فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

استوارى در عقیده

بین دو تن از مردم صدر اسلام مشاجره علمى در اصول عقاید به میان آمد یكى از آن دو شیعى امامى اثنى عشرى بود، آن دیگرى به او گفت: با هم مباحثه مى كنیم هر یك از ما بر دیگرى غالب شد آن دیگرى به دین وى درآید و از مذهب خود دست بكشد، آن شخص امامى كه دیندار عاقل بود در جوابش گفت: اگر من غالب شدم تو باید از من متابعت نمایى و مرا اطاعت كنى، اما اگر تو بر من غالب شدى من حق ندارم از تو اطاعت كنم، من باید بروم از امامم بپرسم كه منطق حق و لسان وحى است و اصل و خزانه است، اگر من نتوانستم جوابت بگویم جواب گو دارم. این شخص به حق الیقین حق را از باطل تمیز داده است و فهمید كه حق با كیست از لفاظى و حرافى باكى و هراسى ندارد.(324)

ایمان و ایستادگى

معلى بن خنیس، غلام آزاد شده حضرت صادق(علیه السلام) بوده و روى هم رفته از اخبار استفاده شود كه از نزدیكان آن حضرت و جزء محرمان اسرار بوده است؛ داود بن على عباسى او را گرفته به زندان افكند و از او خواست كه نام اصحاب حضرت صادق(علیه السلام) را فاش كند و آنها را معرفى نماید و معلى نپذیرفت و در پاسخ گفت: اگر در زیر پایم باشند تو را از نامشان آگاه نكنم، پس داود بن على دستور داد گردنش را زدند و به دارش آویختند.(325)

استقامت رسول خدا(صلى الله علیه و آله)

وقتى از جانب خداوند به پیامبر دستور رسید كه دعوتِ خود را آشكار نماید، پیامبر هرجا كه مى رفت و به هر كسى كه مى رسید، شروع به توهین بتها مى نمود. رؤساى قریش وقتى این رفتار را از پیغمبر دیدند، نزد حضرت ابوطالب رفتند و عرض كردند: كار برادرزاده ات به جایى رسیده كه آشكارا به بتها بى احترامى مى نماید. او را نصیحت كن و از قولِ ما به او بگو اگر پول مى خواهى ما آنقدر به تو پول و جواهر مى دهیم كه ثروتمندترین مردِ عربستان گردى؛ اگر ریاست مى خواهى، حاضریم تو را رئیس مكّه نمائیم و اگر زن مى خواهى، زیباترین زنانِ جهان را برایت حاضر مى نمائیم. اگر اینها را قبول نكرد معلوم مى شود كه برادرزاده ات دیوانه است، او را به ما تحویل بده تا مداوایش كنیم.
حضرت ابوطالب به خدمت رسول اكرم(صلى الله علیه و آله) رسید و عرض كرد: قریش چنین مى گویند، من چه پاسخى به آنها بدهم؟ پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: به خدا قسم اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دستِ چپم بگذارند، حاضر نیستم دست از رسالتم بردارم من تا آنگاه كه جان در بدن دارم به دعوت خود ادامه خواهم داد.(326)