یك امتحان
پس از اینكه كتاب امامت را تألیف كردم، به حرم امام رضا(علیه السلام) رفتم و از امام خواستم تا مزد و پاداش مرا بدهد. وقتى كه از حرم بیرون مى آمدم، درهاى طلایى را بوسیدم امّا درهاى چوبى را حال نداشتم ببوسم، به خود گفتم: كتاب امامت نوشتى، امّا امامت تو با طلا مخلوط است!(389)
احتیاج به حدیث
سیّد نعمت اللَّه شوشترى در رساله منبع الحیاة مى نویسد: استاد مجتهدم شیخ جعفر بحرانى و شیخ محدّثم (=میرزا محمد جزائرى) صاحب جوامع الكلم قدَّس اللَّه روحَهما در مسأله جواز اخذ احكام از قرآن بحث مى كردند و گفتگوشان به اینجا رسید كه فاضل مجتهد (شیخ جعفر بحرانى) خطاب به وى (=میرزا محمد جزائرى) گفت: در معنى «قل هو اللَّه احد»(390)؛ بگو خداوند یكتا و یگانه است، چه عقیده اى دارى؟ آیا براى فهمیدن معناى آن هم محتاج به حدیثیم؟ گفت: آرى، زیرا ما معنى احدیّت و فرق بین احد و واحد و امثال آن را نمى دانیم.(391)
هر چه مى خواهید از من بپرسید
اصبغ بن نباته مى گوید: هنگامى كه مردم با امیرالمؤمنین على(علیه السلام) به جهت خلافت ایشان بر مسلمانان بیعت كردند حضرت به مسجد رفتند و (خطاب به مردم) فرمودند: پیش از آنكه مرا از دست بدهید هر آنچه مى خواهید از من بپرسید(392) سوگند به خدا، من به قرآن و تأویل (و تفسیر) آن از هر كسى كه مدّعى دانستن آن علم باشد، داناترم. سوگند به كسى كه دانه را شكافت(393) و انسان را آفرید(394)، اگر از هر آیه قرآن سؤال كنید، شما را بر وقت نزول و نیز خصوصیات كسانى كه آیه درباره آنان نازل شده است، آگاه مى سازم.(395)