى از روحیّه او درك كردم كه نه فقط بر حیرت من، بلكه بر ایمانم نیز اضافه كرد، وقتى برگشتم، دوستانم پرسیدند: چه دیدى؟ گفتم: چهار تا آمَنَ دیدم:
1-آمَنَ بِهَدَفِهِ: امام خمینى به هدفش ایمان دارد، دنیا اگر جمع بشود نمى تواند او را از هدفش منصرف كند.
2-آمَنَ بِسَبِیلِهِ: به راهى كه انتخاب كرده ایمان دارد، امكان ندارد او را از این راه، منصرف كرد، شبیه همان ایمانى كه پیغمبر(صلى الله علیه و آله) به هدفش و به راهش داشت.
3-آمَنَ بِقَوْلِهِ: به گفتارش ایمان دارد، در همه رفقا و دوستانى كه سراغ دارم، احدى مانند او به روحیّه مردم ایران ایمان ندارد، به ایشان نصیحت مى كنند كه آقا كمى یواش تر، مردم دارند سرد مى شوند، مردم دارند از پاى درمى آیند، مى گوید: نه مردم این جور نیستند، كه شما مى گوئید، من مردم را بهتر مى شناسم و ما مى بینیم كه روز به روز صحّت سخن ایشان بیشتر آشكار مى شود.
4- و بالاتر از همه، آمَنَ بِرَبِّهِ: به پروردگارش ایمان دارد، در یك جلسه خصوصى، ایشان (امام) به من گفت: فلانى! این ما نیستیم كه چنین مى كنیم، من دست خدا را به وضوح حسّ مى كنم، آدمى كه دست خدا و عنایت خدا را حسّ مى كند و در راه خدا قدم برمى دارد، خدا هم به مصداق: «اِنْ تَنْصُرُوا الله یَنْصُرْكُمْ؛ اگر خدا را یارى كنید، خدا شما را یارى مى كند»(439) بر نصرت او اضافه مى كند. من این گونه تأییدى را به وضوح در این مرد (امام) مى بینم، او براى خدا قیام كرده و خداى متعال هم قلبى قوىّ به او عنایت كرده است، كه اصلاً تزلزل و ترس در آن، راه ندارد. این مردى كه روزها مى نشیند و این اعلامیّه هاى آتشین را مى دهد، سحرها اقلاًّ یك ساعت با خداى خودش راز و نیاز مى كند، آن چنان اشكهائى مى ریزد كه باورش مشكل است، این مرد درست نمونه على(علیه السلام) است، درباره على(علیه السلام) گفته اند كه در میدان جنگ به روى دشمن لبخند مى زند و در محراب عبادت از شدّت زارى بیهوش مى شود و ما نمونه او را در این مرد مى بینیم.(440)