فهرست کتاب


گنجینه معارف 3 (110 موضوع)

محمد رحمتی شهرضا

جدیدترین مدل

شخصى به سرعت به طرف خانه اش مى دوید. همكارانش از او پرسیدند: چه شده؟ جواب داد: براى زنم یك جفت كفش خریدم. دوستش گفت: خریدى كه خریدى، این كه دویدن ندارد. طرف گفت: مى ترسم اگر ندوم، تا برسم به خانه مدلش عوض شود، من دیگر توانایى خریدن كفش جدید را ندارم.

خرج آراستگى!

از مرد خسیسى پرسیدند: تو در دنیا چه آرزویى دارى؟
جواب داد: آرزو دارم كچل شوم تا دیگر پول سلمانى و شانه ندهم!

امان از قیافه!

كچلى رفت آرایشگاه و گفت: موهاى من رو فر كنید.
آرایشگر: سر شما كچله، نمى شه فر كرد.
كچل: اشكالى نداره، پس فرقم را از وسط باز كنید.