فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

شعر

اگر گویى كه بتوانم، قدم در نِهْ كه بتوانى
وگر گویى كه نتوانم، برو بنشین كه نتوانى
«جامع التمثیل»
عقل و هنر و عزم است در مُلك مهین(166)، میزان. «سید نصراللَّه تقوى»
خواستن، توانستن است.
هر كه چون كركس به مردارى فرود آورد سر
كى تواند همچو طوطى طمع شكّر داشتن(167)

نكات

اراده، مصدر باب افعال، به معناى خواستن و به چیزى میل و رغبت كردن و از مادّه «رَوْد» به معناى طلب و رفت و آمد در جست وجوى چیزى است.(168)
در معنایى جامع مى توان اراده را حالت یا صفتى دانست كه پس از تصوّر منفعت یا مصلحت در فاعل حاصل، و موجب ترجیح یكى از دو طرف مى شود.(169) اگر آن ملّتى كه طرف آمریكاست، داراى عزم و اراده سیاسى است و مردمش، زنده و بانشاط و بخصوص اهل كار و تلاش و جدّیّت باشند، آمریكا نمى تواند به هدفش برسد.(170)
خطوط صورت و قیافه مردان بزرگ، حاكى از اراده و قاطعیّت آنهاست و برندگى از قیافه و رفتار آنها مى بارد. انسان بسان حیوانات دیگر داراى نیروى اراده است. لگام اراده حیوانى به دست غریزه حیوانى است، اما اراده انسان باید به دست عقل و خرد او باشد. اگر ما در این فصل درباره قاطعیت و تصمیم سخن مى گوئیم، نه به این معنى است كه لگام اراده را به دست هوى و هوس بدهیم، و هر كارى را كه مطابق غرائز حیوانى بود انجام دهیم؛ زیرا در این صورت حیوانى بیش نخواهیم بود، و در لب پرتگاه سقوط قرار خواهیم گرفت. بلكه مقصود این است كه پس از دقّت و تشخیص، بعد از آنكه سود و زیان كار را سنجیدیم و عقل و خرد آن را پسندید، باید با قاطعیّت و تصمیم هر چه محكمتر هدف را تعقیب كنیم و بدانیم هر كارى به اندازه مشكلات و سختیهایش، اراده راسخ تر و تواناتر لازم دارد. رمز موفّقیّت، داشتن اراده تواناست كه مشكلات را از میان بردارد. افراد قوى الاراده همواره مورد احترام مردم هستند و از تعرّض دیگران مصونند، ولى اشخاص ضعیف الاراده مورد تعرّض سوء استفاده كنندگان واقع مى شوند. تردید، بلاى كامیابى و نشانه بارز ضعف اخلاق است و ضربه محكمى بر هوش و نبوغ مى زند. اسكندر مى گفت یكى از رموز كامیابى من، قاطعیّت و اجراى تصمیم بود و از دودلى پس از تصمیم بیزار بودم. تیمور لنگ، ناپلئون و نادر كه از نوابغ نظامى جهانند دیر تصمیم مى گرفتند، لكن از تصمیم خود برنمى گشتند. مرد مصمّم مانند سرباز آماده به خدمت است كه به او دستور آماده باش داده شده؛ به پیشباز حوادث مى رود. مشكلات، او را از هدف بازنمى دارد و تلخیهاى راه هدف، ممكنات را در نظر او به صورت محال جلوه نمى دهد. گوته مى گوید: «مرد با اراده، جهان را مطابق میل خود عوض مى كند.» در جنگ جمل كه میان على(علیه السلام) و پیمان شكنان درگرفت، امیر مؤمنان پرچم حمله را به دست فرزند عزیز خود، محمد حنفیه داد و براى تقویت اراده فرزندش جمله هائى گفت. او چنین فرمود: اگر كوههاى اطراف بصره از جاى خود كنده شوند، تو هرگز از جاى خود تكان نخور و پا به فرار و عقب نشینى مگذار. دندانهاى خود را روى هم بگذار و فشار ده، تا نیروى اراده و تصمیم از داخل وجود تو سخت بجوشد. كاسه سر را در راه خدا عاریت ده. با دیدگان تیزبین سربازیت، حركات دشمن را در تمام میدان در نظر بگیر. و چشم خود را از هر گونه ناگوارى بپوشان و با قدرت اراده و قاطعیّت مخصوص، همه را نادیده بگیر. بدان! پیروزى نهائى از ناحیه خداست و ما موظّفیم از طریقى كه نشان داده است وارد شویم. امیرمؤمنان یكى از سرداران خود را در نامه اى كه به مردم مصر، محلّ مأموریت آن سردار نوشت، چنین توصیف مى فرماید: اى مردم مصر! یكى از