هشام بن عبدالملك مردى مغرور و تجمّل پرست
هشام دهمین خلیفه اموى، پس از مرگ برادرش یزید بن عبدالملك بر مسند خلافت نشست، او آنچنان سرمست غرور بود، تا آنجا كه راه داشت، از این مقام براى منافع مادى خود استفاده كرد، در نزدیك شام محلّى را بنام رصافه شام، با باغها و تالارها درست كرده بود، و به عنوان محلّى ییلاقى شخصى از آن استفاده مى كرد، آنچنان تجمّل پرست بود كه در سفر حج تنها لباسهاى او را دهها شتر حمل مى كردند.(33)
او براى شكم خوارگى و خودسرى خود از هیچ جنایتى روگردان نبود، حتى به روایت كفعمى، امام سجاد(علیه السلام) را او (در زمان خلافت برادرش یزید بن عبدالملك) مسموم كرد و امام باقر(علیه السلام) نیز بدستور او مسموم گردید.
كوتاه سخن آنكه: هیچ زمانى مانند زمان او بر مردم و ملّت سخت نگذشت.
خودآرایى
«حسن بن جهم» مى گوید: بر حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) وارد شدم، دیدم خضاب فرموده است، گفتم: رنگ مشكى به كار برده اید؟
فرمود: بلى، خضاب و آرایش در مرد موجب افزایش پاكدامنى در همسر او است، برخى از زنان، به این جهت كه شوهرانشان خود را نمى آرایند عفاف را از دست مى دهند.»(34)
شعر
غلام همّت آنم كه زیر چرخ كبود
ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است
زیر بارند درختان كه تعلّق دارند
اى خوشا سرو كه از بار غم آزاد آمد
«حافظ»
بازگو با آن كه مى نازد به زینت هاى دنیا
مرد اگر دارد هنر، گو پاره باشد آستینش
«پرتو بیضایى»
تنِ تو، جامه جان است اى دوست!
ولى وقتى كه پاكیزه است نیكوست
«پوریاى ولى»
گر جامه گلیم یا كه دیباست
چون شسته و پاك بوَد، زیباست
«ایرج میرزا»
خانه، به پَلاس است و آدم به لباس. دوازده هزار ضرب المثل فارسى : 433