احترام شایان به دو دختر اسیر
پس از جنگ حُنین كه در سال هشتم هجرى در طائف واقع شد، مسلمانان با پیروزى كامل و بدست آوردن غنائم و اسیران بسیار از دشمن به مدینه بازگشتند.
در میان اسیران از طایفه طى، دختركى دیده مى شد، به حضور پیامبر(صلى الله علیه و آله) آمد و عرض كرد: پدر من حاتم طائى شخصى آزاد مرد و سخى بود و به بى پناهان پناه مى داد، اسیران را آزاد مى كرد، مهان نواز بود، در برخورد با افراد، بلند سلام مى كرد. در رفع نیاز نیازمندان مى كوشید.
پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: «اى دخترك! این صفات از صفات مؤمنان راستین است، اگر پدرت مسلمان بود، براى او طلب آمرزش و رحمت مى كردم ولى من اخلاق نیك را دوست دارم چنانكه خداوند دوست دارد.»
به این خاطر كه پدر آن دخترك، مردى داراى صفات عالى انسانى بود، پیامبر(صلى الله علیه و آله) او را آزاد كرد و احترام شایانى به او نمود. و به این ترتیب به ما آموخت كه باید به ارزشها احترام گذاشت و صفات عالى انسانى را از هر كس كه باشد محترم شمرد.
جالب اینكه دختر حلیمه سعدیه (خواهر رضاعى پیامبر(صلى الله علیه و آله)) نیز در میان اسیران بود. وقتى پیامبر(صلى الله علیه و آله) را دید نزدیك آمد و عرض كرد: اى محمد! خواهرت اسیر است.
رسول خدا(صلى الله علیه و آله) تا او را دید برخاست و عباى خود را فرش زمین كرد و او را روى آن نشاند و با احترام و محبت خاصى از او دلجوئى كرد و از خانواده او احوال پرسى نمود، چرا كه مادر او به پیامبر(صلى الله علیه و آله) هنگام كودكى شیر داده بود و از پیامبر(صلى الله علیه و آله) نگهدارى مى كرد(114) و پیامبر(صلى الله علیه و آله) اینچنین به عهد خود وفا نمود.(115)
شعر
حسن مه رویان مجلس گر چه دل مى برد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبى اخلاق بود
«حافظ»
كم مباش از درخت سایه فكن
هر كه سنگت زند ثمر بخشش
«حافظ»
به حسن خلق و وفا كس به یار ما نرسد
تو را در این سخن انكار ما نرسد
«حافظ»
نكات
انحطاط و فساد اخلاقى در مردم، عامل به وجود آورنده فاجعه كربلا بود.(116) اگر بتوانیم اخلاق و فرهنگ را اسلامى كنیم و مردم را با خلقیّات اسلامى پرورش دهیم و صفاتى كه توانست از یك جماعت كوچك در صدر اسلام، ملّتى عظیم و مقتدر درست كند، در ملّتمان زنده كنیم، شاهد بزرگترین دستاورد خواهیم بود.(117) در آیین الهى، عقاید و اخلاق در كنار هم مطرح است. اعمال و افكار و اخلاق ناپسند نیاكان، براى آیندگان، سوء سابقه مى شود. در روایت آمده: ریشه هاى اخلاق پسندیده یازده چیز است: 1- توبه. 2- ترس از خدا. 3- امید. 4- پارسایى. 5- بردبارى. 6- شكر. 7- اخلاص. 8- راستگویى. 9- رضاى به قضا. 10- محبت (با مردم). 11- یاد مرگ. اخلاق عالى انسانى ده تا است، اگر بتوانى همه را فراهم كن كه گاهى این صفات در وجود پدر هست و در پسر نیست، گاهى در پسر هست و در پدر نیست، گاه در غلام هست و در آزاد نیست: درستى در رفتار با مردم، راستگویى، امانتدارى، صله رحم، مهمان نوازى، غذا دادن به سائل، پاداش احسان، رعایت حقوق همسایه، اداى حقّ رفیق، و سرآمد همه این اخلاق حیا است. خداوند متعال پیغمبر خود را به اخلاق عالى ممتاز كرده، شما خود را با این خویها بیازمایید، اگر داشتید شكر خدا كنید و در زیادى آنها بكوشید: یقین، قناعت، صبر، شكر، رضایتمندى، خوشخویى، سخاوت، غیرت، شجاعت، و جوانمردى. مقصد از خلقت بشر خاكى اخلاق و صفات نیك است، انسان به كرده هاى خود مورد ستایش یا نكوهش واقع شود، تنها چهار چیز است كه بشر را بالا مى برد: بردبارى، علم، احسان، و بخشندگى. بداخلاقى نامبارك است، اخلاق نیك زینت و شكوه است. گفته اند: هر كه سه صفت ندارد فضل و كمال ندارد: حلمى كه بتواند نابخردى جاهلان را تحمّل كند، تقوایى كه وى را از گناه باز دارد، و اخلاق خوشى كه با مردم بسازد. سه صفت از اخلاق بهشتیان است و جز در مردم بزرگوار پیدا نشود: نیكى به جفا كار، گذشت از ستمكار، و بخشش به كسى كه توقّع از تو ندارد.