بندگان خدا را به سوى شما فرستادم كه در روزهاى ترس به خواب نمى رود و از دشمنان در اوقات ترس و هراس نمى ترسد. بر بدكاران، از آتش سوزان، سخت تر است... او شمشیرى است از شمشیرهاى خدا كه تیزى آن كُند نمى شود و ضربت آن بى اثر نمى گردد. خود مولاى متّقیان از مظاهر بزرگ قاطعیّت و قوّت اراده بود. او در نامه اى كه به یكى از فرمانداران نوشته مى گوید: «به خدا سوگند، اگر همه عرب بر علیه من بسیج شوند، من هرگز به آنها پشت نمى كنم.» ما در صورتى از تمام مواهب طبیعى و از هوش و ذكاوت و منابع تحت الارضى برخوردار مى شویم كه از یك اراده مغلوب نشدنى بهره مند باشیم؛ زیرا انسان در پرتو اراده آهنین مى تواند از آنها بهره كافى بگیرد. اعتماد به نفس جز این نیست كه انسان به رهبرى عقل و خرد، در پرتو قدرت اراده و با یك تصمیم و عزم جزم و قاطعیّت، كار را تعقیب كند و خود را بر انجام آن عمل توانا و قادر بشمرد و از تلقینات سست كننده اراده جدّاً بپرهیزد. جهانگردان و مردان مثبت و پایه گذاران علوم و صنایع كسانى بودند كه واژه هاى «نمى شود» و «نمى توانیم» را از قاموس زندگى خود حذف كرده بودند و به همه چیز به رهبرى عقل از دریچه «مى شود» و «مى توانیم» مى نگریستند. مرد منفى باف و ضعیف الاراده نه تنها نمى تواند از موقعیّتهاى مفید استفاده كند، بلكه همیشه مزاحم دیگران بوده و نیروى باطنى خود را در جلوگیرى از كار و پیشرفت و ایجاد مانع به كار مى برد.
یكى از عوامل تشدید و تقویت اراده، عشق و شوق به كار و هدف است. نخست انسان باید بكوشد تا به هدف اشتیاق پیدا كند. در خواب و بیدارى جز صورت و رؤیاى هدف چیزى نبیند؛ بطورى كه فكر او بدون توجه، به سوى مقصد كشیده شود. اهرام مصر، كاخ كسرى، ابنیه باشكوه و كتابهاى ده یا صد جلدى از آثار اراده هاى مغلوب نشدنى است. اشخاص بى اراده مانند كاغذى هستند كه در روى شطّ عظیمى قرار گیرند و كوچكترین اراده اى از خود نداشته باشند، ولى مردان مصمّم بسان شناوران ماهرى هستند كه در پرتو اراده و فعالیت بدنى، به هر سو بخواهند، آب را مى شكافند و مى روند. ناپلئون مى گفت باید كلمه «نمى شود» از قاموس زندگى و از لغت محو گردد. او از شنیدن واژه هاى «نمى شود، نمى توانم و نمى دانم» بسیار دلتنگ مى شد و مى گفت: «بخواه مى شود». امروز بسیارى از بیماریها را از طریق تقویت اراده و تصمیم معالجه مى كنند و حلّ بسیارى از مشكلات در پرتو قدرت اراده گشوده مى شود. به قول حافظ:
در ره منزل لیلى كه خطرهاست بسى
شرط اول قدم آنست كه مجنون باشى
روزه، اراده انسان را تقویت مى كند. كسى كه یك ماه نان و آب و همسر خود را كنار گذاشت، مى تواند نسبت به مال و ناموس دیگران خود را كنترل كند. مسئولیّت انسان، وابسته به اراده و انتخاب اوست. خداوند لغزش هایى را كه در شرائط غیر عادّى از انسان صادر شود، مى بخشد. «لا یُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْو» مرگ به دست ما نیست، ولى اراده و هدف به دست ماست. انسان مجبور نیست و گناه را با سوء اختیار و اراده خود انجام مى دهد. بكار بستن قانون و رهبرى امّت، نیاز به قوّت، اراده و جدّیت دارد. «فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ» یگانه داروى سستى، توكّل بر خداست. كه این دارو تنها در دست مؤمنان است. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» مشكلات نباید عامل سستى و ضعف شود، بلكه باید عامل حركت و تلاش جدیدى گردد. متعلَّق اراده انسان سبب راجح و پسندیده بودن یا مرجوح و ناپسند بودن آن اراده است. امورى كه اراده آن ها پسندیده است؛ مانند آخرت: «و مِنكُم مَن یُریدُ الأخِرَةَ»(171)، ثواب آن: «و مَن یُرِد ثَوابَ الأخِرَةِ...»