فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

عمل صالح

از قصّه حضرت آدم(علیه السلام) فواید بسیار بدست آید: خداوند پس از تعلیم توحید و نبوّت و معاد مردم را به عمل صالح خواند، و عمل صالح از كسى متوقّع است كه غرض الهى دارد چون هر كس اعمالش مناسب با أهمّ اغراض اوست چنان كه طالب مال اگر در علم به پایه بوعلى سینا برسد با فقر، خویش را بدبخت مى داند، و عمل او همه در راه مال است؛ و آن كه همّش تحصیل رضاى خداست، به غیر عمل صالح آرامش دل ندارد؛ و خداوند در قصه آدم او را خلیفه خود قرار داد تا غرض أهمّ وى تخلّق به اخلاق الله باشد و سزاوار خلیفتى او گردد.(110)

اخلاق پسندیده

از «احنف بن قیس» پرسیدند: از چه كسى حُسن خلق را آموختى؟ گفت: از قیس بن عاصم؛ روزى در خانه اش نشسته بودم، در این هنگام، كنیز وى سیخ آهنى داغ كه تازه با او گوشت كباب كرده بود در دست داشت، گوشت ها را از سیخ بیرون آورد و سیخ را به پشت سر انداخت، ناگاه سیخ داغ به روى پسر قیس افتاد، كه همان دم او را كشت.
كنیز از این پیشامد فوق العاده ناراحت شد، بسیار ترسید و یقین كرد كه مولایش دستور قتل او را مى دهد.
ولى قیس با كمال بردبارى به كنیز گفت: «نترس تو را در راه خدا آزاد كردم.»(111)

سخاوت و بزرگوارى على(علیه السلام)

در جبهه جنگ و هنگام نبرد، یكى از سربازان دشمن به پیشواى بزرگ بشریت حضرت على(علیه السلام) گفت: «هَبْنى سَیفَك؛ شمشیر خود را به من ببخش.» آن یگانه جوانمرد دوران، بى درنگ، شمشیرش را به او بخشید.
سرباز گفت: اى فرزند ابوطالب! در چنین موقعیّت، شمشیرت را به من دادى؟
حضرت على (علیه السلام) فرمود: «یا هذا اِنَّكَ مَدَدْت یَدَ المَسئَلَةِ اِلىّ و لیسَ مِنَ الكَرَمِ اَن یُرَدَّ السّائلَ؛ اى شخص! تو دست سؤال به سوى من دراز كردى و رد سائل از كرم دور است.»
سرباز بت پرست شمشیر خود را بر زمین افكند و گفت: اگر مكتب اسلام این چنین است و درس سخاوت و جوانمردى مى آموزد، مرا از تاریكى كفر نجات ده. آنگاه به دست على(علیه السلام) هدایت و مسلمان شد.(112)