(172)، اصلاح: «ان یُریدا اصلحًا»(173)، تحصّن و پاك دامنى: «ان ارَدنَ تَحَصُّنًا»(174)، تذكّر و شكر: «لِمَن ارادَ ان یَذَّكَّرَ او ارادَ شُكورا»(175)، وجه اللّه: «یُریدونَ وجهَهُ»(176)، عزّت: «مَن كانَ یُریدُ العِزَّةَ...»(177)، و كامل كردن دوره شیر دادن به نوزاد: «... لِمَن ارادَ ان یُتِمَّ الرَّضاعَةَ»(178)؛ البتّه پدر و مادر با مشورت با یكدیگر مى توانند نوزاد را از شیر بگیرند؛ چنان كه مى توانند نوزاد را به دایه بسپارند تا او را شیر دهد. از دیگر آیاتى كه به اراده پسندیده انسان اشاره دارد، عبارت اند از: توبه/46، قصص/27، ابراهیم/100، قصص/19، مائده/113، مائده/29، كهف/79. امورى كه اراده آن ها ناپسند است؛ مانند دنیا: «مِنكُم مَن یُریدُ الدُّنیا»(179)، و ثواب آن: «و مَن یُرِد ثَوابَ الدُّنیا...»(180)، در حالى كه خداوند، خواهان آخرت است: «تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنیا و اللَّهُ یُریدُ الأخِرَةَ»(181)، گمراهى مؤمنان و انحراف آنان از حق: «یُریدونَ ان تَضِلُّوا السَّبیل»(182)، و «یُریدُ الَّذینَ یَتَّبِعونَ الشَّهَوتِ ان تَمیلوا»(183)، تحریف كلام خدا: «یُریدونَ ان یُبَدّلوا كَلمَ اللَّهِ»(184)، كار خلاف عفّت: «انَّكَ لَتَعلَمُ ما نُرید»(185) نیز ظلم و كج روى: «و مَن یُرِد فیهِ بِالحادٍ بِظُلمٍ...»(186)، فرار از جنگ: «ان یُریدونَ الّا فِرارا»(187)، حلول غضب پروردگار: «ام ارَدتُم ان یَحِلَّ عَلَیكُم غَضَبٌ مِن رَبّكُم»(188). از دیگر آیاتى كه به اراده ناپسند انسان اشاره دارد، عبارت اند از: نساء/91، نساء/150، صافات/86، نساء/144، قیامت/5، بقره/108، اسراء/103، مدثّر/52. در آیه اى نیز بیان شده كه آخرت براى كسانى است كه طالب برترى طلبى در زمین و فساد نباشند. از این آیه استفاده مى شود كه اراده برترى طلبى در زمین و فساد ناپسند است: «تِلكَ الدّارُ الأخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذینَ لایُریدونَ عُلُوًّا فِى الارضِ و لا فَسادًا»(189).
چگونگى برخورد خداوند با انسان ها، به نوع اراده آنان بستگى دارد. اگر كسى زندگى دنیا را اراده كند، خداوند در دنیا بخشى از خواسته هاى وى را به او مى دهد؛ ولى جزاى چنین شخصى در آخرت، عذاب جهنم و دورى از رحمت و مغفرت الهى است: «مَن كانَ یُریدُ العاجِلَةَ عَجَّلنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَن نُریدُ ثُمَّ جَعَلنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصل ها مَذمومًا مَدحورا»(190)، و اگر كسى زندگى آخرت را اراده كند و براى رسیدن به آن، به گونه اى شایسته بكوشد و به توحید و نبوّت و معاد اعتقاد داشته باشد، خداوند از او تشكّر مى كند، به این صورت كه افزون بر پذیرش اعمال وى و اعطاى ثواب به او، وى را ستایش نیز مى كند: «و مَن ارادَ الأخِرَةَ و سَعى لَها سَعیَها و هُوَ مُؤمِنٌ فَاولئكَ كانَ سَعیُهُم مَشكورا»(191). این مطلب در آیات دیگرى نیز بیان شده است؛ مانند: آل عمران/145، شورى/20، هود/15-16. بنابراین خداوند، هم به كسانى كه دنیا را مى خواهند و هم به كسانى كه آخرت را اراده مى كنند، از عطاى خویش یارى مى رساند: «كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ و هؤُلاءِ مِن عَطَاءِ رَبّكَ»(192). ناگفته نماند كه مقصود از اراده دنیا در آیات قرآن، آن است كه شخص، دنیا را به صورت مستقل قصد و از آخرت اعراض و آن را فراموش كند؛ پس انسان مى تواند هم دنیا و هم آخرت را اراده كند، به این صورت كه دنیا را به تبع آخرت بخواهد.

لطیفه